در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال آدی شیکلگروبر | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:57:59
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
کتاب "چنین گفت زرتشت" / فردریش نیچه

《 تو چنان ؛ شریف نیستی که :
کینه را نشناسی .
پس چنان شجاع باش ، تا ؛
شمشیر از رو بکشی ،
و سینه دشمن ات را بِدَری . 》


یک سؤال ، از افراد عزیزی دارم که ؛
به دیدن این تئاتر رفته اند .



من ، می خواهم تازه ،
اقدام به خرید بلیط این تئاتر کنم .

دیدم روی پوستر آن ؛
روی یکی از قلم ها ،
تصویر " آدولف هیتلر "
وجود دارد .


افرادی که ،
این تئاتر را تماشا کرده اند ... دیدن ادامه ›› ؛
لطفاً به بنده بفرمایند ، که :
در این نمایش به ،
" آدولف هیتلر " ،
توهین می شود یا خیر ؟

زیرا :
اگر ، به پیشوای آلمان ؛
توهین شود ،
ممکن است که ؛
کنترل خودم را ، از دست بدهم ،
و به بازیگران حمله کنم .

به همین خاطر :
اگر در این نمایش ،
هرگونه اهانت ای ،
به "آدولف هیتلر " ،
می شود ، بفرمایید ، تا ؛
من نروم به دیدن این نمایش .

تشکر .




آدی عالی هستی😅😅♥️♥️🌹🌹
۱۶ بهمن ۱۴۰۲
آریا تابنده
به حرف های این افراد نباید خندید ، هرکس یا کسانی که این پیام ها را ارسال می کنند ، دارند بر علیه فساد اخلاقی حرف می زنند . باید رفت زیر صفحه شخصی بازیگران تئاتر ای که دارند تبلیغ فساد می کنند ...
متوجه شدم.ولی حقیقتا نمیتونم قدرت بازیگری افراد رو بخاطر تتو روی بدنشون قضاوت کنم.
۲۶ بهمن ۱۴۰۲
مریم علیپور
متوجه شدم.ولی حقیقتا نمیتونم قدرت بازیگری افراد رو بخاطر تتو روی بدنشون قضاوت کنم.
اتفاقاً هرچقدر یک بازیگر ای که دارای شخصیت نادرست و ناباب ای است ، قدرت بازیگری بیشتری داشته باشد و یا زیبا تر و معروف تر و مشهور تر باشد ، بیشتر می تواند به شخصیت نوجوانان ، آسیب و لطمه وارد کند .
بعد مسئله فقط یک تتو نیست ، مسئله طرز فکری است که ، منجر به تتو کردن بازیگر شده است .
حقیقتاً یک نفر مانند آلبرت انیشتین که تتو نمی کند ، این کار ها ، کار ارازل و اوباش است . کسانی مانند
امیر تتلو و سهر قریشی ، هم خیلی مشهور و کار بلد اند . مسئله الگو نوجوانان است . الگو یک نفر ، می تواند آن شخص را خلافکار یا دانشمند کند .
۲۶ بهمن ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دیگه از یک تئاتر فوق‌العاده ،
چی می توان درخواست کرد ؟!

ببینید که کارگران چه قدر بهتان
حال داده است و چه قدر برای
شعور مخاطب اش ، احترام و ارزش
قائل شده است .


در تئاتر "تهران پاریس تهران"
خانم "آیدا ماهیانی" را
که در آلمان متولد شده
و چشم های رنگی دارد
برایتان می ... دیدن ادامه ›› گذارد .


از این طرف :

در تئاتر "آتی ساز"
خانم "ترلان پروانه" را
با اون صورت زیبا
و چشم های آهویی اش را
می گذارد .

یک آریایی نژادِ سفید پوست ، آن طرف ...
یک آریایی نژادِ سفید پوست ، این طرف ...

...

و طرح مبنای اصلی هر دو نمایش هم :

انتقام ، کشتار و قتل و خشونت ، و مرگ است .

چیزی که ؛
تمام دنیای ما را تعریف می کند .

چیزی که ، نقاب های ؛
انسان دوست و متشخص بودن ، ما را ،
از چهره بر می دارد ،
و حیوان وحشی درون ما را ،
به نمایش می گذارد .

و ماهیت تاریک دنیای خود را ،
به چشم می بینیم .

...

《 آن که زندگی میکند : باید بجنگد .
کسی‌ که نمیخواهد در این جهان بجنگد ؛
یعنی ، در جهانی که مبارزه ی مداوم ،
قانون زندگی است ؛
حق زیستن ندارد 》

فصل ۱۱
پاره نخست
کتاب "نبرد من"
اثر آدولف هیتلر


...


بعد ؛
لطفاً هی دائم نفرمایید که ؛
《 چرا این و آن ، تماشاگر ، می خندد ؟ 》

طبیعت هیچ دو حیوانی در جنگل ؛
عین هم دیگر نیست .

و ، دنیا و موجودات درون آن ،
پیچیده تر از چیزی هستند که ؛
به نظر می رسد .

شاید ؛
یک نفر "اُوتیسم" دارد ،
و بی اختیار می خندد .

شاید ؛
یک نفر مادر ، و یا ؛ پدر اش فوت شده ،
و از "خنده عصبی"
می خندد .


شاید ؛
چند نفر عضو یک
فرقه‌ ها و احزاب
گوناگون اند و
برای "نظارت" داخل سالن
نشسته اند ،
و دارند با خنده ،
به هر دلیلی ،
بهم علامت می دهند .
و اگر ؛
به ، یک نفرشان گیر دهید ،
که نخندند و یا ؛
جایشان را یک صندلی عوض
کنند که شما و همسرتان
کنار هم بنشینید ؛
مانع انجام وظیفه فرد مذکور ، می شوید ،
و ، ممکن است آن شخص ، با خودش ؛
سبک و سنگین کند که ؛
آیا ، کلت کمری اش را از غلاف اش
آزاد کند یا نه ،
و شما را مُخل آسایش عمومی ،
و دشمن فرض کند .

...

به قول کسانی که "مافیا" بازی می کنند ؛

《 من که شهروندِ نا آگاه بازی ام ،
ولی ؛ بیایید ، حواسمان هم ، به ؛
مافیا های بازی باشد . 》


"مریم مومن" یک تیکه کلام دارد که ،
برای این جور مواقع به کار می برد :
《 آدم حسابی 》

...

واقعاً شش نفر آدم حسابی که ؛
بلد بودند چه طور یک نمایش خوب
بسازند و چطور خوب بازی کنند ،
این تئاتر را به اجرا درآوردند .
در ابتدا ،
پیش از موقع ،
خرید بلیط این تئاتر ؛

شک داشتم که :
آیا این نمایش ،
تئاتر خوبی است یا خیر ؛
که ، در اینترنت درمورد
اسامی بازیگران جستجو کردم
و متوجه شدم که ،
خانم " آیدا ماهیانی"
در کشور آلمان متولد شده اند ،
و ... دیدن ادامه ›› دیگر بلافاصله چشم بسته بلیط
را خریدم .

مگر می شد دیگر ،
بلیط این نمایش را نخرید .

هر چیزی که آلمانی است و
هرچیزی که مربوط به آلمان است ؛
"مقدس" است .

وقتی من داشتم ؛
صندلی می خریدم ،
همه صندلی ها ،
خالی بودند ؛
فکر نمی کردم یک روزه
همه صندلی ها فروش بروند .

این نشان می‌دهد که ؛
من تنها کسی نیستم که ،
زیبایی را در نژاد آریایی ،
و در "چشم های رنگی" ،
می بینم .

این برتری "آلمان" است ،
که تا ابد فریاد کشیده خواهد شد .

هَح؟!

