در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال پریسا جالینوس | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:10:29
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
شاید کوچیک تر که بودم صرفا به خاطر اینکه طرفدار اشکان بودم میرفتم و تئاتر هاش رو میدیدم یادمه اولین اجرایی که ازش دیدم در روزهای آخر اسفند بود ! اونموقع سوم راهنمایی بودم ، معنی خیلی از دیالوگ ها رو نمیفهمیدم شاید فقط میخواستم اجرا تموم بشه بیام بیرون و خودش رو ببینم !حالا از اولین تجربه ی تیاتر دیدنم سال ها میگذره شاید شش ، هفت سال... شاید اون روز ، اسفند نودودو رو میگم ، یه تجربه ی نصفه و نیمه و خام از هنر نمایش با وجودم عجین شد ولی همون تجربه ی خام و کم عمق کم کم در من پر رنگ شد ... از اون روز به بعد، هر چی بیشتر میگذشت ، من هم از مرور اتفاقات و دیالوگ های مبهمی که توی ذهنم بالا پایین میشدن بیشتر لذت میبردم ، با خودم فکر که میکردم میدیدم راستی راستی اون شب چه دنیای قشنگی رو تجربه کردم از اون روز به بعد شعله های عشق به هنر رو بیشتر توی خودم حس کردم از اون روز بعد تا همین دو سال پیش نشد که اجرایی از اشکان و گروهش رو از دست بدم ، همیشه بعد از اجراها بعد از دیدن نمایششون بعد از دیدن اون همه توانایی به خودم افتخار میکردم که توی دوره ای زندگی میکنم که تاریخ و هنرش به دست چنین ادم های کاربلدی داره رقم میخوره ... همیشه جوری از زندگی و حس مثبتی که روی صحنه جریان پیدا میکرد لذت میبردم که حس میکردم اگه نمایش دیگه ای از گروه دیگه ای رو ببینم به خودم خیانت کردم همش میترسیدم نکنه این همه حال خوب رو توی اجراهای دیگه تجربه نکنم ! نکنه ، نکنه ....
اما حالا بعد دو سال فاصله از این هنر گرانقدر به خاطر درس و کنکور و اتفاقات دیگه شب گذشته با دیدن نمایش پستچی پابلو نرودا حس میکنم دوباره زنده شدم حس میکنم دوباره هنر داره زیر پوستم ، توی رگام مثل خون حرکت میکنه ، این نمایش هم مثل همون قبلیا پر قدرت و پر انرژی اجرا شد مثل همون قبلیا دوست دارم دیالوگ هاش رو حفظ کنم ،مثل همون قبلیا دوست دارم بارها و بارها تو ذهنم تکرارش کنم مبادا کم رنگ بشه ، این نمایش هم مثل همون قبلی ها بود همونقدر دلنشین و پر مغز .... اشکان ! مرسی که بعد از دیدن اجراهات حالم عجیب عرفانی میشه .... حالا حالاها بمونی روی این صحنه ! پزشک روح ! خوشحالم که اولین بار برای دیدن خودت اومدم تئاتر ببینم و امروز و با دانش و حال خوب و ارزشی که برای تو و هنرت قائلم تیاترهات رو میبینم
همینقدر پر انرژی باش هنرمند ... اشکان عزیر ... دیدن ادامه ›› از جونت روی صحنه مایه میزاری و این غیر قابل انکار هست .بدرخشی و ممنون برای بازی زیر پوستی ، دلنشین و انرژی فوق العادت ! تو دقیقا مصداق مردی برای تمام فصول هستی . ممنونم برای همه چی، برای رفتار حرفه ای ، قلب مهربان و هنر جذابتون . مرسی که با وجود اسیب دیدگی کتفتون باز هم مثل همیشه خوش درخشیدید
من هنوزم از فکر این یکی بیرون نیومدم همونطور که از فکر موسیو ابراهیم ، لامبورگینی ، ترانه های قدیمی ، ترانه های محلی ، ادامس خوانی ، در روزهای اخر اسفند، مجلس ضربت زدن ، هامون بازها و سینماهای من ، شب سال نو و .... هنوز بیرون نیومدم
! همشون شدن بچه هام =)
خواهش میکنم دیدن این نمایش رو از دست ندید ! اشک و لبخند همزمان و نفوذی قابل لمس بر روح و ذهنتون
شاید اگه بتونم خودم دوباره بیام و این نمایش رو ببینم
هوا را از من بگیر خنده‌ات را نه!
نان را از من بگیر، اگر می‌خواهی
هوا را از من بگیر، اما
خنده‌ات را نه
 گل سرخ را از من بگیر
سوسنی را که می‌کاری
آبی را که به ناگاه
در شادی تو سرریز می‌کند
موجی ناگهانی از نقره را
که در تو می‌زاید
از پس نبردی سخت باز می‌گردم
با چشمانی خسته
که دنیا را دیده است
بی ... دیدن ادامه ›› هیچ دگرگونی
اما خنده‌ات که رها می‌شود
و پروازکنان در آسمان مرا می‌جوید
تمامی درهای زندگی را
به رویم می‌گشاید
عشق من، خنده تو
در تاریکترین لحظه‌ها می‌شکند
و اگر دیدی، به ناگاه
خون من بر سنگفرش خیابان جاری است
بخند، زیرا خنده تو
برای دستان من 
شمشیری است آخته
خنده تو، در پاییز
در کناره دریا
موج کف‌آلوده‌اش را
باید برافروزد،
و در بهاران، عشق من
خنده ات را می‌خواهم
چون گلی که در انتظارش بودم 
بخند بر شب
بر روز، بر ماه
بخند بر پیچاپیچ خیابان‌های جزیره،
بر این پسر بچه کمرو
که دوستت دارد
اما آنگاه که چشم می‌گشایم و می‌بندم،
آنگاه که پاهایم می‌روند و باز می‌گردند
نان را، هوا را
روشنی را، بهار را
از من بگیر
اما خنده‌ات را هرگز!
تا چشم از دنیا نبندم
پابلو نرودا
همیشه فکر میکردم هوا را از من بگیر خنده ات را نه !یه جملس و من این جمله رو خیلی دوسش داشتم
ممنونم ازتون
۰۲ شهریور ۱۳۹۸
خوشحالم که دوست داشتید طناز جان ❤
۰۳ شهریور ۱۳۹۸
روح دمیده شده در حروف و حاصل کلماتی که جادو میکنن
۰۷ شهریور ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام لینک بلیط 2 مرداد تا 5 مرداد کی روی سایت قرار داده میشه ؟
این نمایش رو دیدم واقعا فوق العاده بود . دیالوگ های قوی و اجرای بی نظیر و قدرتمند اشکان خطیبی منو ترغیب میکنه که برای دومین بار دیدن این نمایش رو انتخاب کنم . و فقط یک سوال باتوجه به اطلاعیه ی اول تیوال مبنی بر اینکه این نمایش تا 28 آبان ماه به روی صحنه میره امکان خرید بلیط برای آخرین روز این نمایش که ممکن میشه و اینکه اصلا تا 28 ام اجرا دارند یا خیر ؟
سارا حدادی و سپیده این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چرا برای پنج شنبه سانس 17.30 رو اصلا رو سایت نزاشتین . فقط خارج از ظرفیت ؟
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید