در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال هادی اکبری | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:58:20
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
عااالی . چقدر خندیدم سر نمایش. چقدر بازیگرای کودک کیوت بودن. دمتون گرم
شروع خوب و صحنه ی میز و بازجویی عالی بود اما تقریبا یک ساعت از نمایش بیهوده و بیجهت اضافه شده بود و صرفا واسه اینکه یکجوری ادای دین کنه به تمام مشکلات اجتماعی و زنان و این پخش و پلا بودن دیالوگ ها به شدت توی ذوق میزد و ای کاش اقای کیانی نمیخواست به این همه موضوع اشاره کنه. البته که طنزهای کار هم با توجه به تم کار کمی توی ذوقم زد.
بازی بازیگران هم تا حد زیادی مصنوعی بود و روی نمایش ننشته بود بخصوص در بخش های معمولی.
نیمه خسته کننده نیمه هیجان انگیز.
مطمئنید توی کار طنز دیدید؟!؟!
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
زجرآور نتیجه نهایی درباره این نمایش هس که به ذهنم میرسه.

حدود ۲۰ دقیقه تأخیر در شروع نمایش، عدم رعایت پروتکل های بهداشتی و تکمیل ظرفیت سالن و عدم رعایت فاصله بین صندلی ها با وجود تهویه و فضای کوچک تماشاخانه، صدای گوش خراش دوربین عکاس و فیلمبرداری یکی از دوستانِ بازیگران با موبایل در طول نمایش، و سخنرانی بی جهت و زمان بر یکی از مخاطبان در انتهای نمایش تجربه ی تلخ و بدی رو بعد از مدت ها مخاطب تئاتر بودن برای من رقم زد.
بجز بازی مرتضی دلداده (در نقش پاول) که به خوبی از پس ایجاد موقعیت طنز و نقش خودش براومد، بازیگران اصلی جناب شکری (در نقش میشل) و سرکار خانم حاج حسن و علی دادی (در نقش ناتالی و سباستین) به هیچ عنوان موقعیت های طنز رو درست ایفا نکردن و بعضا اشتباهات میشل در بیان جملات روند نمایش رو مختل کرد.
بجز لحظاتی که پاول بر روی صحنه حضور داشت و لحظات جالب و طنزی رو به وجود آورد که از خنده ی تمامی حضار قابل فهم بود، سایر دقایق نکته ی مثبتی نداشت و در مجموع باعث شد تا بعنوان مخاطب کلمه زجرآور رو برای این نمایش انتخاب کنم و امیدوارم در اجراهای بعدی ضعف های مختلف این نمایش برطرف بشه.
رویا ۷۶۶ این را دوست دارد
سلام و درود. من اومدم متنی درمورد این "فاجعه" بنویسم که دیدم شما خیلی بهتر از من در قالب کلمات، احساسم رو نسبت به این نمایش توضیح دادین. البته اینم اضافه کنم که در انتهای نمایش واقعا احساس میکردم به شعورم به عنوان مخاطب تئاتر توهین شده. شرایط سالن به قدری بد بود که واقعا ابتدای نمایش میخواستم اونجا رو ترک کنم که باتوجه به شرایط همینطور که تمام دوستانی که دیشب اجرا رو دیدن، متوجه شدن، حتی همین هم امکانپذیر نبود!
در کل توی این چند سال به این اندازه از تماشای هیچ نمایشی انقدر پشیمون نشده بودم.
۱۲ مهر ۱۴۰۰
هادی اکبری
دقیقا اگر شرایط ترک سالن وجود داشت ممکن بود این کار رو بکنم و یکساعت و نیم زمان تباه نشه رسما. حرکت آخر هم به شدت فاجعه‌ بار بود که اومدن از مهمانانی که خودشون دعوت کردن تشکر کردن، فرق اون ...
حق با شماست. امیدوارم در اجراهای بعدی شاهد چنین اوضاع فاجعه‌باری نباشیم
۱۴ مهر ۱۴۰۰
سلام و عرض ادب
سپاسگزارم که وقت ارزشمندتون رو در اختیار بنده و گروهم گذاشتید.