دیالوگ نمایشه؟!
۰۱ بهمن ۱۴۰۲
حسین چیانی
تو واقعا اینا رو جدی میگی؟ چرا من هنوزم فکر میکنم داری جهت مزاح عرض میکنی؟ هیتلر آخه؟ دیگه هیچکس نبود تو ازش تعریف و تمجید کنی؟ آخه هیتلر؟ :)))
اگر ، یک نفر ؛
مادر اش ، "بیش فعال" باشد ؛
دیگر نباید ، مادر اش را ،
دوست اش داشته باشد ،
چون ؛ "بیش فعال" است ؟!

اگر ، یک نفر ؛
پدر اش ، "سرطان" بگیرید ؛
باید ، پدرش را از خانه بیرون کند ،
چون ... دیدن ادامه ›› ، پدر اش بیمار است ؟!

اگر یک نفر ؛
خانواده اش ، "فعالیت‌های سیاسی" ،
کرده است ؛
و دستگیر و زندانی شده اند ،
دیگر نباید آن ها را ،
خانواده خود بداند ؟
...

وقتی که ،
یک نفر ؛
شغل بازیگری را دوست دارد ،
باید ، به یک "نجار" یا "آهنگر" ،
بگوید :
《 آخه نجاری ؟! 》
《آخه آهنگری ؟! 》
...

شاید یک "بدبختی" ؛
در یک خانواده خاص و فرقه ای ،
از کودکی بزرگ شده است ،
با باور ها ، طرز فکر هایی ،
کاملاً متفاوت ،
از تمام اجتماع خود ...
حالا چون ، آن "بدبخت" ،
متفاوت است ،
دیگر وجود ندارد ؟! ...
همه ، حرف هایش ،
باید ؛ شوخی و مزاح ،
باشد ؟!

...

اگر بنظرتون ، من متعصب ام ؛
پس باید ؛ اعضای ،
"فرقه دراویش گنابادی" را ؛
مشاهده کنید ...

الان که مجلس شان در تهران ،
بسته شده است ،
و در "کرج" مجلس شان تشکیل می شود .
ولی ؛
آن موقع که ؛
"نور علی تابنده" زنده بود ،
و محل تشکیل ، مجلس شان ،
در تهران بود ؛
اگر ؛
"نور علی تابنده" ،
به هزار نفر ،
اعضای دراویش حاضر در مسجد ،
می گفت ؛
" چاقو روی گلوی خود بگذارند ،
و سر خود را ببرند " ،
بدون یک لحظه تردید ،
همه این کار را می کردند .

در این دنیایِ ، انسان های "پَلَشت" ،
افرادی هم ، وجود دارند که ؛
سر تا پا ، از "باور" آکنده اند .

افرادی که ؛ من نیز ، هم :
از آن ها ، می ترسم .

افرادی که ؛ "آدم" نیستند .

" باور " هایی ، هستند که ؛
دست و پا ، در آورده اند .
۱۵ بهمن ۱۴۰۲
هرچند : پیشوای آلمان ،
در نهایت شکست خورد ...

امّا ؛

مگر ؛ چند کودک "یتیم" وجود دارند که ؛
۵ سال در شهر "ویَن" ،
در کشور "اتریش" ،
کارتن خواب ، بوده ... دیدن ادامه ›› باشند ...
و ؛
موفق بشوند ، که :
تمام قاره اروپا را ، به مدت :
"۳" سال ، فتح کنند ،
و "۶" سال در برابر تمام دنیا ،
وارد جنگ شوند .

تمام اسطوره ها ،
و تصویر و کلیپ های ،
انگیزشی ای ، که ؛
در فضای مجازی ،
مشاهده می کنید ؛

حتی :
به یک تار موی ،
" آدولف هیتلر "
هم نمی رسند .

سوال درست این است که ؛
بپرسیم :
《 جز پیشوا ، چه کسی ؟ 》

...

وقتی در مدرسه ؛
با یک عده "خوک همجنس باز " ،
طرف هستید ، که ؛
می خواهند ،
دستمالی تان کنند ...
یا ؛
در خوابگاه پادگان نظامی ؛
شب موقع خواب ،
می خواهند ،
بهتان تجاوز کنند ...

