چه دلپذیراست
اینکه گناهانمان پیدا نیستند
وگرنه مجبور بودیم
هر روز خودمان را پاک بشوییم
شاید هم می بایست زیر باران زندگی می کردیم
و باز دلپذیرو نیکوست اینکه دروغهایمان
شکل مان را دگرگون نمی کنند
چون در اینصورت حتی یک لحظه همدیگر را به یاد نمی آوردیم
خدای رحیم ! تو را به خاطر این همه مهربانی ات سپاس



از: ( به مناسبت تولد فدریکو گارسیا لورکا )

حرف کلاغها برایش مهم نبود.
لباس کهنه"کلاه سوراخ"موهای تارتار"
عاشق شده بودو دختر ارباب را که میدید دست و پایش را گم میکرد
"مترسک"


از: وبلاگ رضا اسماعیلی

تو تمام منی
من تمام نمیشوم

از: خودم

خدا را هم فریب داده‌اند چشم‌هات

وگرنه

همان سالِ رفتنَ‌ت باید

تمام شده باشد دنیا

از: رضا کاظمی

دلم تنگ میشود،گاهی
برای حرفهای معمولی ...
برای حرفهای ساده ...
برای"چه هوای خوبی!" ؛ "دیشب شام چه خوردی؟"
و چه قــدر خسته ام از "چرا؟"
از "چه گونه!"
خسته ام از سوال های سخت
پاسخهای پیچیده ؛
از کلمات سنگین ؛
فکرهای عمیق ؛
پیچ های تند ؛
نشانه های با معنا،بی معنا ؛
دلم ... دیدن ادامه ›› تنگ میشود،گاهی
برای
یک "دوستت دارم"ساده
دو "فنجان قهوه ی داغ"
سه "روز" تعطیلی در زمستان
چهار"خنده ی بلند"
پنج "انگشت" دوست داشتنی ...



از: و دستهایت بوی نور میدهد" - مصطفی مستـــور عزیز ...

بیراهه رفته بودم
آن شب
دستم را گرفته بود و می کشید
زین بعد همه عمرم را
بیراهه خواهم رفت ...


از: حسین پناهی

وقتی حواست هست زیبایی
وقتی حواست نیست زیباترینی
راستی حواست هست؟؟؟



از: تکه ای از دیالوگ هانیه توسلی در فیلم شبهای روشن به کارگردانی فرزاد موتمن

گاهی ذهن هم نیاز به تهوع دارد گاهی باید بالا اورد(

از: ناشناس