با درود به تیم اجرایی نمایش ایرج،زهره،منوچهر
قبل از هر چیزی تشکر میکنم از نویسنده محترم کار جناب پالیزدار که با پرداختن به مفاخر بزرگی همچون ایرج میرزا آن هم به شکلی طنز گونه و قابل فهم،ابعاد دیگری از این شاعر گرانقدر را به نمایشنامه تبدیل نمود؛ و همچنین جناب مسعود والا که چند سالی ست نمایش های مختلف را تهیهکنندگی کرده و با این اوضاع دشوار اقتصادی بر روی صحنه می برد تا چراغ این هنر روشن بماند. همچنین خوشحالم که به تماشای درخشش دوتن از دانشجویان قدیمی خودم، خانم آرزو کریمی زند و ارسلان محمدی عزیز نشسته و همچون سالهای گذشته به وجودشان افتخار کردم. امیر جان غفارمنش هم مثل همیشه پرانرژی، دوست داشتی، شیرین و مسلط بودند.
اما مسئله ای که برایم بسیار عجیب و شوکه برانگیز بود، مبحث کارگردانی و استفاده از موسیقی فولکلور یا محلی امروزی در نمایشی ست که محور آن شاعری قرار دارد که به وی لقب فخرالشعرا داده اند. طبیعتا آثار هر هنرمند متاثر از مسائل مختلف فرهنگی_ هنری ، اجتماعی و سیاسی دوران خودش است. ایرج میرزا یکی از تاثیرگذارترین شعرا بر شعر مشروطه بوده. در آثار او مضامین سیاسی_ انتقادی به وفور موج میزند.خود شاعر بارها از علاقه اش به بانوی بزرگ آواز قمرالملوک وزیری یاد کرده و نام کلنل علینقی خان وزیری را در آثارش به زبان می آورد. موسی خان معروفی بر شعر او تصنیف میسازد.موسیقی دستگاهی این دوران کاملا مشخص است . عارف ،شیدا، ملک الشعرای بهار، مرتضی نی داود و بسیاری از بزرگان که نام بردن هریک در این مقال نمیگنجد.
در اجرای قبلی همین نمایش که گروه (ول شدگان) موسیقی را عهده دار بودند همه چیز عالی و بجا تعبیه شده بود اما انتقاد شدید من استفاده از موسیقی محلی جنوبی ست که بدون هیچ دلیل منطقی و تاریخی یا حتی سیاسی_اجتماعی بکار گرفته شده . با اینکه در حیطه خودشان بسیار پرقدرت و مسلط بودند و قابل احترام،
... دیدن ادامه ››
اما جولان دادن آنها بر صحنه ای که صحبت از دوران انتقادی مشروطه است نه نتها غلط، بلکه توهین آمیز بود . حتی موقعی که نوازندگان خواستند بر موسیقی فاخر اواخر قاجار گریزی بزنند بسیار ضعیف و حتی کمی فالش عمل کردند و خوانندگانی را که البته بسیار خوش صدا بودند ، به مرز خارج شدن رساندند .
ای کاش در بخش نظارت مرکز هنرهای نمایشی، افرادی با دانش بیشتر حضور داشتند، تا با هدایت درست ، گروه را از این اقدام عجیب و ضد فرهنگی منصرف میکردند.
وجود گروه موسیقی محلی در یک اثر که مضامین ملی_میهنی و عاشقانه دارد، هم بر این نمایش بسیار لطمه زننده بوده و هم بر پیکره رو به موت فرهنگ کشور؛ و به نظر فقط برای فروش بیشتر ، این اقدام صورت گرفته که دقیقا مفهوم ابتذال است.چرا که هر مخاطب عوام و خواص اگر در هر مجلس جشنی حضور داشته باشد، بارها این ترانه های پیش پا افتاده و سطحی محلی را شنیده و گوشش از آن پر است . پس حتی این اقدام در فروش هم تاثیر مثبتی نخواهد داشت ؛ چرا که تماشاگر به دنبال چیزهایی نیست که همیشه می شنود ، بله به دنبال خوانش جدید و خلاقانه از الحان و تصانیف های دوران قبل یا معاصر است. هنری که در بیرون از سالن تئاتر ، کمیاب باشد.
در پایان از گروه بازیگران،رقصندگان و طراحی لباس تشکر میکنم که بسیار هماهنگ عمل کردند . پرتوان باشید.