در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال حامد | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:27:13
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
حامد (h.m)
درباره نمایش فردریک i
تئاتر در تئاتر، موسیقی در تئاتر، رقص در تئاتر و زیبایی؛ فردریک هر چه بخواهی دارد. فردریکی که خودش معلق در عشق است و دچارِ تعلیقِ عشق؛ فردریکی که تماشاگر را می‌فهمد، جامعه را می‌فهمد، تعهد را می‌فهمد، شادی را می‌فهمد، لذت را می‌فهمد، اعتراض را می‌فهمد و عشق را هم می‌فهمد؛ اما برای باورِ همه‌ی این‌ها باید «بزرگ» شود. بله، فردریک در اوجِ شهرت و قدرتِ حرفه‌ای خودش باید بزرگ شود؛ و این امر با عشق اتفاق می‌افتد؛ با پرسشی که فردریک در لحظه‌ی مرگ پاسخش را می‌فهمد: «آیا بازیگران هم می‌توانند تا ابد دوست بدارند؟» حمیدرضا نعیمی در نقاشیِ باشکوهِ خود چه زیبا، درست و موثر، زبانِ اشمیت می‌شود و آن را برای ما روایت می‌کند. دیدنِ این تابلوهای زیبا، این غم‌ها و شادی‌ها در یک نمایشِ شکوهمند، فرصتی‌ست که نباید از دست برود.
حامد (h.m)
درباره نمایش یادگار i
آرام، خاموش و ایستاده به تماشای قتلِ خود بنشینیم.
نمایشِ یادگار، توجه و تمرکزِ تماشاگرِ خود را به «روایت» می‌کشاند؛ و این تصمیمِ خود را با مهارت و آگاهی کامل نمایش می‌دهد؛ چه در متن، چه در طراحی و کارگردانی و چه در بازی. مهرداد کوروش‌نیا و نسیم ادبی، در روزگاری که تلاش برای دیده شدن و چشم‌گیر بودن با استفاده از همه‌ی ابزارها و امکانات است، در تجربه‌ای متفاوت، جسورانه از این‌ها چشم پوشیده و تنها با تجربه ‌و مهارت، تماشاگر‌ را با خود همراه می‌کنند تا به تماشای قتلِ خود بنشیند...
مهرداد کوروش‌نیا، با یادگار و انتخابِ این راوی و این فرمِ روایت، دارد «انفعالِ» آدم‌ها را نمایش می‌دهد، کنش‌پذیر بودن‌شان‌ را و نسیم ادبی به زیبایی همه چیز را درست و به‌جا اجرا می‌کند.
ممنون که به تماشای «یادگار» آمدید.
خوش‌حالیم که این نمایش رو دوست داشتید.
۲۲ آبان ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
حامد (h.m)
درباره نمایش سوسمار i
محبوب می‌آید، خبر می‌دهد، هشدار می‌دهد، آواز می‌خواند و سرانجام اسباب اثاثیه‌اش را جمع می‌کند و می‌رود؛ قاعدتن در زندگیِ سنگیِ سوسماری، جایی برای محبوب نخواهد بود. این حضور بی‌مقدمه و بی‌تشریقاتِ محبوب و البته سوسمار، تقابلی دوسویه است که در ترکیب انواع موسیقی‌های نمایش معنا می‌شود. سوسمار شاید گذشته‌ی رو به ویرانی و آینده‌ی هولناک است که البته ما به هر دوی آن‌ها می‌خندیم.

رحمت امینی همواره دغدغه‌مند است برای جستجو در گذشته و اتصال به آینده و برای این منظور هم نگران عبور از مرزها و قراردادها نیست.
سوسمار را باید دید تا با این تقابل همراه شد.
حامد (h.m)
درباره نمایش زیگموند i
زیگموند، نمایشِ مهم‌ترین قاب‌های زندگی‌ فروید، روان‌پردازِ بزرگ است در یک نشستِ کوتاه؛ چه در متن چه در بازی و چه در کارگردانی. مهرداد کوروش‌نیا شانه به شانه‌ی فروید آخرین ساعاتِ زندگی زیگموند را هنرمندانه به نمایش درآورده، تصاویری که از بسترِ واقعیت برخاسته و به وهم می‌رسند. او در کارگردانی از عنصرِ سایه بهره برده، سایه به معنایِ ناخودآگاهی پنهان اما سترگ در زندگی آدم‌ها، ناخودآگاهی که از مهم‌ترین دغدغه‌های فروید بوده است. او از جدالِ بخش‌های مختلفِ منِ آدمی در نظریه‌های فرویدی بهره برده‌ و آن‌ها را در قالب توهم و سایه در برابر هم قرار می‌دهد. کوروش‌نیا، هوشمندانه با کوچک و بزرگ کردنِ سایه‌ها، نقشِ آن‌ها در زندگی فروید را نشان می‌دهد؛ از جمله در جدال با پیشوای دینی و کارل گوستاو یونگ؛ این امر آن‌گاه که در قابِ پایانی، سایه‌ی زن را بر سایه‌ی صندلی فروید مماس می‌کند در بهترین تفسیر و تعبیر، تصویر می‌شود، سایه‌ای بزرگ از افکارِ فروید و نیروی لیبیدو، بر صندلی‌اش که حالا کوچک و ناچیز به نظر می‌رسد؛ افکارِ او جهان را درمی‌نوردد اما خودش در تابوت خوابیده و حالا خاکستر است.
زیگموند، همه چیزش اندازه است، نه زیاد و‌ نه کم. مانند بازی‌های حساب‌شده‌اش. فرزینِ محدث در طولِ نمایش، عکس‌های متحرکی نشانِ ما می‌دهد از معروف‌ترین تصاویری که از فروید به یاد داریم، او دارد می‌گوید این فروید است که در همان قاب‌ها، زندگیِ خود را نظاره می‌کند و حتا خودش نیز شاید متعجب است از این همه ناخودآگاهِ پنهان در زیگموند فروید، از این همه من‌های سرکوب شده در روان‌پردازِ بزرگِ دنیا که همواره گفته هر نیاز، حس و غریزه‌ای را که سرکوب کنید، از جای دیگری قد خواهد کشید و طغیان خواهد کرد.
مجال کوتاه است وگرنه می‌شد و باید از بازی روانِ شهروزِ دل‌افکار و صدای خوب و دُرستِ یلدا عباسی هم گفت و بیشتر از متن و کارگردانی مهرداد کوروش‌نیای عزیز؛ بنابراین در پایان می‌توان گفت زیگموند را بینید، لذت ببرید و بیندیشید، بی‌آنکه ناچار باشید جنغولک‌ بازی‌های بی‌ربط و پر سر و صدا را تحمل کنید.
خریدار
آوا فیاض (avafayyaz)
با سلام و سپاس که به تماشای ما نشستید هم‌چنین وقت گذاشتید و یادداشت نوشتید. خوش‌حالیم که دوست داشتید.
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید