در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مجید ابراهیم زاده | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 21:29:20
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
با سلام خدمت عزیزان نمایش شورش ذهن و خسته نباشید خدمت همه دوستان امیدوارم اجراهای موفقی داشته باشید .
تا جایی که کامنتها رو میخوندم نقد تخصصی و فنی ندیدم و فقط چند خط غرض‌ورزی از دوستانی دیدم که حتی در استفاده اسم واقعی خودشون در پرفایلشون هم ترس دارن .
اما لازم میدونم به چند تا نکته اشاره کنم اگر به دل نشست در کارهای آتی گروه مد نظر داشته باشید اگرم مقبول نبود ، باد هوا .
نمایش شورش ذهن اثر متوسط رو به پایین بود البته به عقیده من ، هم در نگارش متن و هم در نوع کارگردانی .
در نکته اول ، نگارش یک متن ، قطعا و کاملا باید یک کار تحقیقاتی باشه نه صرفا ذوق و سلیقه شخصی و مخصوصا نگارش متون خارجی باید نکات قابل توجهی رو رعایت کرد و صرفا بعد از دیدن چند فیلم هالیوودی نمیشه به متنی رسید که ابدا قابل دفاع نیست . متن در ۱۰ یا ۱۵ دقیقا نخست کمی قصه تعریف می‌کرد اما از بعد از ۱۵ دقیقه ابتدایی به شدت کار کلیشه های رایج شد و نه تنها قصه تعریف نمی‌کرد بلکه به شدت شعاری شد و صرفا حامل پیام بود . نویسنده باید این نکته رو حتما توجه کنه که هر رد پایی از نویسنده در هر اثری به عنوان محتوا به شعار تبدیل میشه ، چیزی که این روزها در متن‌های ایرانی بسیار باهاش مواجهیم . بنابراین در پس این شعار زدگی نه تنها هیچ کاراکتری ساخته نمیشه بلکه حتی شخصیت هم ساخته نمیشه و حتی به اصرار کارگردان این اثر، تیپ هم ساخته نمیشه حتی نقش اول نمایش زندانی ۴۷ که به شدت شخصیت گنگ و مبهمی داره و بسیار شعار زده عمل میکنه . به عنوان بزرگترین ایراد باید بگیم هر کدام از نقش‌ها به تنهایی میتونن از ... دیدن ادامه ›› قصه حذف بشن و هیچ ایرادی در روند کلی قصه اتفاق نیفته و نویسنده هر کدام از نقش‌ها رو بتونه حذف کنه اون نقش حضور اضافی و بی دلیل در قصه خواهد داشت .
نکته بعدی در مورد تیپ سازی و نوع نگاه کارگردان به حتی نحوه دیالوگ گوئی نقش‌ها هست که در بدترین حالت ممکن رئیس زندان و حتی کل زندانی‌ها رو میشه اشاره کرد ک به فاجعه ترین نوع ممکن تیپسازی شدن . باید به این نکته اشاره کنم تیپ سازی مرز بسیار باریکی داره که یا تیپ ساخته میشه و باب دل مخاطب میشه یا نقش‌ها به ضد نقش تبدیل میشن و تیپها حالتی مسخره و کلیشه به خودشون میگیرن . اشاره کنم به خنده های رئیس زندان که در بدترین حالت ما رو یاد آدم بدهای کاملا کلیشه ای فیلم‌های هندی میندازه و حتی تیک عصبی یکی از زندانی‌ها که فاجعه بود .
نکته دیگری که باید بگم استفاده کاربردی از کارگردانی در مدیوم تئاتر هست . نمایشی که در بلک باکس اجرا میشه با سالنی که سن داره و حتی سالن سه سویه و حتی دو سویه و حتی اندازه کوچک و بزرگ سالن در نوع کارگردانی قطعا تاثیر داره . در مورد مدیوم بلک باکس که عمارت نوفل نمونه ناقصی از یک بلک باکس هست باید بگم اجرای یک نمایش در یک سالن بلک باکس استانداردهای ویژه خودشو داره و قطعا یکی از مشخصترین استانداردهای اون اینه که شما از متنی استفاده کنی و طراحی کارگردانی به گونه ای باشه که حتی یک بار ، به طور قطع حتی یکبار هم نیاز نباشه نور سالن رو کامل بگیری و در بدترین شرایط اگر به بن بست طراحی خوردی فقط یکبار نور سالن رو قطع کنی و کاملا سیاه بشه . حتی در نمایش‌های کلاسیک در سالن‌هایی که سن دارن کارگردان صرفا به تعداد پرده ها مجاز به تاریک کردن صحنه است ولی در این نمایش که فکر میکنم ۷۵ دقیقه بود ۱۰ بار صحنه تاریک شد یعنی رکورد فاجعه هر ۷/۵ دقیقه یکبار به طور میانگین و از اون بدتر تنها توجیه این سیاه و تاریک کردن صحنه تغییر میزانسن یا دکور چند تا صندلی هست که این تنها یک معنی میده سردرگمی کارگردان در طراحی . به سادگی میشد با یک طراحی اصولی از صحنه ای به صحنه دیگر رفت بدون حتی یکبار سیاه کردن صحنه تازه اگر در کار ، گروه فرم و حرکت هم داشته باشه که به سادگی میشد با طراحی از این ضعف فرار کرد .
کارکرد نور در صحنه باید از فرم اثر بیاد نه از قدرت خارجی کارگردان . یعنی اینکه کارگردان نباید نور رو تغییر بده چون این قدرت رو داره که میتونه با نور هر کاری بکنه بلکه باید در روند فرمیک کار ، نور کاربردی مکمل داشته باشه . در واقع نور نباید مستقل عمل کنه بلکه باید مکمل باشه و هر استفاده دیگری از نور در تئاتر رد شده است . در واقع اگر یک نور کلی به صحنه بدی خیلی بهتر از یک نور سردرگمی هست که صرفا با توجه به قدرت کارگردانی بخوای ازش استفاده کنی . نکته آخرمم در مورد موسیقی . موسیقی در یک اثر نمایشی کارکرد زیباشناسی نداره ابدا به همین دلیل هر موسیقی آرشیوی رو رد میکنم مخصوصا اگر اون موسیقی بسیار خاطره انگیز باشه مثل موسیقی ماندن در فیلم اینتراستلار .

پر گوئی کردم ببخشید فقط در حد سر فصل گفتم و هر توضیح مفصلی رو بگید حتما مفصلا در موردشون خواهم گفت
باز هم تشکر و خسته نباشید به همه گروه
عزیز دل...اولا ممنون که با حضورتون مارو میهمان نگاهتون کردید..دوما جناب ابراهیم زاده چرا باد هوا؟!!! قطعا هر عزیزی در قالب ادب و احترام و انقدر با دقت صحنه به صحنه ی مارو مورد نقد و بررسی قرار بده باید مایه ی افتخار ما باشه نه تاسف...قطعا بنده هم نظرات و دفاعیات خودم رو دارم اما بعد از خوندن نقد شما خستگی از تن این حقیر در رفت...
باز هم سپاس از حضورتون...
در حال تلاش هستیم تا بتونیم یک جلسه نقد و بررسی با حضور شما عزیزان ترتیب بدیم...
پاینده باشید.
😊🙏🎭👁❤️
محمد یغمایی
عزیز دل...اولا ممنون که با حضورتون مارو میهمان نگاهتون کردید..دوما جناب ابراهیم زاده چرا باد هوا؟!!! قطعا هر عزیزی در قالب ادب و احترام و انقدر با دقت صحنه به صحنه ی مارو مورد نقد و بررسی قرار ...
قربان شما . حتما اگر جلسه نقدی باشه شرکت میکنم و این رو هم بگم نقد کردن صرفا نظر شخصی نیست که بگیم خوشم اومد یا نیومد و اتفاقا هر کسی در مقام منتقد نیست که با دیدن چهار تا نمایش پر فروش فکر کنه سطح سلیقه اش اونقدری ارتقا پیدا کرده که میتونه هر نمایشی رو رد کنه و این نکته بسیار مهم قابل تذکره که هر نقدی که نگارش میشه خودش قابل نقد هست و هر اثری که ساخته میشه از صاحب اثر جدا . یعنی خود صاحب اثر باید در مقام منتقد به کار خودش نگاه کنه . توضیحات مفصلات باشه اگر مجالی بود در جلسه نقد و بررسی و حضوری ... سپاسگزار تیم و کارگردان پر تلاش شورش ذهن ... امیدوارم همواره پر تلاش باشید .
مجید ابراهیم زاده
قربان شما . حتما اگر جلسه نقدی باشه شرکت میکنم و این رو هم بگم نقد کردن صرفا نظر شخصی نیست که بگیم خوشم اومد یا نیومد و اتفاقا هر کسی در مقام منتقد نیست که با دیدن چهار تا نمایش پر فروش فکر کنه ...
🙏❤️🎭💎👁😊
۱۱ خرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اول خسته نباشید به گروه برای رو صحنه بردن نمایش چون به صحنه بردن یک نمایش مشقتهای خاص خودش رو داره ...
اما دوست دارم به چند نکته اشاره کنم ... دیدن ادامه ›› ، اسمشو نقد نمیزارم چون برای نقد کردن میتونم خیلی دقیقتر به مسائل ورود کنم .
در نگاه نخست همه چیز از نور و دکور و موزیک و صدا و حتی لباس جذابه اما به نظرم همه این المانها باید در خدمت قصه باشه که متاسفانه همه اینها رو از قصه می‌گرفتیم چیزی به عنوان قصه در صحنه نمی‌دیدیم کما اینکه روایت گفته شده پر از حفره های داستانی بود که حتی خود روایت رو هم بیان نمی‌کرد. دیالوگ ها و بعضا بعضی از بازی‌ها ( اسم نمی‌برم ) به شدت ایرانی و یادآور کلیشه های سینمایی بود . کاربرد مانیتور برای نشان دادن بخشی از صحنه که هیچ اتفاق مهمی رو در قصه روایت نمیکنه فقط برای گمراه کردن ذهن مخاطب بود که صرفا نقش جذابیت داشت کما اینکه کاربرد این مانیتورها در نمایش‌های محمد مساوات کاربردی انکار ناپذیر دارن . بازی با نور و مخصوصا لوپهای موسیقی صرفا علاقه شدید کارگردان به سینمای تجاری هالیوود رو نمایان می‌کرد حتی لوپهای موسیقی در حین بازی نور بیشتر سینمای اسلشر رو روایت می‌کرد تا صحنه تئاتر . هیچ بازی خاصی از بازیگران دیده نشد که روایت اتفاق مهمی در تئاتر باشه و در انتها فاجعه به تمام معنا استفاده از HF در سالن ۱۰۰ نفره که تمام تصورات تئاتر رو نابود میکنه . البته با شنیدن نام تهیه کننده دور از ذهن نبود .
در آخر باید بگم تمام روایت بر پایه کور بودن شخصیت ژان شکل گرفته و با فهمیدن اینکه ایشون کور نبودن نه تنها غافلگیری برای مخاطب ایجاد نمیشه بلکه نویسنده کل روایت خودش رو زیر سوال میبره . دقیقا کلیشه فیلم‌های تجاری هالیوود که پیش تر بهش اشاره کردم .
باز هم تشکر از تلاشتون به امید نمایش‌های بهتر .
همه مواردی که مطرح کردید محترم فقط یه نکته رو بی انصافی دونستم:
هیچ بازی خاصی از بازیگران دیده نشد که روایت اتفاق مهمی در تئاتر باشه

از یه بازیگر چه توقعی روی صحنه دارید؟ مصاحبه جناب رحیمی رو خوندید؟ کدوم بازیگر در کدوم اجرا نقش ماندگاری در ذهن شما گذاشته؟
۱۲ مرداد ۱۴۰۲
سحر بهروزیان
فکر کنید این اتفاق تو سرزمین عجایب افتاده کور بوده با یک حادثه هولناک مواجه شده اول نپذیرفته به کوری ادامه داده به مرور خودش رو قوی کرده آماده پذیرش شده و در نهایت با پذیرش نهایی (آگاه شدن و ...
ببخشید خانم بهروزیان من به شخصه هیچ فکری نمیکنم ... هر آنچه قراره من فکر کنم کارگردان باید برام بسازه ... روی باید تاکید میکنم . وقتی قراره قصه‌ای بر پایه کوری یک آدم شکل بگیره نمیتونه بگه طرف کور نیست و کل قصه در یک ثانیه به هیچ تبدیل بشه . اون فکر کنید که شما میگید میشه همون سینمای تجاری هالیوود کما اینکه در سینمای تجاری و بلاک باکتری هالیوود هم اینها ساخته میشه و شناسنامه میشه . من مخاطب چیزی رو در صحنه میبینم باور میکنم نه در تخیلات خارج از متن . تا حالا دقت کردین اگر متن این نمایش رو توی کاغذ میخوندین با چه چیزی مواجه بودین ؟ یک ایده چند خطی ؟ یا یک نمایشنامه کامل ؟ با توجه به اینکه نمایشنامه به طور اخص گونه ادبی به شمار میره ولی فیلمنامه ابدا گونه ادبی نیست . به این دلیل بود که گفتم کارگردان بیش از حد تحت تاثیر سینمای هالیوود بود چون در عمل متن منسجمی نبود و صرفا فقط یک اجرا می‌بینیم. من با تمام تاکید این مسئله رو میگم که در سینما هم ، تاکید میکنم حتی در سینما هم داشتن قصه و فیلمنامه ضروریه و اگر نباشه تمام تصویری که می‌بینیم بیهوده است و این رو با تاکید صد برابر در تئاتر میگم قصه و نمایشنامه ضروریه و اگر نباشه شما هر آنچه در توان دارید از نور و دکور و موسیقی و حتی اجرای پر قدرت بازیگران ولی راه به جایی نمی‌برید. دیگه هاچ اف جای خود ...
استاد بیضایی می‌فرمایند یک تئاتر ۵۰ درصد متن و ۵۰ درصد اجرا هست . این حرف رو برای نمایشنامه ... دیدن ادامه ›› های پر قدرتی مثل سهراب کشی و مرگ یزدگرد میفرمایند که هر کدوم در متن هزاران بار جذابیت قبل از اجرا و پر از ایده و قصه هست . و متن‌های پر قدرتی مثل آنتیگونه ، کالیگولا و یا حتی گودوی جناب غنی زاده که خودتون اشاره کردین . آنتیگونه جذاب با اون متن فوقالعاده میتونه با هر پر و بالی به شاهکار تبدیل بشه چون متن کشش داره و هیچ چیزی رنگ ادا نداره .
۱۴ مرداد ۱۴۰۲
مجید ابراهیم زاده
ببخشید خانم بهروزیان من به شخصه هیچ فکری نمیکنم ... هر آنچه قراره من فکر کنم کارگردان باید برام بسازه ... روی باید تاکید میکنم . وقتی قراره قصه‌ای بر پایه کوری یک آدم شکل بگیره نمیتونه بگه طرف ...
قطعاً شما مختارید هیچ فکری نکنید.
۱۴ مرداد ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بسیار خسته نباشید میگم و در وهله اول واقعا دمتون گرم که توی این شرایط میرید اجرا . امیدوارم در عرصه هنر همیشه پیروز باشید و سربلند . در مورد نمایش باید بگم متن عالی بود و چیزی که بسیار نگه دارنده بود گره های متن و شخصیت‌هایی که با هم در ارتباط بودن . مثل خیلی از متن‌ها گنده گویی نداشت و بسیار روان کار داستانی خودش رو می‌کرد. از بازیگرا و مخصوصا دوست عزیزم صابر جان بابت بازی‌های قشنگشون و اینکه میدونم به چه سختی این نمایش به اجرا رسیده تشکر میکنم . کارگردان عزیز میدونم خیلی هجوم شنیدی اما من به عنوان عضو کوچک تئاتر شدیدا حمایت میکنم و یه خسته نباشید عالی به همه گروه میگم . کسایی که توی این روزا سالن‌های نمایش رو خالی نمیزارن یه احترام ویژه ای دارن ... همیشه درخشان باشید
به قول پیتر شومان
تأتر یک ضرورت است، چیزی شبیه به نان.
هدف ما صرفا اجرا رفتن نبود و نیست. هدف حرف زدنه
سپاس از نظر شما 🌹🙏
۱۵ دی ۱۴۰۱
مجید عزیزم
خیلی ممنونم که وقت گذاشتی و اومدی
ممنونم از حسن نیتی که داری و نگاه حمایتگری که به تاتر داری
وجود و حضور امثال عزیزانی مثل تو باعث دلگرمیه
🌹❤️🌹
۱۵ دی ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دمتون گرم و خسته نباشید که در این شرایط با تمام سختی‌ها مثل کوه ایستا هستید و سالن تئاتر رو ترک نمی‌کنید این بزرگترین ویژگی گروه و عوامل این نمایشه که جای تقدیر و تشکر داره واقعا . در وهله دوم مرسی بابت نمایش خیلی خوب و قصه جذاب با لایه های زیر متن بسیار عالی که اتفاقا مناسب این شرایط هست . بسیار لذت بردم و یک لحظه به دوران بچگی و سینما و تئاترهای اون دوران رفتم و این باره ارزشمند این نمایش بود برای من . امیدوارم سال‌های سال برقرار باشید همگی ما هم در هر دورانی می‌آییم و حمایت میکنیم
سپاسگزارم دوست عزیز به امید دیدار دوباره شما عزیزدل
۲۰ آبان ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید