در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نگار رخش خورشید | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:16:21
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
امشب به تماشا اجرا متفاوت ماراساد نشستم…
با توجه به نقاط ضعف و قوتی که در کار بود میشد به متن کار توجه بیشتری کرد.
نور صحنه عالی بود ولی ای‌کاش برای موزیک زمان بیشتری میگذاشتند و افکت‌های بیشتری برای پخش کار میشد
بازی بالرین‌ها عالی بود ولی ای کاش از اعداد زوج استفاده میشد تا میزانسن قوی‌تر و چشم‌نوازتری رو شاهد میشدیم.
برای اجرا‌های آینده بازیگر نقش شارلوت به تمرین بیان بیشتری نیاز داره ولی در کل خوب بود.
کارکتر دوپره با این که در صحنه زمان کمی حضور داشت ولی کامل نقطه قوت نمایش بود.
چرا که تسلط روی الفاظ و بدن و بیان کاملاً قابل درک و متفاوت بود.
همچنین بازیگر نقش مارا هم از توانایی بالایی برخوردار بود.
امیدوارم در شب‌های آینده شاهد پیشرفت‌های بیشتری در نقاط ضعف اینکار باشیم.
خسته نباشید و خدا قوت
ممنون از حضور شما
۰۲ شهریور ۱۴۰۲
شارلوت واقعا افتضاح بود.....صداو فن بیان یک بازیگر حرف اول رو میزنم و اون ناخن های بلند واقعا از جذابیت کار کاسته بود صدای شارلوت ده سال از خودش بزرگتر بود اما خیلی برای دیده شدن تلاش میکرد
۱۷ شهریور ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از خیابون صفا شرقی تا تجریش جنوبی
کلی خیابون و کوچه هست که خونشون پلاک ۱۲س
ولی خدا میدونه کدوم یکی از این‌ها خونه آقا غلام تجریشیه خدا بیامرزه
کدوم یکیشون داستان دلتنگی مامان زبیده و
قصه‌های بین
ساسان
سامان
سعید و سعیده رو روایت میکنه
آبجی سوسن و پارسا چشم انتظار چه جواب‌هایی هستن
داداش عباس تو کدوم جاده میرونه
مانی و شرمیلا دل باخته‌ی ... دیدن ادامه ›› داستان چه آدمایی شدن
با دیدن این اجرا واقعاً لذت بردم و متوجه شدم وقتی دارم توی خیابون‌های شهر قدم میزنم
پشت در هر خونه‌ای یه داستانی داره روایت میشه
داستان‌هایی که مال قصه‌ها و فیلم‌هاست
به نظر واقعی نمیاد
اما تا سر خودمون نیاد
برامون قابل باور نیست
باید این اجرا رو ببینین تا متوجه بشین که چی دارم میگم
بعد از دیدن این اجرا هر موقع از دم در یه خونه حیاط دار رد میشم
با خودم میگم یعنی پشت اون در چه خبره
.
.
.
خدا قوت به همه گروه محترم و ممنون که یه خاطره خوب از خودتون توی ذهن ما گذاشتین.
کارگردانی،بازیگری،نور و صدا،صحنه،متن،همه‌ چی عالی
دیدن این اجرا رو به همه مخاطبین پیشنهاد میدم
باز هم به تماشاتون میشینم
باورتون میشه یه اجرا میتونه از لابه‌لای تماشاگران در حال انتظار شروع بشه؟؟
اون هم با جنون پوست کندن سیب‌زمینی
مثل این میمونه که کتاب دست بگیری و بخوایی از کلیات مباحث کتاب سر در بیاری و مقدمه
یا پیشگفتار نویسنده رو بخونی
یه جورایی سرک کشیدن توی داستان میمونه
خیلی جالب بود که کارگردان این اجرا
این حس رو درک کرده بود و در شروع اجرا این حس کنجکاوانه رو به شدت تحریک کرده بود.
در شروع اجرا حس میکنی مثل یه مسافر زمانی هستی که همه چی رو داری میبینی
اما کسی تو رو‌ نمیبینه
همه چی …
از اتمام داستان نوشت یک نویسنده ... دیدن ادامه ›› تا فکر و خیالات در رابطه با شخصیت پردازی کارکترهای داستانش
تا تغییر دادنشون و جایگزین کردنشون توی زمان و مکان مناسب صحنه و دیالوگ‌های اون‌ها
باورتون میشه…
میشه از یک کارکتر چندتا روی صحنه داشت و از هر کدوم،هر زمانی که خواستی توی زمان مناسب استفاده کنی.
آشیل‌ها
مارگریت‌ها همه بی نظیر و سرجای مناسبی قرار گرفته بودن و روی خط سمفونی خودشون
حرکت میکردن
کاپیتان هم میون این زن و شوهر داستان اعقواگری خودش رو ایفا میکرد
و در نهایت که فکر میکنی بازی شطرنج به کیش و مات رسیده و همه چی تمومه
تازه داستان ورق میخوره و یه سر فصل جدید شروع میشه
یه زاویه دیگه رو در جهانی دیگه با روایت شخصی دیگه بهت نشون میشه
دو جهان در یک اجرا…
همیشه دنیا جوری نیست که میبینی و روایت میکنی
جاسوسی علیه ضدجاسوسی
داستانی پشت داستان دیگه و در انتهای پایان
یکی بود یکی نبود …
درود . من هم نمایش را دوست داشتم . سبک روایت قابل تحسینی داشت. قابهای زیبا . میزانسن درست
۲۵ تیر ۱۴۰۲
سپاس از حضورتان
خوشحالیم که مورد پسند واقع شد 🙏🎭
۲۷ تیر ۱۴۰۲
بانو نگار نازنین سپاس از لطف تماشای شما هنردوست و هنرمند عزیز
۳۱ تیر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام…
من نگارم …
شاید نیمی از این مسیر رو همراه نمایش در ایران بودم.
من هنرمند نیستم که از هنر سر در بیارم
یا حتی اشخاص برجسته رو چه جدید چه قدیمی بشناسم
اما به هنر علاقه دارم و به هنرمند احترام میزارم
من یک معمارم…
امشب برای بار چهارم این اجرا رو دیدم و مثل روز اول لذت بردم…
این قدرت ترکیب هنر و معماریه
تلفیق هنر و معماری این ریتم حرکتی دیاگرامی ... دیدن ادامه ›› زیبا روی صحنه‌ رو خلق میکنه
این هنرمندان با سایه و هیچی
همه چی میسازن
اون هم فقط با حرکت در لحظه و زمان مناسب روی زمینی که خودشون خلق میکنن
من تا قبل از دیدن این اجرا افتخار نداشتم استاد بیضایی رو بشناسم
اما بعد از دیدن این اجرا کتاب نمایش در ایران رو تهیه کردم و شروع به خوندن کردم
باورم نمیشد وقتی کتاب رو میخونم صدای هنرمندان روی صحنه توی گوش من تکرار میشد
یعنی من کتاب رو باره دیگه با چشمای خودم ولی صدای هنرمندان میخوندم
اول نمیدونستم این کتاب
کتاب درسی رشته‌های مربوطه هنر هست
ولی منی که سررشته‌ای از این موضوعات نداشتم
برگ برگ این کتاب رو با لذت ورق زدم و با یه لبخند رضایتمندانه به پایان رسوندم
در صحنه اکسسواری جز چند تکه پارچه و چهارپایه
وجود ندارد
اما در نهایت شگفت
من در آن صحنه
جشن‌های قبیله‌ای
آتش
سرود اوستا و …
تا دسته تمسخر کراسوس
اکلیل‌های روی صحنه موقع ورود
کاخ
جشن‌های شادی آور زنانه در خانه‌ای سنتی
رقص پایکوبی
و …
رو کاملاً واقعی و پیش چشم‌های خودم میبینم و باور دارم که این حسی که در جریان هست
حاصل تلاش معمارانه خلاق و هوشیار تک‌تک این هنرمندانه
و در نهایت :
در عصر ما نه نقالان میمیرند
نه بازیگران
نه نمایش
وجود شماست که زنده داشتتش
درود بر شما، چه زیبا گفتید 🤗🎭
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
❤️❤️😍
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من از پیش از افتتاحیه به تماشای تکامل این تاریخ نشسته بودم
اما نه کامل و جانانه
روز افتتاحیه با افتخار و شوق زیاد به تماشای جمع دوستانم رفتم و در تاریخ سفر کردم و لذت بردم
هنرمندان
صحنه
نور و …
همه چی عالی بود
اما عالی تر از همه چی لطیف بودن نوع حرکت داستان و روایت تاریخ خیلی لذت بخش بود
دوست نداشتم زمان اجرا به اتمام برسه
چون واقعاً داشتم از تماشا لذت میبردم
اما خوب …
برای تکرار این حس خوب قطعاً باز هم به تماشای هنرمندانه این جمع میشینم
خوشحالیم که دوست داشتید 🤗🎭
۳۱ فروردین ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید