در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | سید علی بروهان
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:39:27
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
واقعا خوب و مختصر!
به سیرک جادویی خلقت خوش اومدید.
از شما پذیرایی می‌شود با آب و خاک و باد و آتیش و پنجمین!‌
میخواید لذت ببرید؟ یک قرعه کشی که همه توش لذت می‌بریم!

صد در صد پیشنهاد داده میشه.
موسیقی شنیدنی.
بازی فوق العاده شناور شهریار کامکار که واقعا لذت بردم ازش.
پرفرم‌ دیدنی و دوست داشتنی.
لیرشاه ، سیاه ترین تراژدی شکسپیر؛
.
.
.
.
شجاعت می‌خواهد لیرشاه را اجرا بردند!
یک فروپاشی واقعی!
مملکتی که به تملق و صداقت به فروپاشی نزدیک می شود و پادشاهی که در گیر و دار طوفان و ابر های مهیب عقل خود را از دست می‌دهد.
بودن یا نبودن ... دیدن ادامه ›› کدام است؟
کردلیا که جز عشق فرزند به پدر چیزی ندارد.
و دختران دیگر که به تملق همه چیز را برای خود می خواهند!
خوش به حال لیر که دخترش را دید و امان از چشم های کور گلاستر‌ که به خیانت و دروغ فرزند نیک خویش را از خود راند تا مگر لحظه ی آخر که با شناختنش بمیرد.

تراژدی لیرشاه یکی از سخت ترین و تلخ ترین نمایش هاست.
افتخار آشنایی با خلاقیت ، تفکر و کارگردانی خوش استایل کاوه مهدوی را دارم.
او قطعا جزو معدود کسانیست که می‌تواند لیرشاه را به درستی به اجرا برساند.
از روند چندین ساله و گرفتاری ها و مانع هایی که بر سر راه اجرای لیرشاه بود باخبرم.
از خیلی سال ها قبل که ایده ی اولیه ی خلاقیت اجرایی به ذهنش رسید و دراماتورژی ‌ که حاصل روز ها و شب هاست!
از سال ۹۸ که با همه‌گیری ویروس کرونا اجرا به زمانی نامعلوم سپرده شد ، تا زمان درستی که "الان" است!

طراحی هایی که بهتر و خلاقانه تر شده.
نظم و همگونی و هم پوشانی ایده ها که جلوه گاه شده.
و بازی زیبا ، بی نقص ، خوش ریتم و دیدنی بازیگران!
لیر درخشید.
کنت درخشید.
ادگار درخشید.
ادماند درخشید.
گلاستر‌ درخشید.
ریگان و گانریل درخشید.
پیرمرد درخشید.
ازوالد درخشید.
آلبانی درخشید.
و همه ی بازیگران که درخشیدند و در مرکز همه ی این درخشش راهبری و مدیریت درست کاوه مهدوی قرار داره!
دلیل اینگونه نظر دادن نسبت به کار رو متوجه نمیشم.
از هر لحاظ مورد نقد و بررسی قرار بگیره کار در مدار درستی از چرخش قرار داره و [بی نهایت پیشنهاد میشه].
با تشکر از زحمات تک تک عوامل و اجرا و آماده سازی این نمایش خوش ساخت!
با احترام💚

یک جشن تولد تمام عیار در استدیو!
.
.
.
.
روز در استدیو آغاز می شود ، درست در زمانی که سرایدار توقع نظم کارکنان را ندارد و یک رفع حاجت سبب ... دیدن ادامه ›› زندانی شدن دوست پسر سرایدار (آیا به خواستگاری می رود تا شوهر شود؟( در اتاق فکر می شود!
قفلی که واقعا قفل است!
و باعث می شود گوشی در دیوار شود و ناظری بدون شکل!
امروز تولد مدیر استدیو‌ ست.
آیا یک روز خوب است؟
هزاران علت و معلول وجود دارد.

حضور کاراکتر های مختلف با ارتباط های گوناگون باعث ایجاد فضاهای متفاوت می شود و تا آخر نمایش متوجه اتصال و ربط آن ها می شویم.
عشق به خوانندگی و موسیقی شاید یکی از حرف ها باشد اما حرف اصلی؟


و چه چرخ زمین گرد است!
تو با نتیجه اعمال خود روبرو می شوی و این شاید داستان اصلی ست.

چه چالش هایی برای روز تولد آقای مدیر!

شاید شخصیت اصلی موزیسین یا اپراتور و نوازنده استدیو باشد.
او می داند و دیگران به زندگی عادی دچارند.

خطر حضور فضایی ها!
به این موضوع فکر کرده اید؟ شاید چند ثانیه!

استدیو یک زیر لایه از سلطه گروه ها بر موسیقی ست. هر اتفاقی میفتد بجز هنر موسیقی.
شاید در لحظاتی اجرای ویالون شهریار کامکار با آن دیوانگی شخصیت ارسلان روح را طنین دهد.
در پایان با ذلت و فروپاشی شخصیت مدیر استدیو این پازل کامل می شود.

برای من درخشندگی بازیگران بیشتر در شخصیت ارسلان ، ماه منیر و مانی دیده می شد! البته که شخصیت فامیل شهرستانی که اسمش را از یاد برده ام هم لحظات طنزی را ایجاد می‌ کرد.
تشکر میکنم از جناب آقای اقطاعی برای اجرا بردن این اثر و نظاره کردن در میان تماشاچیان!
هنوز هم می‌خواهد تغییراتی را به وجود آورد تا کار بیش از پیش دلنشین تر شود.
خداقوت بزرگ به عوامل و تیم نمایش استدیو برای یک سال تمرین و درخشش بیشتر در اجراهای شب های دیگر!

بسیار توصیه می شود###
.
.
.
با احترام
[شب را با اسب ها آغاز کنید?]
.
روز ها منتظر باشی تا پنجشنبه شب برسد و دوستانی به همراهی تو , برای دیدن دوستان دیگری در صحنه و پشت صحنه ; همه چیز را برای یک اتفاق آماده می کند.
کار از اولین گام در سیاهی حافظ شروع می شود ؛ کله هایی اسب گونه معلق بر سر بازیگران ؛ توهم اسب ها و اکوئوس در ذهن شکل بسته ؛ موسیقی کار خودش را کرده و به کمک نور و بازیگران می آید ؛ حتی بازیگران هم کنترلی بر روشنایی چهره شان دارند ، جسارت تئاتر کار کردن و تمرینات طولانی را هر کسی ندارد ، اما این افراد‍ِ نمایش می خواهند و ادامه می دهند و باز هم می درخشند ؛ به عنوان یک مخاطب شروع کار رو مثل یک منجنیق می‌دونم که آغازگر جنگه!
بازیگران یک به یک به کمک هم می آیند و روند را جلو می برند ، اما گاها نا مفهوم بودن کلام آن ها ما را از بازیگری به بازیگر دیگر منتقل می کند تا هنوز هم سرگرم بمانیم .
بله ! این کار برای یک پنجشنبه شب در کنار دوستان انتخاب جالبی خواهد بود ، بطوریکه در بیرون کار با شیشه های نوچ بروشور سرگرم شویم و سعی کنیم در انجام ادای بهتری از اسب موفق شویم.
اکوئوس به تاخت و تاز خود ادامه خواهد داد ، تنها شب دوم آن بود که گذشت ؛ به امید پیشرفت و رشد برای تمامی عوامل ... دیدن ادامه ›› این نمایش.
تماشاچیان هم از پایان کار سیه چرده بودن در تاریکی چراغ های حافظ ، شاید برای دوست داشتن ِ ادامه پیدا کردنِ ″اکوئوس″ بود.
بله! ″این کار را برای دیدن به دوستانی که به همراه دوستانشان وقت می گذارند ، معرفی می کنم″
.
.
.
7/10
??
سید علی بروهان (seyedalib)
< نظر مورد پاسخ، در دسترس نیست >
جا داره از بازی متفاوت و خفنت جداگانه تبریک بگم??
۱۰ دی ۱۴۰۰
سید علی بروهان
جا داره از بازی متفاوت و خفنت جداگانه تبریک بگم??
لطف داری آقا
دمت گرم
۱۰ دی ۱۴۰۰
ممنون که نمایش ما رو به دیگران پیشنهاد میدید
این باعث افتخار ماست
۱۰ دی ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به دوستان تیوالی عزیز پیشنهاد میکنم حتما این کار زیبارو ببیند،تمریناته کارو دیدم واقعا ارزش چند بار دیدنو داره♥
 

زمینه‌های فعالیت

سینما
تئاتر
شعر و ادبیات

تماس‌ها

seyedalib