«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
من یه نویسنده ام! جرمم همینه!!!
*
توده ی مردم هم که هرچیزی که بجنبه میرن دنبالش.
*
خدایا! منو در پناه خودت بگیر از این انسانهای عادی و معمولی...
دیالوگ های این تئاتر با روح و روان آدم بازی میکرد.
یکی از عالی ترین دیالوگ ها:
"یهو دیدی شیطان رفت توی جلدشان و شما شدی بابا بزرررررگ!!!!!"
اصلا هیچ نیازی نیست که کلی از کلمات قلمبه سلمبه و سنگین استفاده کنم، اصلا مثل دانشجوی استاد دادگر در تِاتر حرف میزنم:
خیلی تووپ بود، کلی حال کردیم با دیالوگاش، مقداری جیگرمون حال اومد از گفتن این چیزا که جلوگیری از گفتنش باعث ایجاد خفقان شده در جامعه، به هیچ وجه هم ضعفی نمیبینم، یه نمایش ساده که داشت باهات ساده حرف میزد و واقعیت هارو میگفت، هیچییییشم دروغ و الکی که نبود هیچی 100% هم راست بود! دست همشون از دم درد نکنه، خیلی عالی میگم به همه ی گروهشون. آفرین
بسار عالی بود، زمان زیاد بود، اما اصلا حس نمیشد، نمیتونم بگم کی بهتر بازی کرد، چون همشون عالییییی بودند، صداها، نورپردازی، داستان نمایشنامه،، بازیها، همه با تمتم مهارت انجام شده بود.
2بار هم این نمایش را دیدم و هر 2بار بیش از اندازه لذت بردم!!!
از خانم ها تیرانداز و رهنما
از اقایان خطیبی و مولایی
کمال تشکر رو دارم. امیدواریم روزی این استعدادها به راحتی بتونه شکوفا شه...
راستی، آهنگ paolo conte هم بسیار به آخر کار نشست.
بسیار ممنون از شما
بازی با کلمات: خانم همچینم نزده درب و داغون کنه، چرا زده داغون کرده، نه به نظر من که درب و داغووون نکرده، ما کلمه مسلح و کشیدیم بیرون چون شما دوست نداشتید، اره چون ما دوست نداشتیم...