۱.نگاهی اجمالی به آثار موفق و پرفروش عرصه تصویر در سالهای اخیر،حاکی از آنست که مخاطب به عریان سازی "فقر،فسادواعتیاد" علاقه خاصی دارد یا شاید هم ذائقهشان به این سمت گرایانده شده.نمونهاش آثار سعید روستایی و محمد کارت که با تکیه بر شناخت دقیق از هزارتوی روابط "خلافکاری" به موفقیت دست یافتند. این شناخت ذائقه مخاطب دستمایه ای شده برای "هلال زاده" که درگامهایاول کارگردانی درعرصهی تئاتر روی به ساخت چنین نمایشی در این روزهای کرونایی بیاورد.
۲."خاک سفید"به ماجرای سه برادر میپردازدکه در زمینه تهیه وتوزیع مواد مخدر دریکی از محلات خلاف نشین تهران فعالیت دارند طی یک درگیری برادر بزرگتر که سرکرده باند است و نفوذ بسیاری در بین توزیع کنندهگان و حتی پلیس دارد توسط برادر دیگر به قتل میرسد و برادر سوم به عنوان اولیای دم باید اعلام نظر کند که عفو یا بخشش؟! گره جذابی که میشدبیشتر بهآن پرداخت که متاسفانهخیلی سرسری از آن گذر شد و بیشتر معطوف خرده پیرنگهایی شد که هرگز درخدمت پیرنگ نبودند و بیشتر در خدمت فضاسازی محیط برای رسیدن به عمق فساد،تباهیو جاهلیت افرادجزیره-محلیکهزیرنظرتوزیع کنندگان اداره میشود-میگذرد.درواقع این مشکل بسیاری از نمایشنامه های ایرانی ست که دوخط داستان را تبدیل چند صفحه نمایش میکنند و حاصلش میشود کلی کاراکتر که به نمایشنامه تحمیل شده.و چون در راستای خط اصلی داستان نیستند منجر به افت ریتم وتمپوی صحنه میشود.شاهد این مدعا اینست که چنانچه چند کارکتر از نمایش حذف شوند هیچ آسیبی به خط روایی داستان نمیزند. درعوضمیشد با پرداخت به ریز جزئیات قتل و علت آن به جذابیتهای نمایش افزود که...
۳.طراحی صحنه با توجه رجوع به جغرافیای زمان و مکان بسیار بادقت طراحی شده و علیرغم سادگی باجزئیات و المان های پرمفهوم موجب شده که به شدت باورپذیر باشد.
۴.صادق برقعی با بازی درخشان و اندازه خود کاملا وفادار به زیرمتن است و پایانی درخشان برای نمایش رقم میزند.نسا یوسفیبااینکه مدت کوتاهی درصحنه
... دیدن ادامه ››
حضوردارد بازی استاندارد وباورپذیری دارد.میلاد معیریعلیرغم بازی روان بیشتر درگیر لفظ بازیها شده وتیپ ارائه میدهد.مهدی یگانه،نقش"نقره" راتبدیل به شخصیتی بامزه میکند اما وقتی درخلوت تبدیل به خود اصلی میگردد بازی بی نظم،بدون طراحی وماشینی ارائه می دهد.درمورد علی پویا قاسمی هم باید گفت بازیگری که کاندیدای بازیگری فجر است انتظارات بیشتر از اینهاست،باورپذیر ظاهر نشد.
۴.همانطور که درابتدای نقد گفته شد این گونه محتواها میتوانند برای مخاطب جذاب باشند اما مدیوم تئاتر و مخاطب تئاتری اندکی متفاوت هستند اینکه صرفا با ایجاد اتمسفر مناسب-که دربسیاری از لحظاتنمایش به چشم خورد- نمیتوان نیازهای مخاطب تئاتری را برآورده کردودرواقع مهم اینست که بعد ازنمایش چقدر مخاطبش را تفکروادارد.
درکل میتوان گفت که در"خاک سفید" بازی ها ازمتن وکارگردان جلوتربود و علیرغم زحمات بسیار گروه کارگردانی این هارمونی ایجاد نشده بود وامضای کارگردان دربیشتر صحنه ها دیده نمیشد. در اجرای میزانسنها اکثرا به زیبایی تصویر قاب توجه نشده بود.