۰۵ آبان ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به وقت شام همان مسیر فیلم های گذشته حاتمی کیا رو طی می‌کنه و قهرمان محور وبش میره و این بار قهرمان یک خلبان ایرانی است. شروع داستان به خوبی شکل ... دیدن ادامه ›› می‌گیرد و تا نیمه های فیلم جذابیتی که در داستان و سرعت اتفاق وقایع وجود دارد، فرد را میخکوب می‌کند، فیلم با سرعتی بالا تا حدود ۴۵ دقیقه به پیش می‌رود و با وجود اینکه شخصیت ها ناگهانی وارد فیلم و خارح می شوند، اما این خلل آنچنان توی ذوق نمی زند. جلوه های ویژه جالب است اما یک ای کاش بزرگ بجا می ماند و آن است که ای کاش این بخش های فیلم با کمک متخصصان خارجی تهیه می شد تا ضعف های نمایشی آن برطرف شود. تا زمانی که هواپیما به رهبر داعش می رس، هکه چسز به خوبی پیش میره و به شخصه منتظر یک پایان عالی برای فیلم بودم، اما از بعد آن، فیلم به شوخی تبدیل می شود و حالت نمایشی بسیار زیادی می گیرد و به نوعی کسل کننده می شود.بعضی اشتباهات فیلم‌هم با توجه به اینکه حاتمی کیا فرد زبده ای در زمینه جنگ است و سازمان اوج در آن شرکت داشته، قابل چشم پوشی نسشت و از آن ها بعید بود. کاراکترهای فیلم هم تا حدودی به خوبی نمایش داده شدند بجز کاراکترهای داعشی که همان ساده لوحی همیشگی دشمنان ما برایشان در نظر گرفته شده. بابک از پس نقش خود برآمده اما هادی حجازی فر شبسه فیلم لاتاری بازی کرده است و تفاوت چندانی بین این دو نیست. این فیلم از نظر اکشن در جایگاه خوبی قرار میگیرد اما از نظر آشنایی عمیق با مصایب سوریه و تلاش نیروهای ایرانی، و داستان پردازی و نویسندگی نمره خوبی نمی گیرد.
ُلام، من با نوشته تون موافقم اما در کمال احترام، با این قسمت مشکل دارم " ای کاش این بخش های فیلم با کمک متخصصان خارجی تهیه می شد تا ضعف های نمایشی آن برطرف شود"، انیمیشن و جلوه های ویژه در ایران پیشرفت خوبی داشته و نیازی به متخصصان خارجی نیست. فرهاد عظیما که انیمیشن های نبرد خلیج فارس رو ساخته، که نمیدونم دیدید یا نه، متخصص آتش و انفجاره. کاش از تیم های داخلی بهتری استفاده میشد به نظرم، نه متخصص خارجی.
۲۷ فروردین ۱۳۹۷
بله قطعا جای کار و پیشرفت بسیار زیادی هست هنوز.
سلامت باشید :)
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۷
.... اما از نظر آشنایی عمیق با مصایب سوریه و تلاش نیروهای ایرانی، و داستان پردازی و نویسندگی نمره خوبی نمی گیرد......
کاملا موافقم
۲۲ شهریور ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تنگه ابوقریب با تهیه‌کننده ای که در سال قبل هم فیلمی برای دفاع مقدی کار کرد و بازیگرانی نام آشنا بهرحال بیننده را برای دیدن وسوسه می کند و موضوع دفاع مقدس از نگاه کسی که تا بحال در این ژانر اثری نساخته، وسوسه را بیشتر می کند.
داستانی که از چهار رفیق گردان عمار شروع می شود و خرید یک گل سر برای دختر عزیز و هدف هایی که برای هدفی والاتر ناتمام می ماند و در اخر قصه باز به آن ها اشاره می شود و این دوگانگی نمایش عالی جنگ و فضای زندگی مردمان ان دوران است، روزی با خیال راحت کنار آب و روز دیگر میان آتش.
شروع متفاوت این فیلم از شوخی های چهار دوست با یکدیگر و در ادامه نمایش کودکان درد کشیده جنگ در میانه جاده منتهی به تنگه ابوقریب امید را در دل زنده می کند اما شاید در این صحنه های پردرد و رنج، گریم هایی نه چندان جالب برای افراد شیمیایی توی ذوق بزند.
تک پلان هایی که در نمایش برخی صحنه ها به کار گرفته شده واقعا جایگاه مناسبی داشت و واقعا برای من لذت بخش بود.
بازی جواد عزتی(مجید)، امیر جدیدی (حسن) و حمیدرضا آذرنگ (خلیل) قسمت مهم این فیلم است و اگر چه جدیدی در ابتدا در همان شمایل قبلی خود ظاهر می شود در ادامه به خوبی نماد جوان های پرشور و نشاط و شوخ جنگ می شود.
مهدی قربانی در نقش علی که ب نوعی نماد نسل آینده است و باتجربه ترها برای حفظ این نسل و زندگی آن ها در حال تلاشند حتی اگر ب بهای از دست دادن ... دیدن ادامه ›› جانشان باشد، نسلی که امروز مقدار کمی از جنگ می داند.
نکته ی منفی فیلم استفاده از تصویربرداری و تدوین بد در زمانیست که نیروها در دشت آزادانه در حال عملیات هستند و اهسته شدن تصاویر واقعا ب نوعی ازاردهنده بود.
پایان بندی و موسیقی انتهایی بسیار عالی فیلم چیزی جز تحسین عاید بهرام توکلی و سعید ملکان نمی کند.
مریم راد، الهه الف، Samira و آیدا طاهرزاده این را خواندند
farhad riazi این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
لاتاری محمدحسین مهدویان، اگرچه از نظر محتوا و داستانی از دو فیلم سینمایی بلند او، در رده ی پایین تری قرار می گیرد و حتی بازی بازیگر اصلی فیلم ... دیدن ادامه ›› یعنی ساعد سهیلی در نقش امیرعلی، آنچنان که باید تفاوتی با بازی های قبلی اش ندارد، اما به علت اینکه موضوع مهمی را به‌چالش می کشد جایگاه خوبی دارد، اگر این فیلم بعد از مستند سطح پایین فیلم پول و پورن دیده شود، به خوبی فضای فیلم درک می شود و به نوعی توانمندی های سینما برای بیان مشکلات را به‌رخ برخی مستندسازان می کشد.
تیتراژ ابتدایی فیلم نقطه ی جالبیست که به بیننده نشان می دهد شما با یک معضل طرف هستید چرا که در چنددقیقه ایتدایی انپاع و اقسام مشکلات شهر نشان داده میشه
داستان فیلم در ابتدا از رویاهای مدلینگ نوشین(زیبا کرمعلی) و بردن لاتاری و اقامت آمریکا امیر علی(ساعد سهیلی) تا تقریبا یک ساعت اول، ذهن را به سمت داستان های عاشقانه و خیانت های همیشگی فیلم های چندسال اخیر ایرانی می برد و جایی که امیرعلی و نوشین دچار مخالفت های خانواده در ازدواج می شوند و زمانی که ناامیدی من در حال فرارسیدن بود اوج فیلم رخ می دهد و دقیقا جاییست که خبر خودکشی نوشین به امیرعلی گفته می شود و داستان با انتخاب موسیقی های بجا، تصویربرداری های خوب به داستانی جذاب تبدیل می شود.
در ابتدای فیلم به خوبی شخصیت های مختلف و برخی گره های داستانی گفته می شود اگرچه داستان موسی با بازی بسیار عالی هادی حجازی فر، کمی گنگ است اما شاید لطمه ای به کل نزند.
امیرعلی عاشق پیشه ای که ناگهان معشوقه خود را از دست می دهد با کمک موسی مربی فوتبال خود به دنبال حل پازل گنگ خودکشی نوشین است که در دبی اتفاق افتاده.
هادی حجازی فر مثل بازی های قبلی خود بیننده را مجذوب خود می کند و کاراکتری عالی از موسی رزمنده ی سابق جنگ به نمایش می گذارد و با دیالوگ هایش نقدهای نسبتا تندی را به سیستم مطرح می کند دقیقا بر عکس حمید فرخ نژاد که به عنوان یکی از مسئولان امنیتی نقش های سابق خود را تکرار می‌کند.
بازی عالی زیبا کرمعلی در نقش نوشین را نباید فراموش کرد حتی با اینکه در ابتدا بیننده را یاد نازنین بیاتی می اندازد.
به نظر بنده سکانس هایی که در دبی اتفاق افتاد به مراتب قابلیت بهبود و پیشرفت داشت و اینگونه تصویربرداری و گفتگوهای معمولی و بدون کشش در ابتدای حضور در دبی قابلیت نقد جدی دارد.
سکانس پایانی و حضور موسی در هتل محل اقامت هلال بن حمد، شاید همانند سکانس های جذاب هادی حجازی فر در نقش احمد متوسلیان و کمال ماجرای نیمروز همان صلابت را نشان می دهد اما کمی در کلیات داستان آن اغراق دیده می شود.
پایان بندی فیلم و داستان انتهایی شاید اگر کمتر به شیوه قیصری بود به مراتب کشش بیشتری داشت که قسمتی از این عدم صحنه های اکشن خوب به امکانات سینمای ایران بر می گردد. ،موسیقی متن فیلم، جزو خوب های لاتاری بود.
تلاش محمدحسین مهدویان به عنوان یک کارگردان دغدغه مند بسیار ارزشمند است اما به‌شخصه امیدوارم تا در سمت و سوی تاریخ بماند و نگاه واقع بینانه ای را نسبت به آن به‌جامعه بدهد