چقدر خوب است...
چقدر خوب است
گاهی
بیاویزیم برچنبرِخیال
با دُرنا، دوست شویم
غبارِخزان را از روی اشیاء، پاک کنیم
وسوسهی نان را دور کنیم
از محلهی عُسرت
خبری گیریم
و به هم ربط دهیم
احساسهای دور شده را.
جایی
... دیدن ادامه ››
پنهان کنیم
توبرهی غصّهمان
از یاد ببریم، جایش را.
روی ناخوش احوالی و کور بختی
خطی بزنیم
سر کوچهی سعادت سرکی بکشیم
و بگوییم به همه
گاهی ما هم خوشبختیم.
برویم بر لب یک چشمهی رود
با آرامش آب، بگیریم آرام
بخواهیم زلال باشیم مانندش
همچون طفلی خُرد
با خاک، بازی کنیم
بکشیم با انگشت
نقش یک خانهی چوبیِ بی اسباب را
که بر میخیزد
دودی از دودکشش.
از پنجره
به نقطه ایی دور
به تفاهم نگریم
و بشکنیم
حریقِ زمستان را در خود.
کتاب پیراهن کاغذی – ناهید حکیمی