«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
سلام و ارادت،
حقیقتاً چندماهی بود که اشک از چشمانم جاری نشده بود، اما با دیدن پردههای نهایی بیداری کالیگولا هرچه اشک در چشمانم بود جاری شد. لباس و دکور و نوع انتخاب موسیقی به نوع خود جالب بود. خسته نباشید عرض میکنم. دمتون گرم. یاعلی❤️
هربار و از هر جایگاه که به اجرا نگاه میکنی، انگار یه اجرای جدید و یک داستان جدیده. داستانی که لحظهبهلحظهاش، حداقل برای من، حس همزادپنداری خاصی در من برانگیخت.. . چرایی رفتن معشوق بیهیچ توضیح و بیهیچ دلیل!
آقای ابراهیمی قبول نیست! من هنوز روی صندلیهای سالن نشستهام.. نمیتونم بیرون بیام. نمیتونم از غرقهای که از میون دیالوگهای این داستان افتادم توش رها بشم.
و واقعاً تمامت رو میخواهم. بیشتر و بیشتر. (اگر اشتباه نکنم)
خیلی خیلی دوستش داشتم. من سومین نمایش و تئاتری بود که از آقای ابراهیمی و تیمشون می دیدم، ازتون ممنونم که به مخاطب احترام می ذارین و به اون اهمیت می دین. خیلی نکات ریزبینانه ای داشت هم در دیالوگ، هم در بازی و هم در موزیک متن که واقعا اگر در اون عمیق بشه انسان رو به شدیداً به فکر فرو می بره.
خسته نباشید می گم به همه عوامل نمایش و خسته نباشید ویژه به بازیگر نقش فلوسی و کار آگاه که هردو مجذوب کننده بودند.