از نظر شخصی، نیمساعت ابتدایی کار رو زیاد دوست نداشتم و یجورایی برام حوصله سر بر بود. و کار از جایی برام واقعاً جذاب و خنده دار شد و با نمایش همراه شدم که خانم رمضان پور روی صحنه اومدن و به معنای واقعی صحنه رو به آتش کشیدن و یک انرژی وحشتناک به نمایش و تماشاچی ها دادن. از بازی دوستان خوبم آقای سلیمانی و خانم کفایی هم لذت بردم. در مجموع به نظر بنده، دقایق حضور بازیگرانی که بازی کمتری داشتند ، جذّاب تر و کمدی تر بود. هرچند که بقیه عزیزانی که بیشتر بار نمایش و دیالوگ ها روی دوش اونها بود هم به طور مشخص بسیار زحمت کشیده بودند و بازی رئال شون قابل تحسینه.
خیلی برام عجیبه که تعداد انگشت شماری از تماشاگران نوشتن که به خاطر فصای کوچک تماشاخانه یک ستاره کم میکنیم!!!!! مگه مسابقه تلویزیونیه یا گروه نمایشی رقیب شما هستند یا سند اون تماشاخونه متعلق به این گروهه که یک ستاره کم میکنید؟!!!! اصلا نمیتونم درک کنم. اتفاقا به این دلیل که در اون فضای محدود تونستن چنین دکور جذاب و کارآمدی ایجاد کنن و اون تعداد بازیگر بدون تداخل با هم کارشون رو به بهترین نحو ممکن پیش ببرن، لایق تحسین هستن، نه ستاره کم کردن!!!!
همونطور که انتظار میرفت و کارهای قبلی استاد فرهادنیا رو تماشا کرده بودم، از هنرجویان جوان و تازه کار استفاده و به بهترین شکل آماده شون کرده بودن و هماهنگی و نوع بازی بازیگران مشخص بود که تمرینات پر تکرار و پر فشاری رو پشت سر گذاشتن. در مورد نمایش هم مشخصاً با یک اثر ابزورد بسیار خوش ریتم مواجه هستیم. و در دقایق پایانی تغییراتی در صحنه شکل میگیره که علیرغم لحظه ای بودن، بسیار دقیق و ظریف هستن، بدون اینکه متوجّه بشیم، و پیش خودم گفتم این تغییرات کی اتفاق افتاد که متوجه نشدم. در کل نمایش جالبی بود.
شب ماقبل پایانی به تماشای نمایش نِشستم. مشخص بود تمام بازیگران زحمت کشیدن و واقعا دیالوگ های خنده دار زیاد داشت و نقطه قوت کمدی نمایش این بود که بازیگران تلاش نمیکردن تا با لودگی یا به هر قیمتی از تماشاچی خنده بگیرن و شوخی ها کاملا به جا و حساب شده و بانمک بودن. و نکته بعدی؛ با وجود این که کار حدود یک ساعت و نیم بود اما ریتم اصلا نمی اُفتاد و دیالوگ ها کاملا پینگ پنگی رد و بدل می شد که نشان از تمرین و تسلط بازیگران بود. تبریک به تیم جوان و با انگیزه