باید ؛ از خود بپرسیم :
《 جز ؛
اقدام علیه :
نابودی دسته جمعی ،
همجنسگرایان و همجنس بازان ،
چی ، را انتخاب کنیم ؟ 》
...
و ، وقتی ؛
پیِ نابودی "همجنس بازان" ، رفتید ؛
باید از خود بپرسید ، که :

《 این آدم ها ،
چه جور آدم هایی هستند ،
و چگونه می توان ، تشخیص شان داد .

آیا ؛ معتاد به الکل و مواد مخدر و
دخانیات اند ؟! ...
آیا ؛ خالکوبی و پیرسینگ دارند ؟! ...》

و بعد ؛
باخود می گوید :

《 جز کتاب " نبرد من "
و طرز فکر " ناسیونال سوسیالیست "
چه ؟! 》

این ، راهی بود که ؛
من برگزیدم .
۱۵ بهمن ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در این تئاتر ؛ شکل واقعی و راستین
عشق نمایش داده می شود ،
که : برخلاف تصویر غلط ذهنی ایجاد شده ؛
که شکل اصلی عشق ،
میان یک زن و مرد است ،
که اساس آن بر پایه نیاز جنسی است ؛
در عشق ایجاد شده ،
در مولانا نسبت به شمس تبریزی ،
یعنی :
در عشق مرید و مرادی ؛
که اساس آن بر پایه باور
شکل می گیرد و از هر نیازی مبرا است ،
و انسان ... دیدن ادامه ›› با ذهن اش عاشق می شود ،
نه با غرایز نفسانی اش ،
معنای حقیقی و شکل اصلی زیبای
"عشق" را آدم در می یابد .

مانند عشق ۴۵ میلیون نفر آلمانی
به " آدولف هیتلر " ؛
که برای باورهایشان ، از سال ۱۹۳۹
تا سال ۱۹۴۵ ، در جنگ جهانی دوّم
جنگیدند و کشته شدند .

همانطور که مولانا می فرماید :

《بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید،،،

در این عشق چو مردید همه روح پذیرید،،،

بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید،،،

کز این خاک برآیید سماوات بگیرید،،،

بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید،،،

که این نفس چو بندست و شما

همچو اسیرید،،،》

اگر این گروه یک تئاتر می ساخت
و اسمش را می گذاشت ؛
" دیدار نازی ها با پیشوا "
عالی می شد .

تماشای این نمایش را به تمام ؛
" عاشقان حقیقی " پیشنهاد می کنم .

سلام .

با عرض شرمندگی ،
و ندامت از گفته های قبلی ام :

من می خواستم
از برای رفتار ام عذرخواهی کنم ،
و بگم که حرف هایی که زدم ؛
فقط بیشعوری
و خرفت ای و نادانی
و حماقت خودم را بیان می کرد .

و بیانات توهین
آمیزی را ارسال کرده بودم که ،
درخور خودم می بودند .

لطفاً ابراز ندامت مرا بپذیرد .

تشکر .
نامه " آنتون درکسلر" ؛
پس از به محبوبیت رسیدن
" آدولف هیتلر "
و واگذاری قدرت حزب :
[ جامعه گرایی ملی کارگران آلمان ] ،
به وی .



( خب ، اگر فکر کردید که :
این یک ؛ نامه معذرت خواهی واقعی ،
از جانب من ... دیدن ادامه ›› است ؛
باید بگم که ، هروقت ؛
گرگ ای ، از دریدنِ
گوسفندی شرمسار شد ؛
من هم تغییر موضع می دهم ،
و از بیان گفته هایم ،
و از انجام اعمالم ،
پشیمان می شوم .

تا سن ۳۰ سالگی ،
عقاید و افکار
در انسان شکل می گیرد ؛
و بعد از آن :
فقط ، آنچه را که ،
پیش از این آموخته ؛
تکرار می کند .


یک روز ، تا آخرین ؛
کارخانجات تولید دخانیات ،
و تولید مشروبات الکلی ،
و کارگاه های ساخت مواد مخدر ،
و ساخت دستگاه های خالکوبی ؛
و تا آخرین ؛
یهودی و سیاه پوست ،
مردان زن نما ، زنان بدکاره ،
همجنسگرایان و همجنس بازان ،
خالکوبی داران و پیرسینگی ها ،
و معتادان ،
از زمین محو خواهند شد .

آن " کاکا سیاه "
باید این جمله از
کتاب "چنین گفت زرتشت"
از فردریش نیچه ،
را بهتر بشناسد :
《 انسان ضعیف و معمولی می رود ،
تا یک روز ، ابر انسان ؛ جایگزین آن شود 》


شعار آدولف هیتلر ؛
پس از به دست گرفتن قدرت حزب نازی ،
این بود :

" عزمی راسخ ، اراده آهنین ، ایمان کورکورانه "

اگر ، روز باشد ؛
و پیشوا بفرمایند :
" شب است "
من نیز می گویم شب است .

من به دنبال استقبال و تائید مردم نیستم .
من از روزی می ترسم که ؛
دیگر من را "دیوانه" نخوانند .


...

ترجیح می دهم :
مجازات به اعدام و یا
حبس ابد شوم ،
یا ؛
چاقو در شکمم فرو برود ،
و تیر به سرم بخورد ،
یا ؛
انگشتان دست در
حدقه چشمانم شود ،
و صورتم فواره خون شود ،
تا ، حتی ؛
از یک عمل و گفته ام ،
در زندگی خود متاسف شوم . )


۰۲ بهمن ۱۴۰۲
خب زیاد بود نخوندم ولی خیره ایشالا
۰۲ بهمن ۱۴۰۲
Amir Sharifi
خب زیاد بود نخوندم ولی خیره ایشالا
انجیل مَتَی :
《 کسی که شمشیر به دست بگیرد ،
با شمشیر نیز کشته خواهد شد 》


خودم می دانم که ؛
اعمال و کردار طبق آیات دینی نیست ،
و شاید عاقبت خوشی هم در انتظار ام نباشد .

ولی ؛
می ترسم ، کم تر از ... دیدن ادامه ›› آنچه باید ،
برای این "عشق" ، از خود مایه بگذارم .

واقعاً امیدوارم ،
خدا ؛ خیر بخواهد .
هرچند که ؛ شَر اش هم ،
"خیر" است .
۰۳ بهمن ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با عرض سلام و ادب و خسته نباشید ؛
خدمت تمام اعضای گروه میدان یاقوت .


من ، نه دَرک ای از هنر دارم و نه از عشق ،
پس نظری درباره نحوه انجام تئاتر ندارم .


ولی ؛ واقعاً نمایش به من حس خوبی داد ،
و من همه چیز را دوست داشتم ،
و برخلاف انتظار ام
که فکر می کردم کار کاملاً جدی است ،
کمدی ... دیدن ادامه ›› بود و بنظرم :
این نبوغ و خلاقیت خاصی می طلبد که ؛
تراژدی نرسیدن یاقوت به عشق اش را ،
در قالب طنز بیان کنید .

بازی و خواندن ،
خانم بهاره رهنما
را دوست داشتم .

بازی آقای
ایوب آقا خانی
را دوست داشتم .

موسیقی ساز آکاردئون
را دوست داشتم .

خواندن آقای را که
ترانه سرایی می کرد ،
را دوست داشتم .

و عاشق شخصیت
کاراکتر فردوسی شدم .

...

و در پایان نمایش خانم بهاره رهنما
فرمودند که :
" یک ارتش سایبری وجود دارد که
درباره من حرف های ناشایست ای می زنند "

باید بگم که بعضی مواقع ؛
فحش ها و ناسزا ها ،
" دوست ات دارم " هایی هستن که
بلد نیستیم چگونه درست ابراز اش کنیم .

...


در کل من را که خیلی شاد کردید ؛
و امیدوارم خدا همین شادی را
چند برابر اش را در زندگی تان برگرداند .