«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
بسیار عالی. شیوه اجرا کمتر تئاتر بود اما بسیار بدیع و دلچسب. خسته نباشید به همه عوامل
من فیلم تئاتر این نمایش رو دیدم. عالی بود و بسسار حسرت خوردم که به خاطر کم لطفی تماشاگران و امتیاز نه چندان بالا، نرفتم سر صحنه ببینمش. لذت بردن. دست نریزاد
نمایش زیبایی بود. موضوع اوتانازی، حیوان و انسان نمیشناسد و باید بیش از اینها به آن پرداخته شود که خوشبختانه این نمایش در همان زمان نسبتا کوتاه توانست آن را به روایتی شایسته صحنه تئاتر، به تصویر در آورد. بازی های درخشان و نوای بینظیر ویولون سل هم کاملا به تن داستان و بازی ها نشسته بود. خسته نباشید می گم به همه عوامل. برای ساعتی از فکر در آمدم و به فکری دیگر افتادم. ممنون
در ابتدا نمایش کمی بی رمق و گیج کننده بود. اما رفته رفته جان گرفت، بالید و جذاب شد. خسته نباشید به بازیگران و عوامل
یک نمایش زیبا با بازی خوب بازیگران. با تقدیر ویژه از سرکار خانم صدرایی برای نقش آفرینی جذاب و کاملا قابل باور مادر. نمایشی در وصف خانواده ای که می تواند خانواده من باشد. می تواند خانواده تو باشد.
بسی لذت بردم. با تشکر از همه عوامل🍀
پ.ن: آقا تهویه این سالن نمایش خوب کار نمی کنه. تابستون تموم شد! تو رو خدا یه فکری براش کنید. میکروفون روبروی صندلی ۲۰ هم ولومش بالاست. صدای بازیگر وقتی اونجا می رسه تغییر می کنه. التماس توجه به خریدار
نمایش زیبایی بود. گویش به زبان قجری (به سبک مرحوم علی حاتمی) جذاب بود و بازی ها جذاب تر. کارگردانی حرفه ای هم از خروجی کار مشخص بود. ممنون از همه عوامل برای خلق این اثر زیبا و به یادماندنی.
جذاب بود. بعد از دیدن چند تئاتر طنز نه چندان دلچسب، این کار حسابی به دلم نشست. یه طنز ایرونی خوب. خسته نباشید می گم به همه عوامل
میخواستم اول از همه از سرکار خانم زاغیان برای کارگردانی این نمایش زیبا و دشوار قدردانی کنم. طراحی پرفرمنس ها گویا، بدیع و عالی بود. موضوع هم موضوع روز بود و بجز چند قطع و وصل اول کار، موسیقی هم کار خودش را عالی انجام داد. بازیگران با جان و دل نقش آفریدند و با مینیمالیستی ترین دکور! حرف خود را به آنکه در طلب شنیدن بود، زدند.
خسته نباشید به همه عوامل🍀
فکر می کنم اجرای نمایشنامه وودی آلن بینوا چنان درگیر بومی سازی کوچه بازاری شده است که هزل می نماید.
مردی که ترس هایش، او را ده سال و دو ماه و شش روز در خوکدانی تبعید کرده اند. مردی که دو واقعیت، به تمام زوایای وجودش رخنه کرده است. گُه خوک و زمان!
در ردیف اول نشسته بودم و پردازش زیبای نقش را در ترک به ترک صورت بازیگران و زبان زیبای بدنشان و بیان شیوای نقش، می دیدم. حرف نداشت!...بازی آقای پاکزاد و سرکار خانم فتحی کامل، پخته و بسیار جذاب بود.
تشکر بسیار و خسته نباشید جانانه به همه عوامل این نمایش زیبا
از آن نمایش هایی ست که بعد از دیدن آن، چند روزی فکر شما را به خود مشغول می کند و ناخودآگاه با آن درگیر هستید. شاید اصلا تا آخر نمایش هم متوجه قضیه نشوید. شاید مجبور شوید علیرغم گرمای وحشتناک سالن نمایش، یکبار دیگر هم آن راببینید. اما زیبایی کار در همین سورئال بودن و برداشت های متفاوت تماشاگرانی ست که آن را دیده اند.
به حرفه ای های تئاتر تماشای آن را توصیه می کنم
نمایش دلچسبی بود. موضوعی تفکر برانگیز در قالب نمایشنامه ای قابل پیش بینی. ضمن تقدیر از خانم بیرانوند و آقای عبدالهی، باید گفت که سایر بازیگران علی الخصوص آقای محمدی بازی متوسطی ارائه کردند.به عنوان یک کارگردان از ایشان انتظار بیشتری داشتم.
"کابوس های تکرارشونده یک فرهنگ". شاید بهتر بود نامش این باشد. صور اسرافیل هایی که هنوز زنده اند. مستبدانی که هنوز حکم می رانند و روشنفکرانی که هنوز هم دلسوزانه سعی در درمان بیماری فرهنگی ملتی خواب زده دارند.
جایی از نمیشنامه، دهخدا خطاب به دانشجوی سابقش که اکنون سرهنگ شده می گوید: ...اگر حالا برای خودت کسی شدی و صدات به جایی می رسه، به اون گردنه گیرا بگو فکر به حال حشر و نشر این فرهنگ بکنن. پیش از اونکه موریانه باقیمونده هستی این مردم رو بجوه. و اگر جرآت نداری، ننگ بر من که نتونستم بهت شرافت و آزادگی یاد بدم!
با اینکه گاهی اوقات بیان نمایشنامه حالت کتابی به خود می گیرد اما پر است از دیالوگ ها و صحنه های تاثیر گذار. بازی ها روان اند و اجرای زنده موسیقی و آواز، لطف این نمایش را دوچندان میکند. تماشای این تئاتر را توصیه می کنم.
با تشکر از عوامل و بازیگران
نمایش غریبی بود. از هیچ وسیله ای در آن استفاده نشده بود و تماشاچی می بایست از حرکات و گفته های بازیگران، اشیا را تصور کند. با این حال بازی های درخشان و نمایشنامه خوب، تماشاگر را به خوبی دست می گیرد و هدایت می کند. دیدن این نمایش را به حرفه ای های تئاتر توصیه می کنم
نمایش "هیچکس جیمی نمیشه" تئاتری سرگرم کننده اما با موضوعی نسبتا سطحی و بدون عمق بود. البته بیان این تفکر که "بهترین دوستان ما، آنهایی هستند که اصلا حرف نمی زنند" جالب لود. در کل خوب بود
کافه خوبیه. شیک اسپرسو ش حرف نداشت
نمایش را بینسون و کروزو بجز بازی خوب بازیگران، چیزی برای ارائه نداشت. تقابل دو زبان، بدون پرداختن به فرهنگ (البته بجز لهجه قمی) ، آشتی آن ها و یک پیام اخلاقی که "جنگ بد است و خوبه که با هم دوست باشیم"....وهمین.
مردگان بی کفن و دفن، بسیار زیبا بود. فیلمنامه ای درخشان با بازی یکدست و زیبای بازیگران علی الخصوص بازی خیره کننده آقای مسعود نیا که عرق بر پیشانی تماشاچی نشاند و اشک بر چشمانش. انگار سارتر فقید، سال ۱۴۰۰ را در ایران زندگی کرده و به تازگی این نمایشنامه را تکمیل کرده باشد و به دست خانم ملک مطیعی رسانده باشد. علیرغم غم عظیمی که از درک این نمایش بر دلم نشست اما تماشای آن با این کیفیت تجربه ای بسیار دلپذیر بود