در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال امین | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:58:05
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
امین (u.cos60y)
درباره نمایش مونوپلژی i
از اونجایی که مطمئنم این نمایش حاصل تلاش بسیار زیادی است خیلی سعی دارم که در نقدم به عنوان کسی که نه تئاتر خونده، نه استعدادی در تئاتر داره و ... دیدن ادامه ›› نه حتی نمایش های خیلی زیادی دیده ، بلکه صرفا به عنوان یک بیننده آماتور که به تازگی به #تئاتر علاقه‌مند شده است بی انصافی نکنم….
یکی از چیزهایی که بعد نمایش ذهنم رو مشغول کرد این بود که واقعا این نمایش ، نمایش خوبی بود یا نه؟ ارزش وقت گذاشتن و دیدن را داشت یا نه؟
ایراداتی که از نمایش به ذهنم میاد رو چند دسته میکنم :
۱- اشکالات در اکت :
در اکت بازیگر که میخواهد در تاریکی‌ صحنه از زیر ملحفه جابه‌جا شود به یکباره عجله می‌کند و وقتی هنوز نور به صورت کامل نرفته ملحفه رو کنار میزنه … یا صدای دری که از پشت صحنه موقع جابه‌جایی ها به گوش می‌رسد

۲- اشکال در واقعی جلوه دادن داستان :
برای نمونه پنهان کردن فرد پشت مبل!اونم دقیقا در مسیر ! (برای افشا نشدن داستان بیشتر توضیح نمیدم)

۳- اشکال در پرداخت به شخصیت ها:
کوتاهی زمان نمایش که نمیدانم چه اصراری بر آن بوده باعث شد مثلا شخصیت «زی» که بازیگرش اتفاقا مسلط هم به نظر میامد خیلی معرفی نشود و اصلا بهش پرداخته نشود و درباره کیستی او ابهاماتی در ذهن بماند

۴- نپرداختن به پیام اصلی :
یکی از چیزهایی که به نظرم رسالت هنر و به خصوص تئاتر هست پرداخت به موضوع اجتماعی است، این نمایش سعی در پرداخت به مساله عدالت ، قانون، اعدام و … داشت اما اصلا نتوانست پیغامش را آنچنان که باید منتقل کند و این به نظرم ضعف اصلی نمایش بود

اما در کنار این ضعف‌ها از دیدن این نمایش پشیمان نیستم چون گاهی قضاوت ها و سنجش های ما باید عادلانه باشد ، #سجاد_افشاریان عزیز اگر در #بک_تو_بلک آنچنان درخشان است، #سیما_تیرانداز ، #ژاله_صامتی یا دیگرانی که خیلی درخشان و عالی هستند سال‌ها تجربه و ده‌ها اجرا را پشت سر گذاشته اند اما این نمایش ، نمایش جوانان است ، چند بازیگر جوان که مشخص است تمام تلاش خود را به کار گرفته اند دارند اجرا میکنند که شاید اگر آن‌ها هم تجربه دیگران را بدست آورند حتما درخشان خواهند بود و این آرزو را برایشان داشتم …
نکته مثبت نمایش این است که حین نمایش گیرایی و جذابیت به حدی است که هیچ یک از ایرادات بالا به چشمتون نمیاد بلکه بعد از اتمام به آن‌ها دقت خواهید کرد.
بازی زیبای روت و روایت جذاب کشیش از نقاط مثبت نمایش بودند
آذین حجازی، مبینا کریمی، امیرمسعود فدائی، شاهین ه، امیر مسعود و سپهر این را خواندند
hami این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امین (u.cos60y)
درباره نمایش عاشقانه ها i
عاشقانه_ها روایتی است از زندگی خیلی از ما ها ، دل بستن‌هایی که نباید ، فراموش کردن ضرب المثل «کبوتر با کبوتر» ، گذر زمان و حسرت هایی که باید در پیری در دل داشته باشیم، حسرت هایی که گاهی حتی تقصیر خودمان نیست و جبر زمانه بر ما روا داشته است ، امید … امید …. امید که گاهی به یکباره تبدیل می‌شود به سیاهی ….

چقدر همه در این تئاتر خوب بودند، تک تک بازیگران ، تئاتری مملو از مونولوگ‌ و اکت که همراه شده بود با تعامل با بیننده ها و گاها حتی بداهه گویی های زیبا .
الحق که بازیگران این نمایش به خوبی به رخ میکشند بازیگر بودنشان را …

و چقدر تلخ بود این دیالوگ : « هر وقت که مست میکنه و میاد سراغم داره آهنگ های اون اونو میخونه »

از خوانندگی زیبای #حمیدرضا_ترکاشوند هم که هرچی بگم کمه

✅ به نظرم حتما به تماشای این نمایش زیبا بروید ، من که لذت بردم
امین (u.cos60y)
درباره نمایش آن سوی آینه i
بازیگران عالی ، به خصوص خانم رامین فر و علی سرابی
نور خوب
صدا یکم ضعیف بود
ولی موسیقی زنده و تیم نوازندگان خیلی عالی بود
تسلط علی سرابی و خانم رامین فر به حدی عالی بود که فراموش میکردی نمایشه و فکر میکردی داری زندگی واقعی این دو نفر رو میبنی
طراحی صحنه ام واقعا زیبا
مهرنوش مومنی و یاسمن این را خواندند
Areena این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امین (u.cos60y)
درباره نمایش بک تو بلک i
دوست داشتم فایل ورد رو اپلود کنم اما متاسفانه روش اپلود رو پیدا نکردم فلذا اینجا نوشتم:

هر شخصی باید "بک تو بلک را تجربه کند"

"بک تو بلک" نقطه عطفی است در زندگی اویی که در فطرتش علاقه ای به ادبیات و هنر دارد یا ادبی ترش را بخواهم بگویم برای من مسیحا دمی بود بر کالبد بی جان یک علاقه ی قدیمی اما ذبح شده به دست مشغله های روزانه ، علاقه ی به ادبیات ، شعر، نمایش و...
"بک تو بلک" یک نمونه ی عالی از طراحی Minimal است ، نه طراحی صحنه اش اضافاتی دارد و نه نمایش نامه اش هجوی ...
مخاطب همه چیز را در صحنه زنده میپندارد ، حتی تک المان طراحی صحنه یعنی آن صندلی به ظاهر سرد و بیجان که گاهی با لگدهای علی از گوشه ای به گوشه ی دیگر پرتاب میشود ، اما در نمایش زنده است و همچون رفیقی برای علی است ، رفیقی که در خوشی ها، آنجاهایی که علی غرق است در لذت ... غرق است در لذت شنیدن ... دیدن ادامه ›› صدای آواز سرمه، غرق و سرمست هست از ازدواج با سرمه ، در تمام شیرینی ها این صندلی است که علی را بر دوش میکشد و در تنهایی انفرادی علی است که او را بر دوش بر میدارد که شاید غم بر دوش کشیدن هجران و بی عدالتی را فراموش کند اما به فراموشی سپرده شدن دردهای علی از او ساخته نیست و علی شاید دق دلی هایش را بر سر او خالی میکند ... حتی دود سیگارعلی در صحنه دیالوگ میگوید و زنده است همچون نی مولانا او هم از شکایت میکند ... و به یادمان میارد حیدر و سرمه را که از نفیر علی ناله میکنند و چقدر شنیدنی است این صدای دود سیگار... حتی نام نمایش هم حیات دارد "بک تو بلک" ، به راستی نجوای علی در گوش بوسه چه دیالوگ ماندگاری است " مادر تنها انفرادی است که دوست نداریم از آن رها شویم" ، انفرادی تاریک اما عاشقانه در اغوش مهربان ترین به آدم و تاریکی قبری که انسان را به آغوش مهربان تر از مادر رهسپار میکند ، آنگونه که حسن زاده آملی گفت : "الهی همه از مردن میترسند و حسن از زیستن ، که این کاشتن است و آن درویدن" یا آنجایی که گفت : " جهان زندان رندان است " ، به راستی چه روشن اند این تاریکی ها و ما در این دنیا طریق تاریکی دوم از تاریکی نخست را میپیماییم به امید مژده ی مولانا : "هرکسی کو دور ماند از اصل خویش ، بازجوید روزگار وصل خویش"
من و امثال من به حسب دو- دو-تا-چارتای منطقی نباید از این نمایش لذتی ببریم ، باید سجاد افشاریان را متهم به سیاه نمایی کنیم و برچسب ضد انقلاب را به او بچسبانیم ...اما اگر کمی و فقط کمی کلاهمان را قاضی کنیم اگر شبیه "پدر ماهور" نباشیم که از روی ظاهر داستان ، برچسبی را به کسی بچسبانیم ... اگر بخواهیم کلمه ای به این نمایش نسبت دهیم آن کلمه "دوست خوب"
است ، همانطورکه علی و ماهور دوست بودند ولو دنیایشان فرسنگ ها از هم دور بود... "بک تو بلک" یک دوست خوب است و مگر نه اینکه امام صادق فرمود : " بهترین برادران شما کسی است که عیوبتان را به شما هدیه میدهد" و مگر نه اینکه مولایمان فرمود :"میوه ی برادری هدیه کردن عیوب است" ... هرچند شاید ما دوست داشتیم داستان علی با حلاوت آزادی به پایان رسد ... شاید ما دوست داشتیم همانطور که خودش به سرمه دلگرمی داده بود عفوی از رهبری روشنایی بخش و آزادی بخش زندگی اش باشد اما "بک تو بلک" عیوب را برادرانه و هنرمندانه هدیه میکند... "بک تو بلک" در صحنه نمایشی در پایتخت فریاد میکشد و یادمان میاورد.... یادمان میاورد "بی آبی مردمان جنوب را " ، مقابل چشمان قرار میدهد "حسرت روزهای جنگ را از زبان جانباز جنگ" ، به یادمان میاورد که ما هم همچون اون زنی که چهل سال در سپهسالار منتظر آمدن معشوقش هست ما هم چهل سال است منتظر آمدن "عدالت" هستیم همچون نواهای "یا شریک القران" و " یا صاحب الزمان" علی ما هم تشنه برآورده شدن دعای مظلومیت و محرومیت زدایی از وطن هستیم ... چرا باید بدمان بیاید از این هدیه ی هنرمندانه ... مگر این نمایش چیزی جز بیان هنرمندانه رهبری است که :" ما در مساله عدالت عقب مانده ایم"

"بک تو بلک" ، عاشقانه ترین غیر عاشقانه را روایت میکند ، به دور از کلیشه های عاشقانه ی مخدر ، عاشقانه ای را روایت میکند که هرچند سرمه به حسب ظاهر در صحنه حضور ندارد و تنها صدایش را میشنویم اما لحظه لحظه دوش آ دوش علی دیده میشود، عاشقانه ای که تلاش میکند به ما زیبایی های حیدر را نمایش دهد ، به ما نشان میدهد یاری وطن را ، نمایش میدهد رفاقت حقیقی و دوست واقعی را.
"بک تو بلک" به عنوان یک اثر هنری چه در محتوا و چه در فرم رسالت خود را به بهترین شکل انجام داد.

سجاد افشاریان (sajadafsharian)
ارادت عزیز جان ???
۲۱ فروردین ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید