همیشه دغدغه ام تو زندگی این بود که لحظه ی مرگ هر انسانی چه اتفاقی قراره براش بیفته...
مهران رنج بر در سه تیاتر اخیرش روی این موضوع فوکوس کرده و وقت گذاشته با در نظر گرفتن سه شخصیت تاثیر گذار توی سه حوزه ی مختلف:
یعنی استیو جابز (تکنولوژی) مارلون براندو (سینما) و مارادونا (فوتبال)
قطعا در هر سه حوزه این نام ها عضو معروف ترین نام هایی اند که ما میشناسیم و رنج بر روی لحظه ی احتضار این شخصیت ها فوکوس کرده.
شخصیت هایی که در جهان مشهوریتی چشم گیر پیدا کردند و آفت هایی که شهرت همراه خود دارد زندگی آن ها را تحت تاثیر قرار داده...
که ما بخشی از آن ها را در مورد این افراد یا افراد دیگر میدانیم...
اما کاری که رنج بر میکند کلاژی هوشمندانه از بخش های از زندگی این افراد همراه با برخی قطعه های ادبی و نگاه شخصی خود رنج بر به زندگیست...
و مهم ترین بحث رنج است...
رنجی که بودا و شاملو و... از آن حرف میزنند که انسان را کامل میکند همچون حرارتی که هرچه بیشتر باشد فولاد را
... دیدن ادامه ››
سخت تر میکند...
صحنه نمایش گویی دادگاهی است که شخصیت در آن به چالش کشیده میشود و اشتباهاتش به او یاد آور میشود از خود دفاع میکند و در آخر میمیرد...
ما در نمایش مارادونا از اجزای کاملی برخورداریم که یک نمایش را تبدیل به نمایشی چشم گیر میکند یعنی طراحی صحنه کاربردی و جذاب طراحی نور فضا ساز و درست طراحی لباس شیک و پر مفهوم بازی های درخشان و چشم نواز و متن و کارگردانی دقیق...
در مورد بازیگری در این نمایش من دو بازیگرش را خوب میشناسم
میلاد معیری و مهدی یگانه که مرا در این نمایش غافلگیر کردند
و علیرضا عبدالکریمی که معین البکاء حیرت آوریست...
خود رنج بر نسبت به دو اثر اخیرش کامل و کامل تر شده که این کمال شاید از رنج می آید...
قطعا هر اثر هنری ای نقص هایی دارد و کامل نیست و این خصوصیت هنر است...
پر حرفی من را ببخشید.