درباره فیلم خواهر کوچکم ( My.Little.Sister.2020)
کارگردانVéronique Reymond, Stéphanie Chuat
منتشر در روزنامه سازندگی سهشنبه 17 امرداد 1402
«صحنه جایی برای زیستن»
استفانی چوات و ورونیک ریموند، که در دهه پنجم زندگیشان هستند، از نوجوانی با همدیگر وارد دنیای بازیگری و تئاتر شدند. این دو همکار سوئیسی که کارگردانی و نویسندگی فیلم خواهر کوچکم را بر عهده داشتند تاکنون چند فیلم بلند و مستند، مشترکا کار کردهاند و به نظر میرسد آنها زوجهای دوقلویی در عرصه فیلمسازی و تصویرند، که در پروژه جدید خود قرار است فیلمی در آمریکا و با هنرپیشگان آمریکایی بسازند.
«خواهر کوچکم» درباره روابط عاطفی خواهر و برادری دوقلوییست که در زمینه مشترک هنر و تئاتر فعالیت میکنند. سون (لارس ایندگر) که بازیگر تئاتر و نقش اصلی هملت در گروه تئاتری معروف اوسترمایر است، دچار نوع تهاجمی از سرطان خون شده است که تحت پیوند مغز استخوان قرار گرفته و برای مدتی از صحنه اجرا دور بوده است. لیزا (نینا هوس)، خواهر دوقلوی او که تنها چند ثانیه دیرتر بدنیا آمده، نمایشنامهنویس موفقیست که مدتیست نتوانسته متن جدید بنویسد و با
... دیدن ادامه ››
فرزندان و همسرش در روستای کوهستانی در سوئیس زندگی میکند، اما قلبش در برلین مانده و با ریتم قلب برادرش میتپد؛ عدم تحمل و پذیرش وضعیت برادرش که به دلیل بیماری، دیگر نمیتواند در اجرای تئاتر بازی کند و از این بابت به فروپاشی اعصاب و روان رسیده، باعث میشود که شروع به نوشتن نمایشنامهای مختص او کند. با اقتباسی از قصهی کودکانه دو خواهر و برادر، هانسل و گرتل. او برای آنکه نزدیک برادرش باشد حتی زندگی مشترکش را به خطر میاندازد اما تلاش میکند سون را بار دیگر به عشق حضور در صحنه برساند. تا میل زندگی و زنده ماندن در او بیدار شود. فیلم از ریتم و موقعیتهای عاطفی و انسانی قوی وتاثیرگذاری بهره میبرد و پیوندش با تئاتر و احساس بازیگری که عاشقانه صحنه را میپرستد، حفظ کرده و نمایان میسازد. بخصوص وقتی اوسترمایر کارگردان معروف و موفق آلمانی که چند سال پیش نیز در جشنواره تئاتر فجر با همین نمایش هملت حضور داشت، در فیلم به ایفای نقش میپردازد.
نقطه اوج فیلم که در روندی از بیماری و واکنش سون با مصائب آن است، بازگشت دوباره لیزا به نوشتن است. که متن نمایشی را بیوقفه و در طی یک شبانهروز مینویسد. انگیزهی نوشتن دوباره او، خلقی از خلال وخامت بیماری برادر و شاید آخرین کاریست که او میتواند برای خوشحالی و پیوند برادر خود با زندگی انجام دهد.
فیلم لحظات اثرگذار و ماندگار زیادی دارد و با پایانبندی درست و جذابی خاتمه مییابد اما همچنان تاثیر رابطه لیزا و سون را مانند یک روح در دو بدن با خود دارد.
استفانی چوات و ورونیک ریموند به عنوان کارگردانان فیلم میگویند: "خواهر کوچکم" برای ما معنای خاصی دارد. این فیلم سه عنصر اساسی در زندگی ما را گرد هم آورده است. اول، شهر برلین که بیش از پانزده سال است که به آن وابستگی قوی داشته ایم . دوم، تئاتر، زیرا ما هر دو بازیگر هستیم و بالاتر از همه، یک دوستی منحصر به فرد که به دوران کودکی ما برمیگردد. استفانی و ورونیک قبل از هر چیز دو نوجوان بودند که عشق مشترکی به تئاتر داشتند و تصمیم گرفتند از آن حرفهای بسازند.
فیلم "خواهر کوچکم" نامزد و برنده جوایز بسیار بینالمللی بوده و تماشای آن به خصوص به علاقمندان تئاتر و سینما، توصیه میگردد.
نیلوفرثانی