در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال میترا | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:29:05
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
با سلام ،
مدت نمایش آشویتس زنان چقدر است؟
علی صفری این را خواند
با سلام
مدت زمان این نمایش 60 دقیقه است.
۱۱ شهریور ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به تمامی دوستان عزیز این نمایش را پیشنهاد میکنم. تجربه جدیدی در تئاتر برای شما رقم خواهد زد که شاید کمتر دیده و یا حتی ندیده باشید. تبدیل داستان های کوتاه آنتوان چخوف از نوشته به نمایش، استعداد و تجربه بالایی میخواهد که جناب پیروزفر در اجراهای قبل بسیار موفق عمل کردند.
واقعا دیدنش تجربه لذت بخشی بود...
۰۲ مهر ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
میترا (mitramat)
درباره نمایش برلین i

نمایش برلین را دوست داشتم ، مثل بقیه نبود چون تکراری نبود. بیشتر محفل بحث بود که دوستانه با هم دنبال راه حل بگردیم. به تعداد تماشاچی ها امکان تغییر مسیر نمایش وجود داشت. به خاطر درگیر شدن مخاطب و اجرای نمایش توسط همان تماشاچی که تئوری حل مشکل خانوادگی را مطرح میکند نمایش را دوست داشتم.
تمام نمایش بر سر این بود که آیا باید راستگویی پیشه کرد و پای عواقب ایستاد ؟! یا دروغ گفت و وضعیت را در بسیاری مواقع آرام نگه داشت؟! شخصیت مرد داستان به عنوان یک معلم فلسفه ی معتقد به آزادی بیان ، راه راستگویی را در پیش گرفت و شخصی ترین مسئله را با همسرش در میان گذاشت ، مسئله ای که البته شاید کم پیش میاید که با جزئیات در زندگی واقعی پرسیده و یا مطرح شود.

من تجربه ای شخصی در قالب این نمایش ندارم ولی واکنش مردم و تفاوت های ذهنی آن ها برای حل یک مشکل شاید ساده خانوادگی برایم جذاب بود. نظرات خانوم ها که عموما تقسیم میشد به مواردی مانند در زندگی نباید دروغ گفت چون بزودی برملا میشود، مرد در زمان مشاجره باید چنان کوتاه بیاید تا مشکل را را حل کند ، زن در زندگی زناشوئی بایستی حرفش را صریح بزند ، زن باید گاهی با بی محلی و وقت گذراندن با دوستانش مشکل را حل کند و یا اینکه زن بایستی با دموکراسی و آرام حرف زدن مرد را جذب و آرام و درنهایت مشکل را حل کند. نظرات آقایان نیز به این صورت بود که عده ای میگفتند شخص سومی باید مداخله کند ، مرد باید انعطاف ... دیدن ادامه ›› بیشتری داشته باشد و اصطلاحا دگم نباشد ، برخی میگفتند چنین مسائلی را اصلا نباید مطرح کرد که کار به اینجا برسد ، برخی حاضر بودند خواب شخصیت مرد را که علت دعوا بود طوری عوض کنند که مورد پسند خانم شده و داستان فیصله پیدا کند ، برخی سعی میکردند با حرف های علمی مانند توضیح فیزیولوژی بدن مرد و خواسته های جنسیش ، زن را آرام کنند ، عده کمی میگفتند باید مرد در را شکانده با زور به هدفش برسد و حتی عده ای میگفتند وقتی از زندگی شش سال میگذرد و موضوع حل نشده و همچنان مشکلات نبش قبر میشوند و امیدی ب بازگشت نیست ، طلاق بهترین راه است. عده ای هم همدلی دو جانبه را بطور مشترک پیشنهاد میکردند.

به عنوان یک شنونده ، هم زنان هم مردان نظرات مثبت و منفی به هر دو شخصیت داشتند، برای مثال تمامی مردان از مرد دفاع نمیکنند و تمامی خانم ها از زن داستان ، این نکته جالبیست و بنظر من نشان دهنده منطقی بودن اجتماع به دور از جنسیت گرایی است که حداقل در منطقه خاورمیانه کمتر دیده میشود.

بنظر من در این نمایش ، گرچه دروغ و حتی حرف نزدن میتوانست داستان را مختومه کند اما با فرض راستگویی پیشه کردن و یافتن راهی برای حل وفصل ماجرا ، واقع بینی و اعتماد دو شرط کافی و نه لازم برای فیصله ی مشاجره بود. به برخی از راهکار ها بخوبی اشاره شد و به برخی شاید فرصت یک ساعته نمایش اجازه نداد. از نظر من مواردی که شاید میتوانست در قالب یک تئوری و یا نمایش گفته شود اول آنکه ، در هرنوع دعوایی چه خانوادگی ، دوستانه ،کاری و ... زمانی که حتی یکنفر از طرفین دعوا ابراز کند که شرایط طرف مقابل را درک میکند ، در اکثر موارد وضعیت کمی آرام گرفته و دوطرف آماده برای گفتگو میشوند ، برای مثال مرد ابراز کند که خدشه دار شدن احساس زن و اذیت شدنش را درک میکند و زن وضعیت جسمانی مرد و خواب های شبانه را. به عبارت بهتر ابراز درک وضعیت طرف مقابل و همدلی ایجاد شده از فشار درونی فرد و تنش ایجاد شده کم خواهد کرد (اجرای مرد و یا زن واقع گرا). دوم ، استفاده کردن مرد از گفتن حقیقت خواب به عنوان ابزار اعتماد سازی به جای ابزار فشار. زمانیکه بحث به این سمت کشیده شود که مرد هرآنچه در دل و ذهن داشته گفته چون کس دیگری را ندارد که تا این حد به او نزدیک باشد زیرا در غیر اینصورت باید همه چیز را در دل تلنبار کند. به علاوه لحن بیان مناسب میتواند از نظر عاطفی جدال را به سمت آرام شدن و اعتماد سازی پیش ببرد (اجرای مرد وابسته) . سوم ، زن بین دنیای خیال و دنیای واقعی فرق قائل باشد ، زندگی موضوعی حقیقیست در صورتیکه رویا خیالیست و ما در حقیقت زندگی میکنیم ، در این تئوری همکاری بیشتری از طرف زن مورد نیاز بود (اجرای زن واقع بین).

شرط لازم برای تمامی تئوری های مطرح شده از نظر من شناخت شخصیت است که طرفین در این داستان در طول مدت شش سال بایستی برای آن تلاش می کردند. این شرط لازم به منزله پیشگیری از بروز یک بیماری است که در قالب مشاجره سر باز میکند و برای درمان راه حل هایی ارائه میشود. شناخت مرد از حساسیت زن به مسائلی خاص و شناخت زن از پر اهمیت بودن موقعیت کاری ، درآمد و جایگاه اجتماعی برای مرد میتوانست مسیر نمایش را به سمت و سوئی دیگر ببرد.

اجرای انعطاف پذیر خانم دعوتی و آقای عطایی برای شکل دادن واقعی به یک ایده یا یک راه حل که مبنی بر دنیای واقعی باشد بدون گمراه شدن از شخصیت داستانی که بازیش میکنند ستودنی بود.ممنون از آقای رضائی برای جرات کردن به جهت سنت شکنی در تئاتر و ایجاد یک تجربه جدید برای من. امیدوارم در آینده باز هم شاهد موفقیت هایتان باشیم.


آریان رضائی، بابک و مهدی حسین مردی این را دوست دارند
سلام دوست عزیز
از خواندن یادداشت خوب شما لذت بردیم
اگر تمایل داشتید یادداشت شما در وبسایت گروه ما هم منتشر بشه لطفن برای ما ایمیل کنید یا از طریق تلگرام با گروه ما در ارتباط باشید
ممنون از ادامه ی این گفت و گوی ارزشمند در فضای مجازی
Monoshoraei@yahoo.com
Aryanomid@yahoo.com
آی دی تلگرام : @dastatra
۰۹ خرداد ۱۳۹۶
پیشنهاد میکنم پالت رو ببینین :-)
۰۲ تیر ۱۳۹۶
ممنون از پیشنهاد شما دوست عزیز ، حتمن در اولویت میذارم برای تیر ماه. :)
۰۲ تیر ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گریه ام گرفت... کمتر این مدت گریه کرده بودم ، حتی جایی که باید گریه میکردم در این مدت گریه ام نیامد ولی در ضیافت پنالتی ها گریه کردم... حالم خیلی بهتر شد با اینکه هیچ کدوم از تجارب زندگی شخصیت داستان را نداشتم یا بگونه ی دیگری داشتم. سلسله مراتب زندگی شخصیت سنگین بود که هرکدومش میتوانست یک انسان خسته را نابود کند.
به پای خوبی اجرا و کارگردانی گذاشتم.
ممنون از اثر خوبتون
داستان دو زوج فرانسوی که به ظاهر برای حل مشکل کودکان خود چه با اشتیاق و چه بدون اشتیاق برای دور هم جمع میشوند و هرازگاهی جبهه های آنها عوض میشود تا اینکه کودک سرکش درونشان ثابت میکند بزرگتر ها آنطور هم که به نظر میرسد قادر به حل و فصل مشکلات خود با زبان حرف نیستند. به عبارتی بزرگترها با بزرگ شدن فقط حاشیه های زندگیشان بیشتر میشود و بهتر مخفی کردن خود را برعکس بچه ها یاد میگیرند در صورتیکه همچنان کودک درونشان کنترل را در دست گرفته و میتازد.
گرچه داستان خدای کشتار به قلم یاسمینا رضا و ترجمه بسیار خوب خانم طهماسبی به راحتی ما را در فضایی برای درک موضوع اصلی قرار میدهد ، اما حقیقت کمی با دیدن اجرای نمایش خدای کشتار در سال 96 - 1395 مایوس شدم. من این اجرا را با بازی خانم ها سیما تیرانداز ، لادن مستوفی و آقایان اشکان خطیبی و رضا مولایی و به کارگردانی آقای کوشک جلالی در سال 1391 دیده ام. باید اعتراف کنم با مقایسه این دو نمایش میتوان به راحتی پی برد که اجرای سال 91 به مراتب قوی تر ، عمیق تر ، جذابتر و بازی ها پخته تر است. و باید اشاره کنم که برخی صحنه ها در اجرای سال 96- 1395 حذف شده اند.

به تیم خوب اجرای 96 - 1395 خدای کشتار خسته نباشید عرض میکنم امیدوارم همجنان شاهد موفقیت هایشان باشیم.
مهدی حسین مردی این را خواند
شروین توتونچی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

آخرین نامه نمایشی بسیار دلچسب بود که بیننده را در حالی که غرق در فضای طنز است و منتظر برای اتفاق خنده دار بعدی بطور زیرکانه ای ناگهان با حقیقت تلخ جنگ رو ب رو میکند و خنده ها را محو میکند. با دیدن این نمایش به این نتیجه رسیدم که نوید محمد زاده برخلاف اظهارات منتقدان که تاکید دارند فقط روی شخصیت های خاصی مانند معتاد ، لات و شخصیت های مشابه میتواند مانور دهد ، در این نمایش ثابت شد که توانایی بالا در ایفای نقش های طنز را نیز داراست و استعداد در تقلید لهجه دارد. همچنین بازی دوست داشتنی آقای رحیمی رسام و لهجه رشتی ایشون مهره مهمی در این تئاتر بود.

نکته منفی این تئاتر از نظر من دکور صحنه بود ، متاسفانه من نتوانستم با دکور اصلی ارتباط برقرار کنم و مجبور شدم تا آخر نمایش فقط به آن عادت کنم. واضح تر بگویم برایم سوال پیش میامد که آیا اینکه فرمانده تنها روی انتهای ظرف ( یا کاسه بزرگ) مینشیند ولی یکی از سربازان در داخل ظرف مینشیند آیا نشان تفاوت های فردی دارد ؟ یا منظور کارگردان چیز دیگریست.

تشکر میکنم از آقای کوروش نیا و همکارانشان ، امیدوارم باز هم شاهد موفقیت هایشان باشیم.
پرند محمدی، مهدی حسین مردی و مصطفی این را خواندند
نشمیل، نسترن کمالی، yasiso و مسیح راستی این را دوست دارند
ایشون خودشون کرد هستند و تقلید لهجه ای انجام ندادند
۲۹ فروردین ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من دو باز این نمایش را دیدم ، چیزی که در این تئاتر بیش از هرچیز توجه مرا جلب کرد ، دکور صحنه بود. به نظر من روی طراحی صحنه خوب فکر شده بود و به جزئیات دقت شده بود. بازیگران بخوبی ایفای نقش کردند و مسلط به کار خود بودند ، بازی آقای سیامک صفری ، داریوش موفق و بابک حمیدیان بسیار قابل ستایش بود. بهم ریخته شدن صحنه در زمان شورش را بسیار خوب در سن به نمایش گذاشتند.

اما نکات منفی که من در نمایش دیدم ، اول نامفهوم بودن بخشی از دیالوگ ها خصوصا هنگام سوار بودن می سی سی پی و وزیر بر هواپیما بود. انگار که نیازی نیست آن قسمت توسط مخاطب شنیده شود. به علاوه ، بایستی این نکته را بگویم که در دفعه دومی که نمایش را دیدم با دفعه اول تفاوت هایی داشت که برجسته ترین آن افزایش قسمت های طنز و در بعضی مواقع تبدیل شدن آن به لودگی بود. طولانی بودن بیش از اندازه مدت زمان تئاتر که البته میتوانست به یک ساعت و نیم و یا نهایت دو ساعت کاهش پیدا کند.
از آقای غنی زاده و همکارانشان تشکر میکنم و امیدوارم باز هم شاهد موفقیت هایشان باشیم.
آیدا طاهرزاده و محمد لهاک این را خواندند
یاسمن پورمهران این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام ،
نمایش خوب و دوست داشتنی بود و داستان زندگی قوام السلطنه را در قالب تئاتر به درستی پرداخته بودند. سعی شده بود تا نمایش ابعاد تاریخی ، طنز و درام را تا آخر حفظ کند. نورپردازی و صداگذاری مناسبی هم داشت. یک مشکل تاریخی در نمایش وجود داشت و آن اینکه در زمان احمدشاه و آمدن قحطی این قوام السلطنه نبود که از شاه درخواست کرد سیلو های گندم را به روی مردم گرسنه باز کنند بلکه این مستوفی اللممالک بود که این درخواست را از شاه کرد که اشاره ای به این شخصیت نشد.
از نظر نمایشی ، موضوعی که شاید تا حدی نظر را جلب میکرد ، چند شخصیتی بود که آقای آهنین جان به اجرا گذاشته بودند که بنظر اینجانب برای پادشاهان دوران قاجار بسیار خوب ظاهر شدند اما شاید بهتر بود شاهان دوران پهلوی را طور دیگری به اجرا میگذاشتند و یا شخص دیگری نقششان را به عهده میگرفت. به علاوه من با سه شخصیت در داستان که تقریبا دیالوگی نداشته و یا بسیار کم داشتند تقریبا ارتباطی برقرار نکردم و به جای تمرکز کامل بر داستان تا آخر نمایش منتظر پررنگ تر شدن این شخصیت ها بودم که در نهایت به نتیجه ای نرسیدم.
درنهایت باز هم از آقای پاکدل و همه همکارانشان بابت پرداختن به چنین نمایش هایی تشکر میکنم ، امیدوارم باز هم شاهد موفقیت هایشان باشیم.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید