در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال نماینده نمایش اگه بمیری | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:50:59
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
وقت بخیر خدمت مخاطبان محترم نمایش "اگه بمیری"
لازم است بر حسب وظیفه و احترام به شما عزیزان نکته ای را خاطر نشان کنیم.
درجهت احترام به وقت و زمان مخاطبان عزیز و همچنین به دلیل اینکه اجرای آدولف در همین سالن در ساعت ٢١ شروع میشود و هر دو گروه دکور سنگینی دارند اجرای اگه بمیری، راس ساعت ١٩ آغاز خواهد شد.
لذا خواهشمندیم حداقل ١٥ دقیقه قبل از شروع اجرا در تئاتر مستقل تهران حضور داشته باشید.
سلام
امیدوارم همه ی تماشاگران فهیم، با وقت شناسی، به یکدیگر احترام بگذارند.
۱۸ بهمن ۱۳۹۶
اجرا در زمان تعیین شده کار قابل تقدیری هست تاخیر های مکرر بیشتر نمایشها روی سر وقت اومدن مردم تاثیر گذاشته هست
۱۹ بهمن ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مهین صدری در گفت و با ایران تئاتر مطرح کرد
هنر چیزی جز سوال طرح کردن و نشان دادن آن به مخاطب نیست
مهین صدری در گفت و با ایران تئاتر مطرح کرد

هنر چیزی جز سوال طرح کردن و نشان دادن آن به مخاطب نیست
ایران تئاتر: نمایش نفر دوم به واکاوی زخم ها ، دلمشغولی ها ، استرس ، ترس ها و تردیدهای انسان امروزی در قالبی بی زمان و بی مکان می پردازد. مهین صدری در سال های اخیر به خصوص در حوزه نوشتاری به نامی معتبر و قابل توجهی تبدیل شده و نمایش نامه های او نظیر هم هوایی و از زیر زمین تا پشت بام اجراهای موفقی داشته اند.

مهین صدری در شروع فعالیت کاریش نمایش نامه «پرشین‌کت» را برای الهام کردا نوشت و اوهم اجرا کرد. این اجرا اولین‌بار در فستیوال مونولیو در ... دیدن ادامه ›› سال 1389 روی صحنه رفت. در ادامه، یکی دیگر از نمایشنامه‌های خود «هم‌طناب» را در تالار شمس در سال 1392 کارگردانی کرد. حضور در نمایش های «شنیدن »، «سالگشتگی» و «ایوانف» امیررضا کوهستانی ماحصل بازی های صدری در صحنه نمایش هستند. در ادامه نمایشنامه «هم‌هوایی» به نویسندگی مهین صدری و کارگردانی افسانه ماهیان در سال 1393 روی صحنه رفت؛ این اجرا در آن زمان به لحاظ جذب مخاطب، اجرای موفقی بود و متن صدری مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. تجربه همکاری صدری با ماهیان در نمایش «از زیرزمین تا پشت‌بام» در سال 1395 ادامه پیدا کرد. او چندی پیش در نمایش «پرونده مورسو، یک واکنش» به کارگردانی همسرش امیررضا کوهستانی در تئاتر کمراشپیله مونیخ روی صحنه رفت و تنها بازیگر ایرانی این نمایش بود. از همین رو او ازجمله بازیگران ایرانی بوده که به زبانی غیر از فارسی ایفای نقش کرده‌. حالا او بعد از چهار سال تصمیم گرفت نمایشی را که خود نوشته کارگردانی کند و نمایش «نفر دوم» را در سالن ناظرزاده تالار ایرانشهر روی صحنه برده است. ستاره اسکندری، الهام کردا، مهین صدری و مریم حسینی بازیگران این نمایش هستند که از ٢٨ آذرماه ساعت 19 به صحنه رفته می رود. محمدرضا حسین‌زاده مدیرتولید، روح‌الله زندی‌فرد دستیار کارگردان و برنامه‌ریز، شیما میرحمیدی طراح صحنه، غزاله معتمد طراح لباس و مهرداد متجلی طراح پوستر، آنونس و عکاس این پروژه نمایشی هستند. با صدری که نویسنده، کارگردان و بازیگر نمایش «نفر دوم» است درباره رویکردهایش در اجرای نمایش گفت وگویی انجام داده ایم.

آیا نفر دوم تجربه جدیدی در کارنامه کاری شما به لحاظ دور شدن از تئاتر مستند و مونولوگ است؟
بله نفر دوم کار جدید و نویی در کارنامه کاریم محسوب می شود و از ساختار مونولوگ به دیالوگ رسیدم و رویکرد مستند هم در این نمایش دیده نمی شود و نمایش فضای ذهنی دارد و از ناخودآگاهم این نمایش شکل گرفته است. البته در گذشته هم روندی این چنینی را تجربه کرده بودم. از نمایش هم طناب که تئاتر مستند بود و براساس هفت گزارش مستند گونه نوشته شده؛ به نمایش هم هوایی رسیدم که نیمه مستند بود، نمایش از زیر زمین تا پشت بام هم فضای بسیار متفاوتی از ساختار تئاترمستند داشت.

با توجه به اینکه کارهای مونولوگ و مستند شما مثل هم هوایی آثاری بودند که مخاطبان زیادی داشتند، آیا با تغییر روند کاریتان در نفر دوم این چالش را نداشتید که ممکن است این مخاطبان را از دست بدهید؟
موقعی که می نویسم زیاد به مخاطب فکر نمی کنم؛ زیرا موقع نوشتن تمرکزم روی کار است. این پیش بینی را داشتم که شاید عده ای با نمایش ارتباط برقرار نکنند؛ زیرا سریع آدم ها به یک روند عادت می کنند و می خواهند کار جدید کارگردان را با کارهای قبلیش مقایسه کنند. چون نفر دوم خیلی شخصی و حسی بود، مطمئن بودم مخاطبان خاص خودش را خواهد داشت.

این فضای ذهنی موجود در نمایش نفر دوم به گونه ای است که شاید نتواد جلب نظر خیلی از مخاطبان را بکند؟
شعور تماشاگران این دوره و زمانه ارتقا پیدا کرده و آنها به مدیوم و فضاهای مختلف تئاتر اشراف دارند و می دانند باید با قواعد هر تئاتر که به آن اعتقاد دارند همراه شوند؛ زیرا تئاتر چیزی جز قرار داد نیست. اول نمایش روبه تماشاگر قرار دادی را با او منعقد می کنیم. اگر مخاطبی با صحنه اول نمایش نفر دوم ارتباطی برقرار نکند، تا تهش خبری از ارتباط گیری نیست. از طرفی این دغدغه را داشتم که خیلی ها تصور کنند که بخش اول جزو نمایش نیست. برای بروز چنین اتفاقی من نور سمت تماشاگر را نگرفتم. به نظرم باید آدم ها را عادت بدهیم چیزهایی را که ندیده اند ببینند. درواقع من مخاطب را دعوت می کنم که از زاویه دیگری ماجرا را نگاه کند.

آیا مهین صدری به عنوان یک آرتیست روحیه تجربه گرایی دارد؟
بله اگر تجربه گرایی در کارم وجود نداشته باشد نه می نویسم و نه نمایشی را روی صحنه اجرا می کنم. اگر قرار باشد خودم را مدام تکرار کنم، کار کردن چه حاصل و فایده ای دارد. آدمی هستم که در حال تغییر وتحولم و دیدگاهایم پیوسته در حال تغییر هستند. هیچ وقت مهندسی شده به سراغ استفاده از تجارب قبلی کاریم نرفته ام. آلان در تئاتر ما به خاطر جذب و نگهداری تماشاگر مدام تجربیات قبلی خودشان را تکرار می کنند و حق را به دوستان می دهم؛ زیرا آنها هم نیازمند در آمد برای گذران زندگی هستند. اما چون من و هسرم کارهای دیگری مثل اجرای نمایش در خارج کشور ، نوشتن فیلم نامه و غیره انجام می دهیم، این دغدغه را نداریم.

