[شب را با اسب ها آغاز کنید?]
.
روز ها منتظر باشی تا پنجشنبه شب برسد و دوستانی به همراهی تو , برای دیدن دوستان دیگری در صحنه و پشت صحنه ; همه چیز را برای یک اتفاق آماده می کند.
کار از اولین گام در سیاهی حافظ شروع می شود ؛ کله هایی اسب گونه معلق بر سر بازیگران ؛ توهم اسب ها و اکوئوس در ذهن شکل بسته ؛ موسیقی کار خودش را کرده و به کمک نور و بازیگران می آید ؛ حتی بازیگران هم کنترلی بر روشنایی چهره شان دارند ، جسارت تئاتر کار کردن و تمرینات طولانی را هر کسی ندارد ، اما این افرادِ نمایش می خواهند و ادامه می دهند و باز هم می درخشند ؛ به عنوان یک مخاطب شروع کار رو مثل یک منجنیق میدونم که آغازگر جنگه!
بازیگران یک به یک به کمک هم می آیند و روند را جلو می برند ، اما گاها نا مفهوم بودن کلام آن ها ما را از بازیگری به بازیگر دیگر منتقل می کند تا هنوز هم سرگرم بمانیم .
بله ! این کار برای یک پنجشنبه شب در کنار دوستان انتخاب جالبی خواهد بود ، بطوریکه در بیرون کار با شیشه های نوچ بروشور سرگرم شویم و سعی کنیم در انجام ادای بهتری از اسب موفق شویم.
اکوئوس به تاخت و تاز خود ادامه خواهد داد ، تنها شب دوم آن بود که گذشت ؛ به امید پیشرفت و رشد برای تمامی عوامل
... دیدن ادامه ››
این نمایش.
تماشاچیان هم از پایان کار سیه چرده بودن در تاریکی چراغ های حافظ ، شاید برای دوست داشتن ِ ادامه پیدا کردنِ ″اکوئوس″ بود.
بله! ″این کار را برای دیدن به دوستانی که به همراه دوستانشان وقت می گذارند ، معرفی می کنم″
.
.
.
7/10
??