در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مهرانه موسوی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:00:09
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
با سلام…
من چند روز پیش این نمایش رو در عمارت سیمرغ دیدم. ایده نمایش بسیار جذاب و گیراست، البته چند بازی “بسیار درخشان” هم دارد. اپیزودیک بودن نمایشنامه، من رو به تماشای ادامه نمایش ترغیب میکرد و حتی بعد از اپیزود آخر( با وجود مطلع بودن از سه اپیزودی بودن کار، مربوط به نام نمایش) منتظر یک اپیزود تازه بودم و در واقع بعد از اپیزود دو و سه احساس بهتری داشتم تا اپیزود یک. چیدمان و ترتیب بخش ها کاملا به جا و حساب شده بود؛ اپیزود اول کم رمق شروع شد ولی اپیزود دو کاملا نمایش رو بالا کشید و در بخش پایانی، نمایش کاملا متعادل، به پایان رسید.
خسته نباشید میگم به تمام عوامل این نمایش.
ما سه نفر بودیم، نمایش قابل تاملی بود من رو به یاد این جمله انداخت که هنگام عصبانیت تصمیم گرفتن اشتباهه.
و رفاقت جالب این سه نفر و از خودگذشتگی های بی حد و اندازه شون خیلی دوست داشتنی بود.
کار متن درست و به اندازه ای داشت وبازی ها کاملا به جا و دل نشین بودن.
سبک اجرایی خاص وجالبی داشت.
از دیدن این نمایش بسیار لذت بردم.
نمایش سیزده نمایش تاثیر گذاریه که میتونه فکر، احساس و حتی کارکرد بدنتو برای دو ساعت و نیم تحت کنترل خودش بگیره واینکه حتی چند روز پس از دیدنش هم باز بهش فکر کنی و لحظاتی ازاون در ذهنت مرور بشه.این نمایش ازنظر موضوع و مفهوم برای من خیلی جالب بود چون رو موضوعی دست گذاشته بود که دغدغه همیشگی من بود،رویکرد دینی و مذهبی که اخلاق و زیر پا میذارن و البته اخلاقی که خودش از نظر فلسفی نسبی انگاشته میشه،اینکه چطور یک انسان به خودش حق کشتن دیگری رو میده و حتی اینکه آیا اعدام کار درستیه؟؟ درباره نحوه اجرای این نمایش خلاقیت های زیادی به کار رفته بود اغراق های بسیار برای رساندن عمق وحشتناک موضوع..استفاده از موسیقی های تکرار شونده باعث می‌شد تماشاگر همراه و همدل شخصیت ها بشه (من بسیار از بخش های پخش موسیقی و همراهی بازیگر ها لذت بردم از جذابیت های ریز و زیبای نمایش بود)گویی که شخصیت هارو با اعماق وجودش میشناسه و درک میکنه استفاده از شخصیت هایی که تقریبا همه اقشار یک جامعه رو در بر گرفته بود که خوده این کار ایجاد همدلی بیشتری می‌کرد...از بازی ها هم که نگم بعضی از بازی ها واقعا عجیب تکان دهنده و باور پذیر بود... نقش تامی درخشان بود و حتی نجوا هایی مبنا بر تحسین این بازیگر در تماشاگران هنگام اجرای نمایش هم شنیده می‌شد بازی های ریز و کاملا حساب شده این شخصیت عمیق و پر از جزئیات بود.
زن سرطانی و همسرش که کاملا در معرض توجه بودند و قسمت مربوط به آنها اشک خیلی ها رو دراورد.شخصیت لال ‌‌و شخصیت که دندون طلا داشت هم همینطور بود(این چند شخصیت واقعا بی نظیر بودن به نظرم).لباس شخصیت ها که خود خبر از ادامه نمایش میداد و کد های پارت اول هم جذابیت خاص خودش رو داشت .درکل نمایش خاصی بود و قابلیت نقش بستن در ذهن مخاطب تا سال‌های سال رو داشت...فقط یک سوال برای من پیش اومد اونهم این بود که این حجم از خشونت که میتونه سال‌ها تماشاگر رو درگیر کنه با ذهن بازیگران نمایش چه میکنه؟!..امیدوارم تونسته باشم بخشی از حق مطلبو درباره این نمایش ادا کنم. باتشکر از عوامل این نمایش که این حس عجیب و خاص رو به ما هدیه دادن...