با دیدن نمایش نفر دوم ردپای یک مولف در بطن کار با توجه به ارجاعاتی که درون متن وجود دارد دیده می شود؟
موقعی که مشغول نوشتن هستم، خودم را درون اثر می بینم و همیشه تا قبل از نوشتن نفر دوم ناراحت بودم که چرا خودم در آثارم بروز و ظهوری ندارد واز خودم فاصله می گیرم و به طور مثال مکرر به شهلا جاهد می پردازم. دوران طولانی شعر می گفتم و خودم را در شعرهایم مستتر می دیدم. خوشحالم که در نفر دوم فرصت چنین کاری را به دست آورده ام. به نظرم هنرمند باید در اثرش صادق باشد. به طور مثال موقعی که پر از تردید هستم، می بایست در اثرم آن را نشان بدهم.

در شیوه بازی های نمایش هم یک جور بازی استرلیزه و کنترل شده دیده می شود؟
دوست ندارم به هیچ وجه در حین دیدن نمایشم تماشاگری بگوید وای این بازیگر چقدر خوب بازی می کند. دوست دارم تماشاگر خودش را در این قالب ببیند. به نظرم باید در کار از تردیدها و چاله هایی که درگیرش می شویم حرف بزنیم.

علاقه هم داشتید مخاطب بعد از دیدن نمایش با این تردیدها و درگیری های ذهنی سالن را ترک کند و در طول مسیر مدام به آنها فکر کند؟
بله هنر چیزی نیست به جز سوال طرح کردن و نشان دادنش به مخاطب. خودم به شخصه از دیدن نمایش هایی که کارگردانش تلاش می کند نشان بدهد از تماشاگر باهوش تر است بدم می آید. نمایشی ارزشمند است که کارگردانش با تماشاگر در یک لحظه به کشفی برسند.

به نظر می رسد قضیه شهلا جاهد و ناصر محمد خانی حسابی ذهن شما را درگیر کرده باشد که در این نمایش هم نسبت به آن ارجاعی دارید؟
شهلا جاهد و زندگیش برای من اتفاق مهمی است. البته در این نمایش ارجاعات دیگری به شخصیتهای آثار قبلیم مثل مهناز زن شهید عباس دوران هم وجود دارد. شهلا جاهد از این منظر برای من مهم است که اغلب ماها در دوران نوجوانی همچنین رابطه های عاطفی را تجربه کرده بودیم. تجربه ای که می شود عشق دوری به یک آدم معروف و مشهور و این خصیصه در بین خیلی از دختران نوجوان وجود دارد. شهلا جاهد و حرف هایش در باب عشق در دادگاهش هم برایم خیلی مهم بود.

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی
مهین صدری در هفتمین نشست نقد صحنه با بررسی تئاتر نفر دوم در باشگاه تئاتر فرهنگ¬سرای ارسباران مطرح شد:
سعی کردیم از چیزهایی که نمی¬توانیم در زندگی¬مان بگوییم، شروع کنیم

هفتمین نشست نقد صحنه با حضور مهین صدری، ستاره‌ اسکندری، الهام کردا، شیما میرحمیدی، فرشته حبیبی و بهزاد صدیقی و با همکاری موسسه ی افرامانا در سالن ذوالفقاری فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی موسسه¬ی افرا مانا، در هفتمین نشست نقد صحنه، تئاتر نفر دوم نوشته و کارگردانی مهین صدری عصر روز شنبه نهم دی ماه ۹۶ در سالن استاد ذوالفقاری فرهنگ¬سرای ارسباران مورد بررسی رقارگرفت.
بر اساس این گزارش، در این نشست نقد صحنه فرشته حبیبی(منتقد تئاتر) و بهزاد صدیقی (نمایش¬نامه¬نویس، پژوهش-گر، مدرس تئاتر و دبیر سلسله نشست¬های نقد صحنه)، مهین صدری (نویسنده، کارگردان و بازیگر این تئاتر)، شیما میرحمیدی (طراح صحنه)، ستاره اسکندری و الهام کردا (بازیگران) درباره¬ی این اثر گفت¬و¬گو ... دیدن ادامه ›› کردند.
در این نشست ابتدا بهزاد صدیقی(دبیر سلسله نشست¬های نقد صحنه) ضمن اشاره به فعالیت¬های گروه تئاتر مهر به سرپرستی امیررضا کوهستانی و نگاه مهین صدری به موضوعات و مسائل و مشکلات زنان در نمایش¬نامه¬هایش گفت: نمایش¬نامه¬ی نفر دوم اثری زنانه هست و با حضور سه شخصیت زن خلق شده و اکثریت عوامل آن را هم زنان تشکیل می¬دهند. نمایشی که آغاز مستندواری دارد که تلاش می¬کند مسائل جامعه¬ی ایران را از زمستان سال 66 (زمان موشک¬باران تهران) تا سال 96 به صورت مینیمال و کوتاه از نگاه شخصیت¬های زنان خود روایت و تصویر کند.
مهین صدری ( نویسنده ، کارگردان و یکی از بازیگران ای تئاتر) در ادامه¬ی سخنان صدیقی گفت: من در سال گذشته خیلی با تئاتر سفر کردم. نمایشنامه می¬خواندم و می¬نوشتم و مدام درگیر فضای تئاتر بودم و فقط به تئاتر فکر می¬کردم. خیلی دوست داشتم مرغ دریایی چخوف را کارگردانی کنم که به همین موضوع هم مرتبط است، اما سالن من برای این کار مناسب نبود؛ به علاوه خیلی هم شخصی¬تر و جمع و جورتر می¬شد. فکرکردم چیز دیگری بنویسم شبیه مرغ دریایی. این نمایش¬نامه خیلی از تم¬های کار چخوف را دارد. بنابراین درگیری من با فضای تئاتر و با خودم منجر شد به نوشتن این نمایش¬نامه. در سفر انسان گویی بیش¬تر به خودش سفر می¬کند.
بهزاد صدیقی در ادامه¬ی سخنان صدری گفت: پیش از نمایش¬نامه¬ی نفر دوم در نمایش¬نامه¬های این¬چنینی که موضوع آن تئاتر و نمایش¬نامه¬نویسی است یا تئاتر در تئاتر است، مثل نمایش¬نامه¬ی«زندگی در تئاتر» دیوید ممت یا «زمستان66» محمد یعقوبی یا «مرغ دریایی» محمد رحمانیان یا «از پشت شیشه¬ها»ی استاد اکبر رادی که در تئاتر دنیا و ایران سابقه داشته¬است، مسئله¬ی نوشته¬شدن متنی که قرار است قصه¬ی متن یا تئاتر اصلی را بسازد، دیده¬شده-است. ارجاعات شما به نمایش نامه¬ی مرغ دریایی چخوف یا عروسی خون لورکا، گویی ارجاعات شما به دنیای نمایش-نامه است. این دغدغه، به خصوص برای نسل جدید، به شدت جذاب است. این دغدغه در شما از کجا شکل گرفت؟ نوشتن نمایش¬نامه در نمایش¬نامه
صدری در پاسخ به این پرسش گفت: این حس را ندارم که دغدغه¬ی نوشتن نمایش¬نامه¬ در نمایش¬نامه است. بهانه¬ای بود برای این¬که بگویم چه گونه نگاه کنید به این اثر. بحث همه¬ی این تردیدها و... در ابتدای نمایش هم این توضیح را می دهم و می¬بینیم. یک جور زاییدن است؛ نگفتن، ترس از گفتن و ... در ابتدای نمایش¬نامه به این¬ها به صورت مستقیم اشاره می¬شود و این راه¬گشایی است برای این¬که بگویم چه چیزی قرار است اتفاق بیفتد. خیلی گیر کردم. کارهایی می¬خواستم بکنم که قبلن تجربه نکردم. بهترین راه را این دیدم که صادقانه با تماشاگر حرف بزنم. مشکلم¬ان در گفتن را خواستم به صورت مستقیم بگویم.
ستاره اسکندری (بازیگر این تئاتر) در بخش دیگری از این نشست در پاسخ به این پرسش که وقتی به شما بازی در این نمایش پیشنهاد شد، چگونه به متن نگاه کردید، گفت: متنی وجود نداشت برای شروع تمرین. تجربه¬ی همکاری با مهین صدری را در تئاتر «هم هوایی» داشتم. بهمن ماه سال گذشته مهین صدری گفت می¬خواهم با شما درباره¬ی این موضوع گپ بزنم و می¬خواهم با شما و الهام کردا تئاتر کار کنم. نگاه مهین صدری به تئاتر و نمایش¬نامه را دوست دارم.
وی در ادامه یادآور شد: مهین صدری در نویسندگی مسئله¬ی پژوهش برایش مهم است. او صرفا طبق قریحه نمی-نویسد. برای تمرین این نمایش طرحی از قبل وجود نداشت. هر سه نفر مان سعی کردیم از چیزهایی که نمی¬توانیم در زندگی¬مان بگوییم، شروع کنیم. اساس متن مهین صدری بر پایه¬ی دیالوگ بود تا به کمک برقراری دیالوگ با تماشاگر بایستیم و از ترس هامان، نگفته¬هایمان و ... بگوییم. ما سه نفر با با چشم¬بسته هم روی صحنه، هم¬دیگر را درمی¬یابیم.
الهام کردا (دیگر بازیگر تئاتر نفر دوم) نیز گفت: همه¬ی ما این تجربه را داشتیم که کاری را بدون متن شروع کنیم و پیش ببریم. وقتی سلیقه¬ی یک آدم را در همه چیز قبول داشته باشید، از هر نظر به او اعتماد دارید و در کنارش هستید و جلو می روید.
فرشته حبیبی (منتقد تئاتر) در بخش دیگری از نشست نقد صحنه با اشاره به تأیید و موافقت خود با نظر صدیقی در خصوص این اثر که این تئاتر یک روایت زنانه است، گفت: ین ثر برایم جذاب است. در روزهای بحرانی که می¬گذرانیم جای خالی یک نگاه ویژه¬ی زنانه به اتفاقات و حوادث ایران در سی یا چهل سال اخیر، چه در تئاتر و چه در سینما، به شدت حس می¬شود. در بیشتر هنرها فقط روایت¬های مردانه داشته¬ایم، به جز در ادبیات. زیرا که زنان نویسنده در این خصوص در داستان¬نویسی عملکرد خوبی داشته¬اند.
وی افزود: تئاتر نفردوم یک روایت زنانه¬ی جذاب است و به نظرم یک اثر اتوبیوگرافیک در تئاتر محسوب می¬شود. ممکن است کاملا برگرفته از زندگی شخصی نباشد اما آکسان¬های نمایش¬اش شخصی است. او حتا میان¬نویس¬های این تئاتر را مورد تأکید قرار می¬دهد. به نظرم این موضوع علاوه بر ویژگی مهم و تحسین¬برانگیزبودنش، پاشنه¬ی آشیل آن هم هست. البته وقتی اثری پایه¬ی شخصی داشته¬باشد، در قسمت¬هایی ارتباطش با مخاطب قطع می¬شود. اصولن اثری که قرار است داستان¬گو باشد، بدلیل شخصی نگاری ارتباطش با مخاطبش قطع می شود.
این منتقد در بخش دیگری از نقد خود به این اثرگفت: البته ارجاعات خانم مهین صدری را می فهمم، ارجاع به داستان شهلا جاهد را می¬فهمم، یا ارجاعاتش به نمایش¬نا¬مه¬ی«عروسی خون» و «مرغ دریایی» برای من به عنوان مخاطب جدی و آشنا با کارهای ایشان خوب است، اما چگونه می¬تواند با مخاطب عمومی برقرار بکند؟ داستان¬های تو در تو، میان¬نویس¬ها، شخصی¬نگاری و شخصی¬نگری اثر ارتباط با مخاطب را سخت و کم می¬کند. البته این موضوع در هنر روز دنیا، به خصوص بعد از قرن بیستم به بعد در آثار هنرمندان و به ویژه هنرمندان هنرهای تجسمی مانند فریدا کالو که فقط خودش را نقاشی می¬کرد، قابل مشاهده است، بنابر این، این یک نقیصه نیست. خیلی از آثار از نگاه شخصی شروع می¬کنند ولی در ادامه با مخاطب همراه می¬شود. شروع اجرای این تئاتر کمی من را ناراحت کرد. به نظرم لزومی نداشت در اول نمایش به من توضیح بدهد که مثلا این نمایش قرار بود در یک سالن دیگر اجرا شود و ... . این شروع به نظرم قابل حذف است.
صدیقی در این خصوص گفت: البته من شخصا وقتی با این توضیح مستقیم نویسنده روبه¬رو شدم و پیش رفتم، گویی یک دفعه با یک برش به شیوه¬ی مستند به شیوه¬ی تئاتر داستانی واردشدم.
کاگردان تئاتر دوم در این باره گفت: این صحنه به مثابه یک اعتراف است. به مخاطب کمک می ¬کند که دنبال ربط منطقی در داستان¬ها نباشد و در ضمن مرز شروع نمایش مشخص نباشد. وقتی من می¬گویم این نمایش¬نامه را من نوشتم و همین من نمایش¬نامه¬ی «هم هوایی» را نوشته¬ام، بنابراین دو کاراکتر آن نمایش هم همراه من به این نمایش¬نامه¬ می¬آیند.
ستاره اسکندری در ادامه¬ی سخنان صدری گفت: البته ما به یاد داریم تئاتر محلی بود برای این¬که تماشاگر در آن دنبال معنا و اندیشه باشد، حتا بیش¬تر از سینما.
فرشته حبیبی در بخش دیگر این نشست هم¬چنین اضافه¬کرد: طبق پژوهشی که در حوزه¬ی ادبیات کرده¬ام، ما 60 نمونه ادبیات اتوبیوگرافیک داریم. در تئاتر اما نداریم و یا اگر باشد بسیار نادر است. به نظرم اتوبیوگرافیک¬بودن یک اثر باعث می شود درهای زیادی برای تحلیل اثر باز شود. این¬که ایگوی شما یک جاهایی با ایگوی شهلا جاهد درگیر شود، این خیلی جذاب است.
صدیقی نیز در خصوص این تئاتر گفت: در این اجرا روندی از حوادث و تاریخ معاصر را از منظر و نگاه شما به عنوان نویسنده و کارگردان اجرا می¬دیدیم؛ بعضی¬ها کوتاه و بعضی ها عمیق¬تر و طولانی¬تر. این ویژگی¬ای بوده که کم¬تر نمایش¬نامه¬نویسی ما بدان پرداخته¬است. این ایده از کجا آمد؟
صدری در پاسخ به این پرسش گفت: این¬ها درگیری خودم بود. این¬ها را نمی¬شود از خود جدا کرد. آن¬قدر همه چیز تو در تو است که در طراحی صحنه هم با استفاده از تور می¬شود همه چیز را دید و این ایده¬ی فوق¬العاده¬ی شیما میرحمیدی بود.
صدیقی گفت: منظورم این بود که ایده¬ی روایت دوره¬ی سی یا چهل ساله از تاریخ معاصر یا مسائا جامعه¬ی ما در این سی سال اخیر از کجا آمد؟ در نمایش «هم هوایی» ما درباره¬ی غواصان شهید دیدیم و مسئله به مرور باز شد. این¬جا این مسائل را به صورت تاش¬های نمایشی و به شکلی مینی¬مال دیدیم.
مهین صدری در این¬باره چنین توضیح داد: بخش¬هایی را که در این نمایش¬نامه آورده¬ام درباره¬ی نگفتن است. ما وقایع مرتبط مثل جنگ و خشونت را گزینش کردیم.
در بخش دیگری از این نشست شیما میرحمیدی (طراح صحنه¬ی تئاتر نفردوم) در خصوص شکل و ایده¬ی طراحی صحنه¬ و استفاده¬ از تورهای سفید برای متریال اصلی صحنه¬ی این تئاتر گفت: این متن با بازیگران شکل گرفت. من زمانی وارد شدم که متن تکمیل بود. جذاب¬ترین بخش این نمایش، برای من شروع نمایش بود که مهین صدری با معرفی خود، نمایش¬نامه¬اش را شروع می¬کند. بنابر این ما باید نزدیک باشیم با تئاتر. توصیه¬ای هست درباره¬ی خلق اثر هنری که می¬گوید: «ناخودآگاه شخصی را تبدیل کن به ناخودآگاه عمومی». این اتفاق در من نسبت به متن مهین صدری احساس شد. به من گفتند که در کار مهین صدری نمی¬توانی ژانگولر بزنی. با توجه به نشانه¬های متنی و مفهوم اثر درباره¬ی خاطرات و کنار رفتن خاطرات ایده¬ی پرده، به ذهن من رسید.
فرشته¬ حبیبی هم¬چنین درباره¬ی حضور شخصیت¬های زن و مرد این تئاتر گفت: به نظرم با وجود این¬که این تئاتر درباره¬ی زن¬هاست، اتفاقا در به تصویر کشیدن مردها موفق عمل کرده است. درست است که به لحاظ تکنیکی ما در این تئاتر برخلاف سنت نمایشی در ایران که همیشه زن¬پوش داشته¬ایم، در این تئاتر «مردپوش» داریم. این ترفند خوبی است. در متن اما، مردها موجوداتی هستند که هر کاری می¬کنند؛ عاشق می¬شوند، می¬جنگند، می¬میرند و در کل پویا هستند. درحالی¬که زن¬ها نشسته¬اند و دارند غصه می¬خورند. فضا چرا درباره¬ی زن¬ها این همه غم¬بار و اندوه¬بار است؟ بخشی از زندگی زنان شادی است. چرا این¬ها تصویر نشده؟ ما زن¬ها وقتی دور هم می¬نشینیم به هم دیگر خیلی خوش می¬گذرد، جای چنین داستانک¬های شاد در این تئاتر خالی بود.
کارگردان تئاتر نفر دوم گفت: البته واقعیت این است که مردها می¬روند و می¬جنگند و کشته¬می¬شوند. به نظرم در این تئاتر، شخصیتی که الهام کردا بازی می¬کند منفعل نیست، می¬خواهد همه چیز را درست کند. من وقتی خودم نقش مرد را بازی می¬کنم، ادای مرد را در نمی¬آورم. خودم هستم. الآن همه چیز مخلوط شده¬است.
حبیبی در ادامه افزود: یک بار قبلا از شما پرسیدم چرا همه¬ی نمایش¬نامه¬هایت مونولوگ است و شما در جواب گفتید ما در جهان مونولوگ و جهان تنهایی زندگی می¬کنیم. از طرف دیگر طراحی صحنه را زیاد دوست نداشتم. کمی سانتی-مانتال به نظرم رسید. معتقدم تورها با اتفاقات موضوعات این اثر متناسب نبودند.
صدیقی در این¬باره گفت: ولی وجود تورها باعث می¬شد مخاطب روایتهای اجرایی مینی¬مال این اثر را به صورت دیزالوشده ببیند و به نظرم استفاده از این تکنیک سینمایی در طراحی صحنه که به کمک اجرای صحنه آمده¬بود.
منتقد این نشست گفت: شاید چون کف صحنه خیلی پر از تور بود، این نگاه سانتی¬مانتال را به ذهن متبادر می¬کند.
شیما میرحمیدی در پاسخ به فرشته حبیبی گفت: شاید چون شما همان¬طور که در ابتدا هم گفتید نگاه زنانه¬ای به اجرا داشتید، باعث چنین برداشتی از طرف شما شده¬است.
الهام کردا اضافه کرد: از ابتدا این مفهوم در این تئاتر این بود که صحنه را به مثابه مملکت خودمان نمایش دهیم که به مرور دارد خراب می¬شود. اگر تورها نبودند، نمی شد مثلا بلندشان کرد و پرت کرد به سمت همدیگر. این¬ تورها دیوارهایی هستند که همه چیز از پشت آن¬ها دیده می¬شود. در حقیقت کانسپت تور ربطی به زنانگی ندارد.
حبیبی در ادامه¬ی صحبت¬های کردا گفت: با این توضیح کارکرد درستی به لحاظ مفهومی دارد ولی به لحاظ بصری این مفهوم و فکر، اتفاق نمی¬افتد و تصویری نمی¬شود.
کردا گفت: شیما میرحمیدی دنبال متریالی بود که این¬قدر راحت از بین برود.
کارگردان این اثر هم افزود: و با این متریال بازیگر در صحنه فرو برود.
صدیقی در خصوص طراحی لباس توسط غزاله معتمد در این تئاتر گفت: یکی از ویژگی¬های این اثر، طراحی لباس آن بود که یک¬دست و با بقیه¬ی عناصر اجرا هماهنگ بود و غزاله معتمد خیلی خوب و هوشمندانه این کار را انجام داده¬بود. انتخاب رنگ خاکستری و تیره در لباس¬ها با دنیای غم¬آلود زنان این تئاتر زنانه متناسب بود. نکته¬ی مهم دیگر در این طراحی، تغییر تدریجی طراحی لباس شخصیت¬ها و بازیگران نمایش در هر صحنه است که برخلاف سایر اجراهای تئاتر در ایران بود و به گمانم چنین تغییری در طراحی لباس و در روند تغییر صحنه به صحنه¬ی یک تئاتر، در تئاتر ایران تجربه نشده¬بود یا اگر تجربه شده¬بود، خیلی خیلی کم بود.
مهین صدری در باره گفت: در طراحی لباس از غزاله معتمد ¬خواستم که وقتی در صحنه حضور پیدا می¬کنیم شبیه خودمان باشیم و به تدریج بخش دیگری از لباس یا پارچه¬ها به لباس¬ بازیگران اضافه شود. نمی¬خواستم بازیگران از صحنه خارج شوند. و لباس¬ها از تن بازیگران بیرون بیاید. می¬خواستم فقط این بارها به لباس بازیگران اضافه شود.
دبیر نقد صحنه در پایان این نشست یادآورشد: یکی از ویژگی¬های این اجرا، روایت¬های کوتاه نمایش¬نامه بود. به نظرم نویسنده خیلی زیرکانه ماجراهای مهمی از زندگی ایرانی را انتخاب و تصویر کرده¬بود. اساسا وظیفه¬ی نمایش¬نامه¬نویس هم ارائه¬ی گزارش نمایشی و تصویری از وقایع جامعه به مخاطب مردم و مسئولان است. از طرف دیگر انتخاب¬ عوامل هم به درستی انجام شده¬بود. از دیگر ویژگی¬های دیگر این اثر نیز ریتم کند اجرا بود که با وقایع تلخ و اندوه¬بار روایت¬ها و موضوعات نمایش¬نامه هماهنگ بود.


