چه موهبتیه واسه سینما معتمدآریا
چه دلنشین و حساب شده س بازیش
صداش، اکتش، نگاهش، حرکتاش، میمیکاش، شادیش، غصه ش، غمشادیش…
این شد چهارمین فیلم زیبای آذری که این چند ماهه دیدم. فیلم درجه یکی بود. هم وزن، هم تراز، متعادل، محترم…
خوشرنگ، خوش صدا، خوش ریتم…
فیلمبرداری روخیلی دوست داشتم، کاملا احساس نبود دوربین بین خودم و صحنه رو حس میکردم. انگار خودم مستقیم اونجام و دارم میبینم.
شبنم مقدم با ۱۵ ثانیه ضجه و ناله، کاملا نشون داد اگه معتمدآریا آباجان نبود، این فیلم چه فاجعه ای میشد. سراسر جیغ و صیحه و گریه… معتمدآریا نقش رو زنده کرد و فیلم رو افراشته...
براوو به این فیلم…
متوسط. یک رگه خوب در فیلم هست اما چفت و بست کار محکم نیست. موسیقی ضعیف است. ولی بازی معتمدآریا خوب است. به خصوص آنجا که به ترکی برای حضرت علی،ع، میخواند.
از فیلم به خاطر پونه به بعد تمامی فیلم های هاتف علیمردانی را دیده ام. ( به خاطر پونه- مردن به وقت شهریور-کوچه بی نام- هفت ماهگی و الان آباجان) سینمای هاتف علیمردانی رو تقریبا" دوست داشتم. ولی آباجان به نظرم از تمامی این آثار ضعیف تر است. به غیر از بازی خوب فاطمه معتمد آریا فیلم هیچ چیز دیگری ندارد. معلوم نیست اینهمه شخصیت وسط فیلم چیکار می کنند؟ نقش دختر و پسر داستان و داماد عصبی کاملا" بی ربط به داستان بود. اینجوری نمیشه به همکلاسی ها و مادران چشم انتظار ادای دین کرد. حاتمی کیا برای ادای دین به خانواده های منتظر بوی پیراهن یوسف را ساخت و موفق هم بود. ولی هاتف علیمردانی در این زمینه موفق عمل نکرده. چرا که تماشاچی در همان اواسط فیلم از اینهمه خرده داستان خسته میشه.
اما به نظرم فاطمه معتمد آریا به خاطر بازیش مخصوصا" سکانسی که متوجه شد پسرش زنده است حقش بود که کاندید نقش اول زن بشه. حالا نمیگم برنده ولی باید کاندید میشد.