«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
خوب نبود.نمیشد با فیلم ارتباط برقرار کرد.بازیا جوری نبود که باورشون کنم.ولی حرف فیلم روی من موثر بود.حریم خانواده!!!!!
به نظرم کارگردان نتونسته بود از لیلا حاتمی بازی بکشه ... حیف!
اصلانی مثل همیشه دوست داشتنی.
به نظرم بازیگر نقش زن دوم از فامیلای کارگردان بود آخه بازیه به این ضعیفی در مقابل بازیگر بزرگی مثل شهاب حسینی...موضوع فیلم رو دوست داشتم مخصوصا اینکه استیصال حسینی رو میشد کاملا حس کرد ... لذت بردم ممنون.
تعریف این نمایش رو یه جوری زیادی شنیده بودم،علاقمند به تاتر هستم،نوازنده پیانو هستم و اینکه هر جا صحبت از مرگ باشه حتما گوشام تیز میشه کنجکاوم!!همه اینا دلیلی شد واسه اینکه بلیط این نمایش رو تهیه کنم و ذوق عجیب و هیجان دوست داشتنی داشته باشم تا لحظه ای که بالاخره رویاهام به حقیقت پیوست و نشستم رو صندلیم ... صندل ... ی ... م ... ولش کن!
اول نمایش واقعا سوپرایز شدم و انرژی بازیگرا کاملا بهم منتقل شد و اون پسربچه فوق العاده(واقعا بدون اغراق)بهم این و فهموند که درست اومدی یه نمایش عالی داری می بینی.کسی میدونه آدما وقتی می میرن صداهاشون کجا میره...این صحنه عالی بود...کاش عالی می موند...ادامه پیدا کرد و ابهام و توجه بیشتر و ابهام بیشتر و ... خ س ت گ ی ..................................... ساعت و نگاه کردم یک ساعت و نیم دیگه مونده بود چکار کنم حالا؟به جایی رسیدم که از این همه انرژی که بازیگرا میزاشتن داشتم خجالت می کشیدم از اون همه تمرین و عشق توی کار داشتم خجالت می کشیدم از اون پسربچه ! دلم واسه اون همه هیجانم قبل از تاتر می سوخت،تا اینکه با چنتا صحنه دوست داشتنی مواجه شدم...آموزش پیانو،مستخدم پسر بچه،دختر اسکیت باز و ... حالم خوب شد ... کمی بعد دوباره ابهام توجه بیشتر ابهام بیشتر و انفجار صبرو تحمل... با خودم گفتم وای چقدر من بی احساسم چقدر من بی هنرم و یه نگاهی به اطراف انداختم بادزدن،خمیازه،یه وری نشستن،کلافگی،بعضیا سرشون رو بین دستاشون گرفته بودن،موبایلای روشن،یه نفس عمیق کشیدم انگار مرض من مسری بود ! 135 نفر دوست داشتم...211 نفر تماشا کردند ... 38 نفر دوست نداشتم ... از این به بعد به این گزینه تو انتخابم بیشتر دقت می کنم.
شرمنده شمام،خسته نباشید و دستتون درد نکنه واسه این کابوس!
عید غدیر چه تاریخیه؟
حاج آقا من بگم 18 ذیحجه
نه بزار خودش بگه
چه فرقی می کنه برادر 18 ذی..حال..ج...
خیلی ی ی ی ی خوب بود .... انتخاب موسیقی عالی بود .... من با خیلی قسمت هاش نتونستم ارتباط نوستالژی برقرار کنم ولی مشخص بود تو سالن برای بقیه جذاب بود شاید دهه 50 ای ها !
رضا عطاران یه نبوغ عجیبی داره تو خندوندن،خدا حفظ کنه این هنرمند بی رقیب رو.اونجا که بادیگارد شده بود من غش کردم از خنده ... خیلی وقت بود اینطوری نخندیده بودم تو سینما .. آخیش!
این فیلم از اون دسته فیلم هایی بود که وقتی از سالن خارج میشی حالت خیلی خوبه!همه دوستان به شدت تعریف کردن و منم با اکثر تعاریف موافقم و دیگه نمی خوام تکرار مکررات بکنم فقط چنتا نکته به ذهنم میرسه!
بعضی قسمت ها زیادی کش دار بود تکرار موضوعی بود که بیننده در جریان بود ...
فیلم به شدت کند پیش می رفت ...
موضوع هایی که بهش پرداخته شد و رها شد زیاد بود ...
به نظر من انقدر موضوع فیلم جذاب بود که میشد فقط به چند جنبش پرداخت و با گسترده کردن موضوع هایی که مجهول ماندند(مثلا اون همکلاسی که خودکشی کرد و ...)از انسجام داستان کاسته شد.
من به این دو بازیگر موفق به شدت علاقه دارم و بسیار از کار شیک شون لذت بردم.
در ساختار فیلم یه جور شخصیت این دو بازیگر و آرامششون رو می شد حس کرد.
منتظر کارای بعدیتون هستیم انسان های با ارزش.
من هم گزینه دوست داشتم رو انتخاب کردم ... لحظات بیادماندنی برای من ساخت و تونستم خودم رو تو شهر گولن تصور کنم و مدام از خودم بپرسم اگر من بودم چه می کردم!
تشکر می کنم از بازی های خوب مخصوصا خانم لطف اللهی و آقای ملک و شهردار و البته همه .من اون قسمت که درباره نوزادشون از هم می پرسیدن اشک ریختم و به حالشون غصه خوردم ... واقعا من 80 دقیقه اونجا و توی اون شهر بودم.ممنونم آقای حجازی فر همه چیز عالی بود.
خوبی؟؟؟!!!..........
سلام من دو تا بلیط این نمایش رو برای سه شنبه دارم با اینکه تعریفش رو زیاد شنیدم متاسفانه فرصت نمی کنم برم صندلی های 11 و 12 ردیف 3 به نظرم دیدش باید خوب باشه.هر کس بخواد تماس از طریق وایبر و اس.ممنون.09121505516