کولاژی از خاطرات

گفت و گویی با مهین صدری نویسنده و کارگردان نمایش "نفر دوم"


عسل عباسیان: مهین صدری از اعضای گروه بین‌المللی تئاتر مهر، به سرپرستی امیررضا کوهستانی، این‌بار در دومین تجربه کارگردانی تئاتر خود، متن «نفر دوم» را به نویسندگی و بازی خودش در تالار ناظرزاده تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه برده است و با ستاره اسکندری و الهام کردا نیز هم‌بازی است. با او که در سابقه کاری‌اش روزنامه‌نگاری به چشم می‌خورد، درباره نسبت تئاترهای او با سابقه ژورنالیستی‌اش و همین‌طور درباره اجرای «نفر دوم» گفت‌وگو کردیم که می‌خوانید.

... دیدن ادامه ›› پیش از هرچیز به عنوان یکی از اعضای گروه تئاتر مهر، چقدر تجربه‌ خودتان در نوشتن و کارگردانی را متأثر از سال‌ها همکاری با امیررضا کوهستانی می‌دانید؟
به نظرم بیشتر از آنکه در نوشتن و کارگردانی تحت تأثیر امیررضا باشم، در شیوه هدایت و مدیریت گروه از او یاد گرفته‌ام. او همواره مشاور خیلی خوبی است و در شرایط سخت همیشه پیشنهادهای خوبی دارد. از این جهت به او مدیون هستم. اما فکر می‌کنم دنباله‌روی از یک کارگردان یا نویسنده موفق آدم را هنرمند نمی‌کند. دنیای هرکس متعلق به خودش است و اشتباه است اگر کسی جهان‌بینی و فرم هنری‌ای را که مثلا امیررضا به آن رسیده، تقلید کند یا حتی از آن تأثیر بگیرد. معتقدم هرکس باید راه خودش را پیدا کند و با شهامت و سماجت زیاد جهان خودش را بسازد. شاید به همین دلیل است که شیوه نوشتن‌ و کارکردن ما دو نفر با هم فرق‌های اساسی دارد.
مثلا چه فرقی می‌کند؟
امیررضا بیشتر کارگردان است و من بیشتر نویسنده. من به کلمات بیشتر اهمیت می‌دهم و او به تصاویر. من همیشه پیش از هر چیز به آنچه قرار است گفته شود فکر می‌کنم و او به اینکه چگونه روی صحنه بیاید. ضمن آنکه اساسا شیوه گسترش ایده و پرداخت‌‌مان با هم فرق می‌کند. اینها فرق‌های اساسی‌مان است. الباقی را باید دیگران قضاوت کنند.
گرایش شما به تئاتر مستند چه اندازه در شیوه‌ روایت نمایش «نفر دوم» تأثیر داشته است؟
شاید هیچ تأثیری نداشته. فکر می‌کنم نمایش «نفر دوم» بیشتر شبیه یک شعر بلند است. حتی همین ‌که در یک شب ۲۲ صفحه نوشتم و شب بعد ۱۵ صفحه هم بیش از هر چیزی شبیه کاری است که شاعران می‌کنند. این شکل حتی در کارگردانی هم آمده. به‌هرحال من کار هنری را با شعر شروع کردم و خیلی خوشحالم که بالاخره سر از یک جایی درآورد. این نمایش برخلاف نوشته‌های دیگرم اصلا مهندسی نشده و تقریبا همه‌اش از ناخودآگاهم آمده. این نوع نوشتن و زیبایی‌شناسی هم خیلی زنانه است و ربطی به زیبایی‌شناسی مردانه که می‌خواهد هر چیزی را در یک قالب بگنجاند و تعریف کند ندارد. در واقع اینها قراردادها و چارچوب‌هایی است که به ما تحمیل شده و دلیلی ندارد از آنها پیروی کنیم.
دوست دارم بدانم از توضیحاتی که در آغاز به عنوان نویسنده و کارگردان اثر می‌دهید، چه قصدی داشتید و اساسا لزوم آن توضیحات آغازین برای مخاطب چیست؟
اول از همه بهتر است بدانیم هر آنچه در نمایش گفته می‌شود جزئی از نمایش است. نمایش با ورود ما بازیگران به صحنه آغاز می‌شود. این چیزی است که باید تماشاگر به آن آگاه باشد. اگر نمایش‌نامه را بخوانید، می‌بینید که این صحنه به دقت نوشته شده و حتی اسم دارد: «از زخم‌هایمان» این صحنه در واقع یک‌جور دعوت است. سعی کردم در ابتدای نمایش ساختار کلی نمایش را توضیح دهم و اشاره کنم به اینکه چیزهایی که می‌بینید درواقع خاطراتی هستند که به یاد آورده می‌شوند، زخم‌هایی که التیام پیدا نمی‌کنند. اما متأسفانه گویا خیلی‌ها بخش اول نمایش که مهم‌ترین بخش نمایش است را از کل نمایش فاکتور گرفته‌اند و به نظرشان می‌آید نویسنده نتوانسته بنویسد و حالا دارد بهانه می‌آورد. درحالی‌که من در اول نمایش توضیح می‌دهم که نمایش من درباره ناتوانی در گفتن است. ناتوانی‌ای که در طول نمایش بارها و بارها شاهدش هستیم. برای آنکه نمایش فهمیده شود، لازم است که تماشاگر به دقت به حرف‌های اول نمایش گوش دهد و دعوت نویسنده را برای پاگذاشتن به دنیای ذهن او بپذیرد و اگر این اتفاق نیفتد تا به آخر هیچ‌چیز نخواهد فهمید. من با شکستن تصویر خودم به‌عنوان نویسنده‌ای که همه‌چیز را می‌داند، دارم به تماشاگر می‌گویم تردید‌ها و زخم‌های ما یکی است و از او می‌خواهم تخیلش را به کار بگیرد و در بازی ما شریک شود. تئاتر چیزی جز قرارداد نیست و برای همراه‌شدن و لذت‌بردن از یک نمایش باید پیش از هر چیز قراردادهای آن نمایش را کشف کنیم. نمی‌شود با قراردادهایی ازپیش‌تعیین‌شده به دیدن نمایش رفت، اینکه بگوییم نمایش آن است و این نیست و نمایش‌نامه باید چنین باشد و چنان باشد. فکر می‌کنم همه‌مان باید کمی بیشتر ذهن و روح و قلب‌مان را برای پذیرش فرم‌های دیگر و شنیدن صداهای دیگر باز کنیم.
هم‌زمانی بازیگری، کارگردانی و نویسندگی برای شما چه مزیت‌ها و دشواری‌هایی دارد؟
خیلی دلم می‌خواست تماشاگر این نمایش باشم. وقتی بازی می‌کنی یا حتی کارگردانی و نویسندگی، نمی‌توانی تصویر دقیقی از کاری که کرده‌ای داشته باشی. بازی‌کردن سخت است چون چشمی نیست که از بیرون به تو بگوید چطور به نظر می‌رسی. اما قصد من به‌هیچ‌وجه بازی در این نمایش نبود. حتی نخواستم شکل بازی‌ام به کار تحمیل شود. در واقع حضور من یادآور مهین صدری نویسنده و کارگردان است که اول نمایش آمده و گفته می‌خواهم داستان خودم را برایتان تعریف کنم. نویسنده‌ای که به کاراکترهای نمایش و شخصیت‌های زندگی‌اش چشم می‌دوزد و گاهی نقش یکی‌شان را بازی می‌کند. به‌همین‌دلیل آن‌قدرها نیازی نبود روی بازی‌ام وسواس داشته باشم.
اما نوشتن و کارگردانی هم‌زمان کار سختی است، به‌خصوص اگر تصمیم گرفته باشی در طول تمرین‌ها بنویسی، ولی حداقل برای من تجربه لذت‌بخشی بود.
چرا خودتان نقش مردهای نمایش را بازی می‌کنید و از یک مرد برای این کار دعوت به همکاری نکردید؟
در نمایش «نفر دوم» زن‌هایی که حضور دارند اسم ندارند و مردها همگی اسم دارند، اما هیچ‌کدام نیستند. نمایش درباره مردان غایب است؛ مردانی که به جنگ رفته و برنگشته‌اند یا اسیر شده‌اند، پدری که از پشت‌بام به زیرزمین رسیده، مردی که به خواب اعتیاد دارد، جنین مذکری که مرده به دنیا می‌آید و... و این زن‌ها هستند که مانده‌اند و داستان این مردها را روایت می‌کنند. از طرفی همین که زنی نقش مردها را بازی می‌کند شاید اشاره‌ای دارد به اینکه در غیاب مردان زن‌ها مجبور هستند نقش آنها را هم بازی می‌کنند. وقتی نمایشی در مورد غیبت مردان در دنیای امروز است باید در شکل اجرائی هم این غیبت را نشان بدهیم. اگر مرد روی صحنه بود که دیگر غایب نبود. سوای مشکلی که با ممیزی در صورت آوردن بازیگر مرد پیدا می‌کردیم، تعداد کاراکترهای مرد آن‌قدر زیاد است که اگر می‌خواستم برای همه آنها بازیگر مرد بیاورم، تعداد بازیگران به حداقل ۱۸ نفر می‌رسید. اگر هم فقط از یک بازیگر مرد می‌خواستم نقش همه مردها را بازی کند به این معنا بود که همه مردها یکی هستند و هیچ‌کدام با آن دیگری فرقی ندارد، درحالی‌که من اصلا قصدم گفتن چنین چیزی نبود. دیگر اینکه حضور من درعین‌حال که یادآور مردهایی است که نیستند، همان‌طور که گفتم یادآور کارگردان و نویسنده نمایش است. نمی‌خواستم تماشاگر در داستان‌ها غرق شود، بلکه می‌خواستم هربار به او یادآوری کنم که این یک نمایش است و آنچه را که در ابتدای نمایش گفته‌ام یادآور شوم. در اول نمایش هم توضیح داده‌ام که این کار بیشتر شبیه یک بازی کودکانه است که من و سه بازیگرم راه انداخته‌ایم که بیایید حالا من می‌شوم شوهر و تو بشو خواهر و اینها. این بخش ماجرا برای من از همه‌چیز جذاب‌تر بود.
روایت تاریخ یک خانواده، به‌صورت لابیرنتی، ظاهرا خطی، ولی درواقع غیرخطی، چطور سوژه شما شد؟
در نوشتن این نمایش‌نامه خیلی با خودم فکر کردم که چه نوع نمایشی می‌خواهم بسازم. تئاتر مثل سینما نیست که به ‌هزار راه بتوانی بروی. در تئاتر باید از قبل دنیای خودت را در ذهنت ساخته و قراردادهایت را گذاشته باشی. من می‌دانستم نمایشی که با بحران شروع شود و با حل بحران ختم شود، اصلا موردعلاقه من نیست. دلم می‌خواست چیزی می‌نوشتم که شبیه فصلی از یک رمان باشد. می‌خواستم تا ابد ادامه پیدا کند. دلم نمی‌خواست تجربه نمایش‌نامه‌های مستند یا نیمه‌مستندم را تکرار کنم. می‌خواستم یک نمایش جدید بنویسم و فکر می‌کنم هرکس حق این کار را دارد. نمایش «نفر دوم» پر از نماد و استعاره و تداعی است؛ نمایشی درباره به‌یادآوردن و فراموش‌کردن. کاراکترها دارند چیزهایی را به یاد می‌آورند. به همین دلیل طبیعی است که نمی‌تواند خطی باشد. مثلا گفت‌وگوهای الی با مردهای زندگی‌اش را اصلا نمی‌توانیم بگوییم در چه زمانی است. نمی‌توانیم دقیقا بگوییم در حال به یادآوردن آنهاست یا واقعا در لحظه دارد اتفاق می‌افتد. در شکل صحنه و لباس هم این را رعایت کرده‌ایم؛ پرده‌هایی که لایه‌لایه باز می‌شوند و تکه‌لباس‌هایی که به تن بازیگران می‌چسبند و از آنها جدا نمی‌شوند. از طرفی موقع نوشتن این نمایش‌نامه بیش از هر چیزی به یاد این جمله از بورخس بودم که می‌گفت «وقتی یک چیزی را به یاد می‌آوریم درواقع نه خود آن، بلکه آخرین‌باری که آن را به یاد آورده‌ایم را به یاد می‌آوریم». دلم می‌خواست این گنگی و عدم‌وضوح را در به‌یادآوردن نشان دهم.
تجربه سال‌ها روزنامه‌نگاری شما تا چه اندازه بر سیاق تئاتری‌تان که سعی بر ارائه‌ روایت‌های مستند یا مستندسازی همه وقایع دارد، تأثیرگذار بوده؟
من بیشتر از آنکه خبرنگار باشم و مطلب تولید کرده باشم، دبیر سرویس تئاتر بوده‌ام و علاقه اصلی‌‌ام گفت‌وگو است. شاید از این نظر به نمایشم کمک کرده باشد. هرگز نقد ننوشته‌ام، چون از نگاه یک‌سویه خوشم نمی‌آید و تردیدهایم بیشتر از آن است که بتوانم بگویم کاری خوب است یا بد یا خوب منتقل شده یا نه. اصلا نمی‌دانم روزنامه‌نگاری‌ام‌ روی نوشتنم تأثیر گذاشته یا نوشتنم روی روزنامه‌نگاری‌. به‌هرحال ذهن من بیش از هر چیزی به سرهم‌بندی و کولاژ علاقه دارد. همیشه هرچه به ذهنم می‌آید را خیلی سریع می‌نو‌یسم و بعد صحنه‌ها را می‌چینم کنار هم و بارها‌وبارها ادیت می‌کنم؛ بیشتر شبیه تدوین فیلم. علاقه زیادی دارم به ربط‌دادن چیزهای بی‌ربط و از آنها چیز جدیدی ساختن. برخوردم با نوشتن هم همین است. با آنچه می‌نویسم مثل متریال برخورد می‌کنم؛ مثل کاغذ، پارچه یا مقوا. در کارهای مستندم خیلی این کار را کرده‌ام. در روزنامه‌نگاری زمانی که گفت‌وگو می‌کنم با آدم‌ها هم همین برخورد را دارم. می‌گویم خب اینها را این آدم گفته، حالا بگذار بچینیم ببینیم چی ازش درمی‌آید و ببینیم چی کم داریم و اینها. دلم می‌خواهد همیشه از چیزی یک چیز دیگر بسازم. این تبدیل‌کردن برایم اهمیت داشته؛ بیشتر تغییرشکل‌دادن آنچه که دارم و نه تولید یک اثر جدی از صفر.
علی جباری و نیلوفر ثانی این را خواندند
فریما ظهیری این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اجرای آخر نمایش «اگه بمیری» روز پنجشنبه (فردا)

در این نمایش رضا بهبودی، الهام کردا، ستاره پسیانی و کاظم سیاحی به ایفای نقش می‌پردازند.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سه اجرای پایانی نمایش اگه بمیری

این نمایش روزهای یکشنبه، سه شنبه و چهارشنبه سه اجرایی پایانی خود را در تماشاخانه ایرانشهر به صحنه می برد.
نمایش رو دیدم، خیلی کش دار و خسته کننده بود
۰۱ شهریور ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چهار اجرای پایانی نمایش «اگه بمیری» به کارگردانی سمانه زندی نژاد


در این نمایش رضا بهبودی، الهام کردا، ستاره پسیانی و کاظم سیاحی به ایفای نقش می‌پردازند.
کریم فاطمی این را خواند
farhad riazi و ساناز همتی این را دوست دارند
لطفا تایید بفرمایید چهار اجرا باقی مانده یا تا 31 مرداد ادامه دارد
۲۴ مرداد ۱۳۹۶
من با تیوال تماس گرفتم گفتند هر چی در اطلاعات نمایش آمده درسته و تا 31 مرداد اجرا خواهد داشت.
با تئاتر ایرانشهر هم تماس گرفتم آنها هم اظهار کردند که تا 31 مرداد این تئاتر اجرا خواهد داشت .
ولی امروز که چهارشنبه است هنوز فروش بلیط برای 28 تا 31 شروع نشده و برای این هفته اعلان هفته پایانی زده شده است .

لطفا اطلاع رسانی گردد که آخرین روز اجرای این تئاتر چه تاریخی است تا دوستداران هنر دچار مشکل در برنامه ریزی نشوند.
سپاس
۲۵ مرداد ۱۳۹۶
وقت بخیر
نمایش اگه بمیری روزهای یکشنبه، سه شنبه و چهارشنبه اجرا می شود.
۲۶ مرداد ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خرید بلیت روزهای تازه این نمایش (18 تا 20 مرداد ماه) با بازی رضا بهبودی، ستاره پسیانی، کاظم سیاحی و الهام کردا آغاز شد.
کاوه علیزاده و HAFEZ این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خرید بلیت روزهای تازه این نمایش (18 تا 20 مرداد ماه) با بازی رضا بهبودی، ستاره پسیانی، کاظم سیاحی و الهام کردا آغاز شد.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پیش فروش روزهای جدید نمایش «اگه بمیری» آغاز شد/ روز یکشنبه ویزه دانشجویان

در این نمایش رضا بهبودی، ستاره پسیانی، کاظم سیاحی و الهام کردا به ایفای نقش می پردازند.
امیررضا شریعتی این را خواند
محمد رحمانی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آغاز پیش فروش بلیت روزهای جدید نمایش «اگه بمیری»
در این نمایش رضا بهبودی، ستاره پسیانی، کاظم سیاحی و الهام کردا به ایفای نقش می پردازند.

