در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال pejman308 | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:25:17
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
ارزش دیدن و دیده شدن داره ، فضا و روند نمایش در کنار تلاش بازیگرها حس درونی متن به شکل معقولی منتقل میکرد ، بازیها در کل یکدست و متناسب با درون مایه اثر بود ، با وجود محدودیت ها صحنه ، تلاش قابل قبولی برای نمایش تکرار ، بن بستها و امیدهای ۴ نسل یک خانواده
مشکل اصلی نمایش فقدان درون مایه فراگیر و مشترک بین ریز ماجراهاست ، جنگ یا تجاوز یا فقرهر کدام میتوانستند رشته اصلی اتصال دهنده احوال انسانهای داستان باشن نه هر کدوم به تنهایی در هر صحنه .نکته مثبت اما ضرباهنگ خوب روایت و خسته کننده نبودن اجراس
کاملا موافقم ..
۲۴ مهر ۱۳۹۸
البته من تا حدودی با نظر شما مخالفم البته که مبحثی رو که شما مطرح کردید حائز اهمیت هست. ولی اگر دقت کنید این یه اثر در فضای رئال هست که سبک کار رو از یه فضای فرم گرا که مستقیم به موضوع اثر میپردازه جدا میکنه. سبک این کار اصلا نباید در محور مستقیم موضوع باشه چون این مدل اصلا میطلبه که نگاه مخاطب رو جهان شمول تر به قضیه باز کنه.
ببینید وقتی در انتهای کار پای جنگ و آسیبهای دامنه دار اون به میون میاد خیلی مخملی تر از تجاوز ی که به دختر این خانواده شده ، به آسیب شناسی این اثر میپردازه که به مخاطب خودش بگه جنگ یک مسئله محدود به زمان و مکان نیست بلکه میتونه باعث بشه دو نفر عشقی رو که به هم دارن رو زیر پا بزارن و همچنین تبعاتی رو رقم بزنه، و البته نگاه غیر منطقی مادر خانواده که با بازی بسیاااار خوب خانم تبریزی همراه شده خودش نوعی تجاوز به حقوق زنان در انتخاب همسر محسوب میشه. مادری که خودش هم به اجبار دو ازدواج داشته که از هیچ کدوم راضی نیست و بخاطر حرف مردم و بچه هاش راضی به تحمل اون شده. یا بازی آقای نادری در نقش یوسف که بخوبی یه مرد دهن بین رو به نمایش گذاشته تا حدی که به خاطر پدر و مادرش همسرش رو مجبور به بچه ... دیدن ادامه ›› دار شدن به هر قیمتی کرده... اینها همش تجاوزه. تجاوزی که هر روز داره تو جامعه ما اتفاق میوفته و ما حواسمون نیست.
و اعتقاد دارم وقتی مخاطب از تماشای یه کار رئال بیرون میاد و خسته نشده این کار حتما موفق بوده. حالا شاید نه به طور 100 در صد ولی قطعا کارکرد خودش رو داشته. پژمان عزیز کاش یه روز دیگه با هم این اجرا رو میدیدیم و حسابی در موردش حرف میزدیم دوست عزیز. قطعا بحث لذت بخشی خواهد بود. البته اینجا هم من خیلی حرف زدم. ببخشید
۲۴ مهر ۱۳۹۸
نظر شما رو خوندم. البته می شد که تنها به یکی از این موضاعات پرداخته بشه ولی ما در اون صورت فقط شاهد یک اجرا از یک قصه یک خطی راجع به تجاوز یا فقر یا بازماندگان جنگ بودیم.این کاملاً سلیقه ای است. بسیاری از نویسندگان هستند که با یک هسته مرکزی روایت را آغاز و به پایان می برند و بسیاری هم هستند که چند پی رنگ دارند. این نمی تواند ضعف یک اثر محسوب شود. ما اکنون با روایتی مواجه هستیم که تا آخرین لحظه حتی زمانی که رادیو روشن می شود حرف جدیدی برای گفتن دارد و این جریان پیوسته، یکی از اصول یک نمایشنامه پیشرو است. ما هفت کاراکتر داریم که هر کدام قصه ای دارند که بطور کامل گفته می شود و به نظرم این نقطه جذاب اثر است.
۲۴ مهر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یه سوال: اجرای موسیقی آقای رستاک به شکل زنده است؟
میترا و مهدی علی‌نژاد این را خواندند
مهدی علی‌نژاد (mehdialinezhad)
خیر دوست عزیز
۱۵ مهر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بهتر بود می گفتید همراه سانسور و نشان دادن در دیوار و قفس خالی و گل و بوته بجای برخی صحنه ها
اقتباس جذاب و همراه با مقداری خلاقیت از یک اثر ادبی امروزی( تحت تاثیر چخوف و مدرس صادقی) حداقل در مقایسه با گاو خونی
حس ابزورد فیلم که حالت ها و آدم ها در حالی که جدی به نظر می آیند شوخی هم هستند
مضمون کلیشه ای تفاوت زندگی ایرانی و غربی هم تو ذوق نمیزد
شبیه اکثر فیلم های سینمای ما فاقد ژانر و ساختار کلاسیک
سادگی و بی ادا و اطوار بودن فیلم و خیلی جدی نگرفتن خود .قرار بوده یک داستان برامون تعریف بشه بدون خودنمایی کارگردان
بازی برون گرا و فیزیکی فخیم زاده مخصوصا در صحنه حس خفگی در پای تلفن
و به قول امیر پویا پایان معلق اما کارامد فیلم
بیشتر پرده های نمایش طولانی و بی جذابیت همراه شعر خوانی بدون خلاقیت و کلیشه ای (جز 2و3 مورد)
هیچ توالی معنی داری بین صحنه ها نبود .نیم ساعات اول نمایش کاملا آزار دهنده با بازی های بد
صدای سعدی (شجاع نوری ) به ردیف 4 هم به سختی می رسید در برخی صحنه ها
آخه در یک نمایش هم باید رقص تکنو و کله ملق دید هم سماع ؟
بعضی قسمت ها هم واقعا بد سلیقگی بود آخه تصویر اسبهای وحشی در دشت چقدر حسه حمله مغول ها رو منتقل میکنه؟؟صحنه در باغ و ارتباط احساسی سعدی چرا انقدر ساده بدون خلاقیت از نظر نمایشی؟اون موعظه ای آخر هم دیکه واقعا منبری بود
دیدار با مادر با اون هیبت مادر را دوست داشتم حکایت عروس زشت هم غنیمتی بود در اون برهوت
واقعا پایین تر از حد انتظار بود .
شعر «بنی‌آدم» سعدی بسیار مشهور است و در پیام فارسی که در مجموعه پیام‌های فضاپیمای ویجر (مجموعاً پیامهایی به ۵۵ زبان برای فضاهای دوردست فرستاده شده‌است این شعر به عنوان پیام برگزیده شده‌است. (شنیدن پیام فارسی برای ساکنان فضا از وب‌گاه ویجر، ناسا.) باراک اوباما رئیس جمهوری ایالات متحده نیز در پیام نوروزی سال ۲۰۰۹ این بیت از سعدی را قرائت کرد.
بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار

و دبیرکل سازمان یونسکودر سخنرانی خود این شعر را برای حضار خواند.
مینیاتور نشان‌دهندهٔ سعدی از کتاب گلستان سعدی در بخش شمالی سالن مذاکرات نمایندگان در سازمان ملل متحد، فرشی از استاد صیرفیان با شعر جاودانه سعدی در وسط فرش با الیاف طلا نقش بسته است. این فرش در سال ۲۰۰۵ میلادی، از سوی هیئت نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد و توسط استاد صیرفیان به سازمان ملل اهدا شد.این فرش برخلاف عادت سازمان ملل که هدایا را به نمایش نمی‌گذارد در محل مناسبی در سازمان ملل آویزان شد که کارشناسان می‌گویند این اقدام «به علت ... دیدن ادامه ›› غیرممکن بودن مقاومت در برابر شعر سعدی» بوده است
در بسیاری از منابع معتبر انگلیسی نوشته شده که این شعر بر سردر ورودی تالار ملل مقر سازمان ملل متحد در نیویورک نقش بسته است. حسن مکارمی خوشنویس ایرانی نیز در گفتگویی با مجله یونسکو کوریر به وجود این شعر بر سردر تالار اصلی اشاره کرده است.ولی در مورد درست بودن این مطلب تردیدهایی نیز وجود دارد و عکسی نیز از این شعر بر سردر نام‌برده دیده نشده‌است.از جمله، مؤسس مرکز سعدی‌شناسی وجود هر گونه لوح و یا سردری را با این اشعار از سعدی در مقر سازمان ملل متحد در نیویورک، رد می‌کند.
محمد جواد ظریف سفیر پیشین ایران در سازمان ملل، در سال ۱۳۸۴ در گفتگویی با رسانه‌ها در این مورد گفته که: «از سال‌ها قبل و شاید از چندین دهه پیش معروف بود که شعر معروف «بنی‌آدم اعضای یکدیگرند/که در آفرینش زیک گوهرند» منقوش و در سردر سازمان ملل آویخته شده‌است. در تحقیقاتی که ما کردیم در حداقل سه دههٔ گذشته، چنین کاری انجام نشده بود.»
منبع : ویکیپدیا
سپیده این را خواند
مریم عظیمی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید