«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
لحظه ای که اوشین پر های خونین رو پخش کرد روی پشت بام دیگه نتونستم جلوی بغضم رو بگیرم....برای لحظاتی فکر کردم یه همه خانواده هایی که روی پشت بام خانه هاشون یا پای سریال اوشین برای لحاظاتی به یک چشم بر هم زدن دیگه نبودن...به همه بچه هایی که به خاطر جنگ هیچ وقت بزرگ نشدن برای ترس و دلهره توی چشم های فرزین وقتی که دید اون " ابگرمکن آتشین" داره به طرف اونا میاد، به دهه شصت و تلوزیون های سیاه و سفید و نوار ویدئوهایی که لای روزنامه میپیچیدن و نوارهای که با خودکار درستشون می کردن به تکه ای از تاریخ ایران که بسیار غم انگیز بود و خیلی مبهم مثل همون صداهای مبهم که از دیوارهای حمام عمومی می شنیدی و گاهی نمی فهمیدی کجاش خیاله و کجاش واقعیت..........دهه شصت یه غم سنگین داشت یه غم فروخورده و فراموش شده که شما باعث شدین برای لحظاتی اون غم رو دوباره توی سینه مون احساس کنیم و برای ارزوهای از دست رفته دهه شصت بغضمون بشکنه.....ممنونم ازتون به خاطر این ادای دین به دهه شصت
این همه انرژی که بازیگر ها در دو سانس پیاپی بدون استراحت می ذارن..این همه خلاقیت اقای ثروتی این همه استفاده بجا از نور و موسیقی ،این دکور ،این گریم ،این حرکات فوق العاده تیم ... بغضم گرفت از این همه عشق که در گروه اجرایی وجود داشت ،ممنونیم به خاطر لحظات فوق العاده ای که برامون خلق کردین.
ببخشید سانس های آخر هفته از کی باز میشه برای خرید؟!
چندین سال پیش تو کش و قوس ماجرای اهدای عضو وقتی که جامعه بر سر پذیرفتن و نپذیرفتنش جدال داشت کیانوش عیاری " بودن یا نبودن" را ساخت و نفس کشیدن های دردناک خدا بیامرز عسل بدیعی در سکانسی که باید با آن قلب زخمی از پله های بلندی دائم بالا و پایین میرفت تا خانواده آن جوان مرگ مغزی را راضی به اهدای زندگی کند،دل خیلی ها را به درد آورد....او شجاعتش را داشت که سنگ اول را بگذارد:دعوت به اهدای عضو...سالهای بعد سریال دکتر قریب را ساخت یک سریال آبرومند راجع به زندگی دکتر محمد قریب و صحنه هایی از تاریخ زندگی واقعی مردم ایران بدون هیچ شعاری، آن صحنه ای که مادر گیلانی از شدت فقر خود و بچه هایش را در چاهی زنده به گور می کند اشک به چشم خیلی ها آورد، و حال خانه پدری، داستان غم انگیز قتل یک دختر برای حفظ آبرو و غیرت و سالها پنهان کاری برای حاشای ظلمی که به او در خانه پدری شده.....چهار سال توقیف بود و زمانی اکران شد که اسید پاشی های اصفهان، چاقو زدن های پسرک بسیجی جهرمی مجموعه پرونده ها ی این همه سال قتل ناموسی و خشونت به بهانه غیرت و حفظ آبرو و زن ستیزی را کامل تر کرده بود " آقای عیاری شما حتی زیر بار سانسور برای نمایش فیلمتان نرفتید....از شما ممنونیم که صدای ملوک بودید از توی قبر، و صدای دخترکان بی گناه ، از شما به خاطر شجاعت و دغدغه هایتان ممنونیم.
این نمایش عالی بود!موزیک دیالوگ ها، اشعار ، حرکات موزون ،مخصوصا بازی آقای اختری در نقش گربه ابلق واقعا عالی بود......به همه پیشنهاد می کنم این نمایش رو از دست ندن