نمایش «اگه بمیری...» نوشته فلوریان زلر، ترجمه ساناز فلاح فرد و به کارگردانی سمانه زندی نژاد و به تهیه کنندگی مهرداد بهاءالدینی اجرای خود را از امروز ساعت 21 در تماشاخانه ایرانشهر آغاز می کند.

از دیگر عوامل این نمایش می‌توان به روح اله زندی فرد مجری طرح، شیما میرحمیدی طراح صحنه و لباس، آنکیدو دارش طراح صدا، رضا خضرایی طراح نور، صادق زرجویان گرافیک، مهرداد متجلی ساخت تیزر و مهدی آشنا عکاس اشاره کرد.

همچنین نوشین طهماسبی دستیار کارگردان و برنامه ریز، داود ونداده مدیر صحنه، راحیل مرشدی منشی صحنه، مهرشاد دهنو دستیار صحنه گروه کارگردانی نمایش «اگه بمیری...» را تشکیل می‌دهند.

دوستانی که به تماشای این اثر نشستند, از آن بگویند. به ویژه کسانی که پیش تر نمایشنامه را هم خوانده اند.
۰۲ مرداد ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خرید بلیت نمایش «اگه بمیری...» به کارگردانی سمانه زندی نژاد با بازی رضا بهبودی، ستاره پسیانی، کاظم سیاحی و الهام کردا آغاز شد.

از اول مرداد ماه
ساعت 21 در سالن ناظرزاده تماشاخانه ایرانشهر
رامین ریاحی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آغاز پیش فروش سه روز نخست نمایش «اگه بمیری» به کارگردانی سمانه زندی نژاد

در این نمایش رضا بهبودی، ستاره پسیانی، کاظم سیاحی و الهام کردا ایفای نقش می کنند.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آغاز پیش فروش بلیت نمایش «اگه بمیری...» از امروز

پیش فروش بلیت نمایش «اگه بمیری...» به نویسندگی فلوریان زلر و کارگردانی سمانه زندی نژاد و به تهیه کنندگی مهرداد بهاءالدینی از امروز از طریق سایت تیوال آغاز شد.

نمایش «اگه بمیری...» به نویسندگی فلوریان زلر، ترجمه ساناز فلاح فرد و به کارگردانی سمانه زندی نژاد قرار است از اول مرداد ماه ساعت 21 در سالن ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر به صحنه برود؛ پیش فروش بلیت خود را از امروز 26 تیرماه آغاز کرد.

در این نمایش الهام کردا، رضا بهبودی، ستاره پسیانی و کاظم سیاحی ایفای نقش می کنند.

از دیگر عوامل این نمایش می‌توان به روح اله زندی مجری ... دیدن ادامه ›› طرح، شیما میرحمیدی طراح صحنه و لباس، فراز اسکندری طراح ویدئو و تکنیک، آنکیدو دارش طراح صدا، رضا خضرایی طراح نور، مهرداد متجلی ساخت تیزر، صادق زرجویان طراح پوستر و مهدی آشنا عکاس اشاره کرد.

همچنین نوشین طهماسبی دستیار کارگردان و برنامه ریز، راحیل مرشدی منشی صحنه و داود ونداده مدیر صحنه گروه نمایش «اگه بمیری...» را همراهی می کنند.

ماهرو رستمی این را دوست دارد
ساعت اجرا و طول اجرا متاسفانه امکان تماشای این نمایش رو از من و احتمالا تعدادی دیگر از مخاطبین می گیرد ، اگر مقدور است لطفا سانس ویژه برای آن قرار دهید
۲۶ تیر ۱۳۹۶
جناب دانش کاش مدیریت سالن ها رو به شما می دادند واقعا استراتژی خوب و منطقیه .گاهی وقت ها حسرت ی نمایش بخاطر سانسش سالها تو دلم مونده .
۲۷ تیر ۱۳۹۶
خانم رستمی ،تو این کشور نه فقط مدیریت سالن ها که صدها مورد مدیریتی دیگه رو اگه به ده ها (شایدم صدها) هزار ادم دلسوز و خوشفکر و متعهد (به معنای واقعی و نه مصطلح) بسپارند ، خیلی چیزا بهتر میشه و این همه حسرت برای ماها یادگاری نمیموند
۲۷ تیر ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آغاز فروش (یکشنبه و دوشنبه) دو روز پایانی اجرای نمایش "نسبیت خاص" مونولوگ برگزیده فستیوال مونولیو

نوشته بهار کاتوزی و کارگردانی سمانه زندی نژاد

بازیگر: بهار کاتوزی

تماشاخانه انتظامی؛ ساعت 17:15
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نگاهی به نمایش «نسبیت خاص»/ احسان زیور عالم

گربه شرودینگر در جعبه سیاه آلبرت عزیز


«نسبیت خاص» گامی برای رسیدن به اسلوب‌های نمایشنامه علمی است، نمایشنامه‌هایی که در ایران مغفول مانده‌اند و می‌توانند چارچوب‌های نوشتاری و اجرای تئاتر را دستخوش ... دیدن ادامه ›› تغییر کنند.


دختری عشق را ورای آن همه اعداد و حروف یونانی درک کرده است. او فارغ از جهان فیزیکی، عشق را در متافیزیک یافته است؛ اما عشق در بزنگاه کشف رابطه این دو ساحت گم می‌شود. یک جسم فیزیکی در امری متافیزیکی مفقود می‌شود تا دختر داستان در اعماق اقیانوس‌ها گم شود. این نیز میان جهان فیزیکی آب‌ها و نظریه سیاهچاله‌ها در اعماق اقیانوس در بستری متافیزیکی فاصله‌ای خلق می‌کند. این مفهومی است که «نسبیت خاص» در ساحت نمایش قصد دارد متبادر کند و ما را به این فکر وادارد که آیا عشق قانونمند است؟ آیا دترمینیسم نیوتنی می‌تواند آن را قابل‌پیش‌بینی کند.

«نسبیت خاص» عنوان یک نظریه فیزیکی است، محصول اندیشه آلبرت انیشتین مبنی بر نقض مکانیک کلاسیک در دو ساحت:

قوانین فیزیک برای همه ناظران در دستگاه مرجع لخت نسبت به یکدیگر ثابت هستند.
سرعت نور در خلاء برای همه ناظران، صرف نظر از حرکت نسبیشان و یا حرکت منبع تولید کننده نور، ثابت است.

حال قرار است این دو نقض در «نسبیت خاص» و در قالب مونولوگی عاشقانه عرضه شود. دانشجوی فیزیک دلباخته استاد خود می‌شود. او دلباختگی خود را وابسته به فیزیک و از منظر بیولوژیکی، شیمی می‌داند؛ اما همان طور که نظریه آشوب معتقد است چیزهایی در دنیا هستند که قابلیت محاسبه ندارند، او بدین نقطه می‌رسد. میان مفاهیمی چون عشق و نفرت نمی‌تواند تعادل فیزیکی ایجاد کند. در گیرودار اثبات راه‌حلی چیزی است که نمی‌تواند از پسش برآید و در آستانه رد یا پذیرش آن عزیزش را از دست می‌دهد. استاد در هواپیمای 370 خطوط مالزی ناپدید می‌شود تا دختر به این نتیجه برسد که سیاهچاله‌ها در اقیانوس نیز وجود دارند.

نمایش «نسبیت خاص» محصول مشترک سمانه‌ زندی‌نژاد و بهار کاتوزی، اثری است که این روزها در غرب از آن به عنوان Scientific Drama نام می‌برند. نمایش‌هایی که پایه و بنیادشان در اصول و نظریات علمی است و در آن کارگردان یا نویسنده تمایل دارد چارچوب اثر را برمبنای علم بنا کند. آثار نویسندگان شاخصی چون تام استوپارد یا مایکل فرین که درگیرانه در حوزه فیزیک به روایت دراماتیک مشغولند، نمونه‌های خوبی برای درک بهتر گونه‌های علمی نمایش است.

در حالی که بستر تئاتر ایران از حضور نمایش‌های علمی تهی است، «نسبیت خاص» یک اتفاق مبارک است که البته به واسطه کوچک بودنش نمی‌توان توقع داشت رسالت عظیمی را به سر منزل مقصود برساند. «نسبیت خاص» یک تلاش است برای آغاز. نمایش یک مونولوگ است با بازی بهار کاتوزی، نویسنده اثر. کاتوزی در تلاش است در نمایش خود با دست‌مایه قرار دادن مفاهیمی برآمده از فیزیک آن را با شرایط متغیر خود در مواجهه با یک رابطه عاشقانه تشریح کند. او وضعیت خود را به شرایط نسبیت خاص تشبیه می‌کند که کلیت اثر است؛ اما در جزییات موارد دیگری نیز نمود پیدا می‌کند.

آنچه کاتوزی به ما نشان می‌دهد تلفیق علم و درام است. تا بدین جای کار جسارت نویسنده ستودنی است؛ اما علم در چارچوب درام رسوخ پیدا نمی‌کند. نمایش سادگی خود را حفظ می‌کند و نمی‌تواند در شیوه روایی دستخوش شکست شود. برای مثال نمایش در یک موقعیت از «گربه شرودینگر» مثال می‌آورد که خود می‌تواند تبدیل به یک ساختار روایی شود. آنچه شرودینگر در تناقض‌آمیز بودن وضعیت ذرات در فیزیک کوانتوم شرح می‌دهد، می‌تواند دستمایه خوبی برای روایت باشد، چیزی شبیه راوی کاذب یا حتی نمونه جذابی چون روایت راشمون‌وار.

با این حال نمایشنامه «نسبیت خاص» خود را درگیر این چارچوب‌ها نمی‌کند. متن اثر تمایلی ندارد ساختارشکن باشد و به آرامی در همان فضای متون مدرن تنفس می‌کند. از همین رو روایت خطی دارد، گره‌گشایی و گره‌افکنی کلاسیک دارد و حتی لفاظ نمی‌شود. سادگی کلام به اجرا نیز رسوخ می‌کند. همه چیز در یک لپ‌تاپ و سه پرده سفید خلاصه می‌شود. مکان نیز براساس این اشیا جلسه دفاعیه فیزیکدان عاشق ماست. از هر پرده یک تصویر مجزا پخش می‌شود. پرده میانی به مسائل فیزیکی اختصاص دارد و پرده چپ و راست به تصاویری ذهنی و سوبژکتیو. این تصاویر ذهنی عموماً مربوط به گذشته هستند و جهان را از دریچه دید شخصیت نمایش ارائه می‌کند.

زمانی که شخصیت فیزیکدان از سیاهچاله‌ها، فضا-زمان و نسبیت خاص صحبت می‌کند بی‌شک پای چیزی به نام جهان‌های موازی نیز باز می‌شود. در این وضعیت مخاطب با سه پرده روبه‌روست که می‌تواند این انتظار را به وجود آورد که مفهوم جهان موازی برایش به تصویر کشیده شود؛ اما چنین نمی‌شود. اجرا در سطح همان مونولوگ ساده در روایت باقی می‌ماند. سعی نمی‌کند ساختاری را دستکاری کند. این نادیده گرفتن برآمده از متن است؛ چون قرار نیست متن آن چنان خودش را درگیر چارچوب‌ها کند. تنها می‌خواهد یک داستان عاشقانه را نقل کند و در انتهای آن یک فکر در سر مخاطب بکارد؛ اینکه عشق می‌توانست محاسبه شود و گویی شدنی نیست. به هیچ عنوان با اثری پست‌مدرن روبه‌رو نیستیم که حتی قطعیت و مشروعیت آنچه روایت می‌کند را زیر سؤال برد. «نسبیت خاص» برخلاف آثار پست‌مدرن احکام خود را قطعی می‌داند و سرگشتگی چندانی ندارد.

پس ما چندان هم با یک نمایش علمی مواجه نیستم؛ بلکه بیشتر با قرائتی رومانتیک از علم روبه‌روییم و از این منظر شاید بتوان کار را با نگاه گوته و هم مسلکانش قیاس کرد. این قیاس نیز اشتباه است؛ چون نمایش چندان خود را درگیر تخیل نمی‌کند و همه چیز در همان سطح باورپذیر آثار مدرن ایرانی باقی می‌ماند.

با این حال تلاش سمانه‌ زندی‌نژاد و بهار کاتوزی برای باز کردن پای فیزیک به جهان نمایش ایران ستودنی است و شاید در آینده با روی صحنه رفتن آثاری چون «آرکادیا» از تام استوپارد یا «کپنهاگ» از مایکل فرین دروازه عظیم علم بر جهان دراماتیک ایرانی نیز گشوده‌تر شود.

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/11/27/1327888/%DA%AF%D8%B1%D8%A8%D9%87-%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%AF%DB%8C%D9%86%DA%AF%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D8%B9%D8%A8%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%87-%D8%A2%D9%84%D8%A8%D8%B1%D8%AA-%D8%B9%D8%B2%DB%8C%D8%B2
حمید عظیمی و مهرداد کیا این را خواندند
امیرمسعود فدائی، ندا و امیرحسین ولی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
«نسبیت خاص» تمدید شد
اجرای نمایش«نسبیت خاص» به کارگردانی سمانه زندی نژاد به دلیل استقبال تماشاگران تا جمعه 29 بهمن ماه تمدید شد.

به گزارش روابط عمومی نمایش، مونولوگ «نسبیت خاص» به کارگردانی سمانه زندی نژاد که این روزها اجرای عمومی خود را در تماشاخانه انتظامی خانه هنرمندان سپری می کند به دلیل استقبال مخاطبان تا 29 بهمن ماه تمدید شد.
در «نسبیت خاص» بهار کاتوزی به عنوان نویسنده و بازیگر حضور دارد.
همچنین روح اله زندی فرد مجری طرح، علی شیرخدایی طراح ویدئو،تکنیک و نور و محمدصادق زرجویان طراح پوستر، بروشور، عکس و تیزر و میلاد حاجی زاده مدیر اجرای این نمایش هستند.
این نمایش پیش از این در فستیوال مونولیو به عنوان اثر برگزیده معرفی شده بود.

نسبیت خاص تا 29 بهمن ماه ساعت 17:15 در تماشاخانه انتظامی اجرا می شود و علاقه مندان می توانند برای تهیه بلیت به سایت تیوال مراجعه کنند.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
وقت بخیر

پیش فروش سه روز پایانی اجرای «نسبیت خاص» آغاز شد.

لازم به ذکر مونولوگ برگزیده فستیوال مونولیو تنها تا سه شنبه 26 بهمن ماه در تماشاخانه انتظامی خانه هنرمندان اجرا خواهد داشت.
mkhatami1988 این را پاسخ داده‌است
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
قابل توجه تماشاگران عزیز

نمایش نسبیت خاص به نویسندگی بهار کاتوزی و کارگردانی سمانه زندی نژاد روز جمعه 22 بهمن ماه اجرا خواهد داشت.

ساعت 17:15
تماشاخانه انتظامی
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پیش فروش روزهای چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه نمایش "نسبیت خاص" به کارگردانی سمانه زندی نژاد و با بازی بهار کاتوزی آغاز شد.

ساعت 17:15 تماشاخانه انتظامی خانه هنرمندان
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید