در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | دامون ابراهیمی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:06:07
 

فعال هنری

 ۲۸ دی ۱۳۵۵
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نیل سایمون پیش از نوشتن پابرهنه در پارک، دو نمایشنامه دیگر نوشته بود، اما پابرهنه در پارک بود که مسیر آینده نویسندگی او را روشن کرد. کمدی رومانتیک‌هایی با تمرکز بر روابط میان زوج‌ها و البته شوخی‌های پررنگ مربوط به شغل و کسب درآمد. به همین دلیل «پابرهنه در پارک» را گاهی نخستین نمایشنامه مهم سایمون به حساب می‌آورند.

عنوان «پابرهنه در پارک» اشاره به گفتگویی از زن جوان (کوری) دارد که در آن شوهرش را متهم به محافظه‌کاری می‌کند، آنچنان که حتی نمی‌تواند پابرهنه در پارکی راه برود.
نمایش بیدارشو نمایشی که در تلاش بیداری مخاطب هست
خانم رحمانی نویسنده و تهیه‌کننده و افشین زینتی کارگردان نمایش «بیدار شو» که به تازگی اجرای خود را در تماشاخانه سیمرغ به پایان رسانده‌اند.
حانیه رحمانی نویسنده یی که با اولین اثرش خود وجامعه را در قالب یک نمایش معرفی کرد واستعداد خود را به نمایش گذاشت، دریک نمایش مینی مال کافه ای جامعه ایران در قشرها و در سنین گوناگون به چالش کشاند ،مشکل ومعضلات اجتماعی و روابط ناصیح آدم‌ها ، را در داشتن همدلی با یکدیگر می داند که همدلی را از همزبانی بهتر دانسته،که به اشتباه همراهی غلط روابط اجتماعی انسان هاست .
وبیدارشو میراثش بیدار شدن وآگاهی کردن آدم هاست از خواب غفلت.
غیر از بازی مادر وبچه و مادر بچه اوتیسمی در صحنه مونولوگش بقیه بازی ها متوسط و در صحنه هایی ضعیف بود که در جاهایی ریتم نمایش را می انداخت و کاش جناب زینتی از بیرون به عنوان کارگردان نمایش را هدایت می کرد و بازیگر اصلی نمایش یک بازیگر دیگری نقش آفرینی می کرد ولی باز خسته نباشید به گروه که با معضلات اجرای نمایش ،نمایشنامه ای را خلق کردند که باعث آگاهی وتشکر مخاطب می گردد.

رحمانی نمایشنامه نویس یک شخصیت مادر دارای فرزند اوتیسم نشان داد فرزندی به نام رها دارد که نقاشی می‌کند و آن را معرفی می کند در میان شخصیت‌های ... دیدن ادامه ›› دیگر جامعه ، اشاره ای به اوتیسم داشته ، آمار افراد مبتلا به اوتیسم در جامعه افزایش پیدا کرده و متأسفانه، ناآگاهی افراد نسبت به اوتیسم خود یک آگاهی درست می خواهد که باآسیب شناسی روانشناسی همراه باشد ،به عنوان کسی که برای پسر یکی ازدوستانم به نام راستین که نقاش است وهوش بالایی دارد همایش ونمایشگاه اجرا کرده ام با حضور پزشکان وبزرگان ویکسری هنرمندان،به نظرم اوتیسم بیماری نیست شاید شوکی از وجود انسانی ناشناخته در کهکشانی از ذهن هوشمند در آینده است که فکر افراد سالم و معمولی را دچار تعجب و شگفتی قرار می دهد باید به درک عمیق رسید تا به این افراد کمک کرد تا از کهکشانی دیگر وارد سیاره زمین شوند،شاید سخت است ولی ناممکن نیست.
با تشکر ازعوامل نمایش بیدارشو به امید اینکه نمایش ها وفیلم های بیشتری از اوتیسم ساخته شود مثل نمونه فیلم حوض نقاشی.
امیر مسعود این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش"مبارک و خاتون پرده نشین" یک نمایش تمام عیار آئینی ،سنتی و مذهبی است و قصه نمایش هم قصه‌ای عرفانی زن پارسای عطار نیشابوری است. همان طور که می‌دانیم در قصه‌های عرفانی، منزل به منزل رفتن، سیر و سلوک را رقم می‌زند مانند منطق طیر و بقولی هفت شهر عشق را عطار گشت و این موضوع به طور کامل در نمایش وجود دارد. داستان نمایش هم در حقیقت زمانی آغاز می‌شود که شوهر فخرالنسا برای زیارت خانه خدا عازم سفر حج می‌ گرددو فخرالنساء هم، همزمان با لبیک گفتن، قوام الدین لبیک آخر رامی‌گوید و با او همراه می‌شود، اما از آن جا که فخرالنسا آرزومندتر است، لبیک او بسیار بهتر مورد استجابت خدا قرار می‌گیرد. در حقیقت این فخرالنسا است که مستجاب الدعوه می‌شود.
"سیاه" در نمایش‌های تخت حوضی نقش محوری دارد و همواره از ارکان اصلی این نوع نمایش‌ها محسوب می‌شود، اما در نمایش"مبارک و خاتون پرده‌نشین" حضور او تا حدی کمرنگ جلوه می‌کند.و برادر وامین قوام خیانت در امانت می‌کند و به همسر قوام چشم دارد که باعث گریز زن می شود.
ترکیب و ساختار نمایش به گونه‌ای است که به طور مداوم زمان نمایش تغییر می‌کند و مرتب از زیارتگاه به خانه، محل داستان نمایش مدام در حال تغییر وجابجایی مکان است. تا زمانی که زندگی این خانواده روایت می‌شود"سیاه" بسیار پررنگ ظاهر می‌شود، اما پس از بروز مشکلاتی که وی ناچار به فرار می‌شود، در نتیجه نقش او کمرنگ تر می‌شود.حکایت فخرالنسا که وادی عشق را طی می کند وپاکدامن از موانع عبو رکرده و به سر منزل مقصود می رسد.
نمایش نامه با قلم استاد فتحعلی بیگی که قبلا هم کار شده توسط خودشان است با رنگ وریی جدید باروایت طربی در فضاسازی های امروزی جلو می رود ،موسیقی ونور در اختیار بازیگر است و بازیگر رها در صحنه هدایت می گردد.
درود که چراغ نمایش های سنتی و راه استاد سعدی افشار ادامه یابد ...
گنجشگ مفرغی نوشته وکارگردانی همکار هنرمندمان جناب شهرام کرمی با بازی روان و خوب جناب اصغر همت ،نقش پدری که از دریچه کوچک زندگی ورود می‌کند و از دریچه نور آلود و راز آلود مرگ گذر می‌کند، استعاره زیبایی که با طراحی صحنه و طراحی نور خوب جلوه زندگی و مرگ را زیبا نشان می دهد،این کاری متفاوت از جناب کرمی ست که لایه های شاعرانه و فلسفی دارد ،بازی تیپ منوچ با بازی سلگی تا حدودی مارو یادشخصیت فیلم سوته دلان می انداخت و بازی خوب یلدا عباسی. کمی قسمتی بازی شخصیت اصلی رحمتی آنچنان دلچسب نبود و ریتم خسته کننده داشت و بهترین بازی جناب همت در جاهایی که نمایش خسته کننده میشد و پوشش می داد،نمایش یک انتظار بکتی داشت و گنجشک مفرغی زیر زمینی با گنجشک واقعی که در آسمان بود ،تقابل یک خیر و یک شر در زندگی به انزوا رفته و امیدهای از دست رفته این شخصیت های نمایش بود و جمجه نماد مرگی که هنوز به زندگی امیدوار است که سر از خاک بر میدارد و با باران تطهیر می شودو اینکه تصاویر ویدئو پروجکشن کمکی به نمایش نمی کردچون اینسرت هایی بود که ما در نمایش عملش را می دیدیم.از این بگذریم امیدوارم موفقیت ها برای کارگردانانی که خود مولف هستند و نمایش را به سختی با هزار امید به صحنه می آورند تا مخاطب را باز به سالن های نمایش بکشانند حاصل گردد،شهرام کرمی کاری متفاوت نسبت به کارهای دیگرش را به صحنه آورد تا خود نیز در آزمایش کار جدیدش با سبک شاعرانه مخاطب را به تماشای اثرش بکشاند
حضور و نظرات شما جناب آقای دامون ابراهیمی بسیار برای ما ارزشمند است. سپاس که نمایش ما را دیدید و نظرات ارزشمند و مهم خود را نوشتید. از طرف گروه و نویسنده و کارگردان از شما تشکر دارم. همه تلاش ما برای خلق و تولید یک نمایش شایسته است و وجود و حضور تماشاگران بهترین پاداش ما است. سپاس که به دیدن نمایش «گنجشک مفرغی» آمدید.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دامون ابراهیمی (damoon.ebrahimi77)
درباره نمایشنامه‌خوانی پلیس i
امید است مخاطب با صحنه نمایش بیشتر خو بگیرد، چون صحنه همیشه پابرجاست و منتظر نظرات و دیدن های بیشتر تماشاگران است. #تیاتر_ببینیم #تیاتر_را_حمایت_کنیم
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کاری خوب به کارگردانی بیژن مرادی و با بازی روان و رهای آقای مرادی و خانم موسوی،#تیاتر_خوب_ببینیم، #تیاتر_را_حمایت_کنیم
سپهر و بهنام شفیعی این را خواندند
علی احمدیان این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش مزون کار یک زوج پر تلاش و خلاقی ست که قبلا این نمایش را در کرمانشاه اجرا کردند و برنده جوایز استانی گردیدندو به امید موفقیت های جوانان عرصه نمایش که با حمایت های مخاطبان می تواند سوسوی تیاتر کشور همیشه روشنایی خود را داشته باشد، متن نمایشنامه متنی سورئال بر پایه یک درامی عاشقانه ست به قول حضرت حافظ :یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب/ کز هر زبان که می شنوم نامکرر است.با کارگردانی روان آقای مرادی و بازی بازیگران زوج این نمایشنامه آقای مرادی وخانم موسوی که یک بازی خوب و رهادر صحنه را ایفا کردند با طراحی صحنه مینی مال یک مزون عروسی که به پیوند این زوج شکل گرفته و داستان بر پایه یک تراژدی ست که اتفاقات این زوج را به چالشی می کشاند.انتظار روز موعودی که هر منتظر در آن به سر می برد وجامعه یی که بیشتر مردمانی در حال انتطار دارد مثل در انتظار گودو که تراژدی این نمایش هم بر پایه همین انتظار وصل شخصیتهای نمایش است،در نمایش اسم پسرعمه یی به نام مهدی هست که شهیدی است که انگار خانواده او هم در انتظار شهید خود هستند و هنوز فراموش نشده و نماد ماهی زنده شناور در آب که شخصیت بارها از آن نام می برد که مثل رویای همراهش هست با فلس های بسیار و دم بزرگی که در آب ها شناور است،و باز واژه رهایی ست از انتظار بی وقفه زمان که صدای ساعت و زنگ ممتد تلفن در آن نقش همان انتظار را بازگو میکند و نوری که تنهایی شخصیت ها درآن نمایان است در مسیری که نور به سوی قاب خالی مزون آنها را همراهی می کند و همچنان مخاطب نیز همراه این انتظار، انتظار می کشد، و موسیقی نیز همینطور واژه انتظار را می نوازد و با یک نوای لا لایی محلی تو را به نوستالژی عشق وانتظار می کشاند، بقول شاملو: عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد، روزگار غریب ست نازنین. با آرزوی موفقیت وحمایت بیشتر مخاطبان.
سپهر این را خواند
امیرحسین، علی احمدیان و مصطفی رنجبری این را دوست دارند
بنیاد تئاتر بنیادی زیرساختی و پژوهشی عمیق از بطن وجودی جامعه است تئاتر پشتوانه فرهنگ عمیق و کاربردی یک جامعه است که بوسیله هنرمندان گرایش های مختلف در این هنر مادر پیشگاه تماشاگر به اجرا در می آید و بازیگر عاشقانه دلسوخته ایست که با هنر خود چراغ صحنه نمایش را فروزان نگاه میدارد بخصوص تئاتر امروز در کشور که از حداقل امکانات نسبت به تئاتر دنیاست اما این اصل را نباید فراموش کرد که هنرمند ایرانی و جوان ایرانی در دل این نقصانها حداکثر توانمندی هایی را بروز می‌دهد که در کل گیتی بی نظیر است یک اجرای موفق چیزی جز انعکاس همدلی ،تجربه گرایی ،بسط و گسترش و ایجاد انگیزه و حرمت گذاری به ارزشهای والای بشری است که در نهایت تعالی و تکامل تئاتر کشور را رقم می‌زند اجرای نمایش مزون رو بعداز بیست و پنج سال سابقه بازیگری و کارگردانی تئاتر و حضور مستمر در جشنواره های استانی منطقه ای و فجر را دیدم به جرات میتوانم گفت که این اثر یک اثر معنوی و هنری و قابل ستایش است موضوع و انتخاب طرح که توسط نویسنده جناب آقای علی اصغر گروسی بسیار درست انتخاب شده از این رو که جانفشانی هشت سال دفاع جانانه فرزندان این خاک پاک نیاز تبین امروز و روایت آن به نسل امروزی است و نگارش اثر که با زبانی شیوا و بدون حاشیه و غلو و ریا با زبان مقدس دیگری بنام عشق و عاشقانه ای که در انتظار است به رشته تحریر و در پس آن به واسطه نقش آفرینی هنرمندان توانایی همچون جناب آقای بیژن مرادی و سرکار ... دیدن ادامه ›› خانم هنرمند مریم السادات موسوی و سایر گروه حرفه ایشان با توانی قوی و دعای خیر شهدای مظلوم و مطهرمان در ساحت مقدس تماشاگر به اجرا درآمد
از دیدن نمایش مزون هم خندیدیم هم اشک ریختیم و هم وادار به تفکر شدیم چرا که یک اثر موفق اثری تاثیر گذار است
تفکر از این سو که شاید در کوران روزگار امروز چیزهایی را فراموش کرده ایم که اگر از آنها توسل بجوییم خیل عظیمی از آشفتگی مان به آرامش تبدیل میشود همچون عشق ، امید ،و دیدار محبوب
این اثر از نگاه من تقدیم میشود به شهدای ایران و مادران و همسران شهدا که جنگیدند که ما امروز بتوانیم حتی با آرامش این نظرات را بنویسیم
اجرایتان موفق ، چراغ دلتان روشن ،امیدتان پایدار ،توانتان برقرار

سید فرهاد لاری
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
عالی بود موفق باشید به امید موفقیت های روز افزون
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش «چند مرد و چند زن»، داستان دردی ادامه دار و انتظار و اعتراض که از زبان سه زوج که از طبقات پایین، وسط و بالای جامعه اقتصادی هستند، روایت می‌شود و طبقه بالایی که از طبقه پایین آمده و بقول رییس کارخانه از زمانی که از خدا فاصله گرفتم به بالا آمدم، نظر کمونیستی این اثر مینی مال که به طبقه کارگری توجه دارد و اینجا جنس و حرف های آدم براساس زندگی طبقاتیشان است.بازی های بازیگران با منولوگ ها شون روان وخوب است گرچه کارگردان کار هم جز بازیگران هم هست وبه نظر تمرکز بیشتر به بازی ها بود تا میزانسن ها ولی باشرایط موجود اجرا تقریبا یک کار بی چیز شسته ورفته است،با صحنه ای عریان که عریانی زندگی طبقات هم نشان می دهد وبه نظرم نویسنده پرداخت خوبی انجام داده و موسیقی هم باساز ویولون در صحنه شخصیتی زنده دارد که غم و شادی را در لحظه می آفریندومدتی با آنها زندگی می کندو افکت موسیقی که بازیگران به قابی برمیگردند مثل صدای سیفونی ست که فقط ظاهر زندگی را پاک می کند ودر آخراکسسوار و وسایل بازیگران به صحنه ریخته می شود، پایان بازی و روزمرگی ادامه دارد...
سپهر، امیر مسعود و Meysam این را خواندند
حنیف مظفری و احسان مقدم این را دوست دارند
سپاس جناب آقای ابراهیمی از تشریف فرماییتون
و ممنونم از بابت نقد خوبتان که نشان از آن دارد که خوب دیدید و به درستی تحلیل کردید. داشتن همچون شماهایی نعمت است.
۲۷ بهمن ۱۴۰۱
👍
۰۶ اسفند ۱۴۰۱
به طور کلی من خوشحالم که تئاتر و دیدم ازش لذت بردم
اما انتقاداتی هم دارم
مثلا هر سه زوج، ترکیب مرد شاغل و زن خانه دار بود... که بنظرم این واقعیت امروز جامعه ما نیست و یکم واپسگرایانه بود.
نقد دوم به سایر بینندگانه... نور صفحه چتشون... قدای ویبره..صدای چت... صدای پلاستیک خوراکی ها... یا حتی کامنت های طولانیشون برای همراهشون... واقعا من و کلافه کرد

۰۸ فروردین ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
باغ وهمی شیشه‌ای برداشتی آزاد و متفاوت از نمایشنامه معروف تنسی ویلیامز است که بابت آن جایزه پولیتزر را برده است و به قول ویلیامز نوعی شخصیتهای نمایش خانواده خودش هستند ، این نمایش با نگاهی ابزورد و خوانشی اگزیستانسیال که مولفه های مرگ، آزادی، تنهایی و پوچی از دیدگاه اروین یالوم را در باطنش دارد و تماشاگران را با خوانشی جدید به فضای وهم و سورئال می بردوشخصیت ها را با جهانی جدید مواجه می‌کند.
نورپردازی آبی با غبار مه آلود فضا و حال و هوای سرد گونه ش با دغدعه‌های کنش دارش ما را به یک چالش‌های درونی شخصیتهای نمایش درگیر می کند و طراحی صحنه جدیدی با درب‌های شیشه‌ای محرک،که تداعی باغ وحش شیشه ای می کند که استعاره ای ست از صحنه وهم آلود داستان که همان مجسمه‌های شیشه‌ای شخصیت لورا برای مخاطب به نمایش می گذارد و چنگی که نوای ذهنی همان تنهایی شخصیت است و ویدیو آرتی که درآخر به نمایش گذاشته می شود با تصاویر وهم آلودش با موسیقی بادی ساکسیفون که صدایش دو فضای بیرون وخارج را از هم جدا می کند.
بازی‌های روان و باور پذیر است و کارگردانی می‌تواند شروعی تازه این دراماتورژی جدید از نمایش نامه تنسی ویلیامز باشد.
امیرمسعود فدائی، سپهر و امیر مسعود این را خواندند
فرزاد دشتی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
متن اصلی شایعات که به قلم نیل سایمون، کمدی نویس بزرگ آمریکایی، به تحریر درآمده است، طنزی مبتنی بر فرهنگ آمریکایی دارد که در برخی اوقات برای مخاطب ما نا‌آشنا است، به همین خاطر در این نمایش سعی شد شوخی‌ها و طنازی‌های متن به شکلی بازگوشود که برای مخاطب ما قابل لمس‌ باشد،ولی در ابتدای نمایش ریتم کند کمی فاصله را با نمایش زیاد می کرد ولی با ورود مهمان های دیگر و بازی روان بازیگران بمراتب ریتم و تمپ بهتری گرفت و داستان را به جلو می برد، فقط موقعیت های طنز سایمون به آن شکل پرداخت نگردید ولی باز برای کاری که جز تجربه کاری کارگردان هست و جسارت کارگردانی نمایشنامه هایی که به ظاهر آسان ولی در باطن سخت است خوب بود و با شرایط غیر حمایتی از تئاتر های مستقل،قابل درک است که بخاطر شرایط طراحی صحنه و...ساده تر می باشد،و اتاق هایی که با ایست انتهایی در صحنه توسط بازیگران بازگو میشد و اینکه در پایان کار جایی که نگاه نویسنده برای آن است می توانست یک پایان بندی بهتری داشته باشد، باز هم ارزوی موفقیت برای گروه و کارگردان محترمش جناب درزی دارم که ایشان را در قامت بازیگر دیده بودم و با پشتکارش آینده خوبی خواهد داشت، هم اینکه چراغ کم نور تئاتر روشن است و سو سو میزند خدا را سپاس
 

زمینه‌های فعالیت

سینما
شعر و ادبیات
تئاتر
موسیقی

تماس‌ها

damoon.ebrahimi77@gmail.com