در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مهسا افشار | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 19:36:44
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
-یاس سپید-

"سکوت یعنی رفتن و ترک گفتن؛
جدایی گزیدن!
در آغوش باد، از کنار یار،
پرکشیدن!

اما هنوز
تو را چون یاس سپید دوست می دارم؛

برایم می مانی،
از نگاهم می خوانی،
داستان راستین دل سپردن را!
ای همنشین ترین،
عطر خوش زندگی من!"
خداوند انسان را در نهایت و اوج عشق و محبت آفرید؛ عشق و محبتی دوسویه، عشق و عاطفه ای که هردو لبریز از آن هستند!
انسان در طلب این عشق و خداوند در اوج آن می باشد. این روزها بسیار می شنویم: ( خدا انسان را در بازی زندگی آفرید، تا او ببازد،گاهی اوقات هم ببرد و خداوند هم خدایی کند، قدرت نمایی. ) و از این قبیل بیهوده گویی ها، اما به آفرینش روح و جسم خود می اندیشم، که چگونه در اوج دقت، ظرافت، زیبایی و تناسب انجام شده؛
بی حد و مرز،عاشقانه!
خداوند وجودی ست فراتر از وهم و خیال... ظهور او در عشق مادر،در محبت پدر،در توجه خواهر یا برادر، در دلسوزی دوست، به قول سعدی در هر نفس ممد حیات، در هر لبخند و محبت بی مضایقه، در هر صدای خوش، در نوای دلچسب باران، در هر قطره ی اشک، در هر آغوش گرم، در هر حس امنیت و عشق و آسایش متجلی شده است و حضور معنوی و پررنگ و غیر قابل انکارش بر پهنای عرش و فلک سایه افکنده است.

"دیدن رهگذاری شبیه تو،
بسی زیباست!
اما
احساس عطر وجودت
تکرار نا شدنی ست.

رهگذار غریبه ست،
مرا نمی رنجاند.
یگانه بودن اصل توبوده و هست.
آمدن و گذر کردن،
خصلتت بوده و هست.

فراموشی مهربانی تنیده در تاروپودت؛
چگونه ممکن ... دیدن ادامه ›› است؟!
دل بریدن از تو؛
چگونه میسر است؟!

چند سال دیگر،
هرکدام از ما،
غرق در زندگی ،
جدا افتاده ایم...
هرروز سلول ها پیرتر،
و به میعادگاهشان نزدیکترند...

در آینده ای نه چندان دور،
لباس آن روزهایت نه!
لیکن،
نقش لبخندت تا جان در بدن دارم،
بر دل نشسته است..."
لباس آن روزهایت
۰۶ دی ۱۳۹۱
از توجهتون صمیمانه ممنونم:-)!
۱۰ دی ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فهمیدن...
چه واژه ی سخت دردناکی!
گاهی شیرین تر از عسل؛
گاهی تلخ تر از بادام...
سلام دوستان عزیز:-)، من این متن رو اردیبهشت امسال، به مناسبت روز مادر نوشتم، حس کردم به اشتراک گذاشتنش خالی از لطف نیست...امیدوارم دوست داشته باشید:

"مادرم،فرشته ی زمینی"

آه مادرم!بانوی زیبای من ،فرشته ی بی منت نازآلود،آسمانی ترین زمینی من،امروز روزی ست که به پاس حضورت ،روز مادر نام گرفته...
آه مادرم!رفیق بی منت،دوست همیشه همراه،جانم فدای نگاه لرزان همیشه نگرانت؛
بی شک وجود تو،حضور تو خدایی است ،ای زیبا می خواهم بدانی من به تو اعتماد تام دارم ،از تو میخواهم تو نیز همینطور باشی...
آه مادرم!نه ماه مرا حمل کردی،دست و پایت متورم بودند ،درد می کشیدی و شکوه نمی کردی ،این تنها وصف کوچکترین بزرگی های توست...
آه مادرم!تو ... دیدن ادامه ›› را به آغوش می کشم ،به خدایمان قسم بوی خدا میدهی،می دانم مرا هرگز نمی رانی...
براستی خدا مرا خیلی گرامی داشته ،که بواسطه ی عشقت شایسته ی ثناگویی معبود شده ام...
مادرم این واژه ها کم است ،ناچیز است و حقیر و ناتوان در وصف شکرگزاری بودنت...
مادرم روزی خواهم فهمید ،روزی دخترت خواهد فهمید حس و حالت را ،دلسوزیت را،بی تابی ات را ...
و تا آن روز من نظاره گر این حس و حالت خواهم بود ،من را ببخش بخاطر همه ی ندانستن هایم...
من را ببخش بخاطر نبودن هایم و بخاطر هر رنجش ناخودآگاه...
با عشق هوایی را به ریه هایم میکشم که بوی نفس های تو را دارد،
یگانه ترینم دوستت دارم،روزت مبارک..:-**
"طبیعت ، صدا میزنم تو را"

آه ،ای هوای اطراف!هم اکنون به پیش من آی؛
تا باز ببینم ،آزادی ،رهایی را،
جسارت ،تنهایی را!،
تا بیش از پیش شکرگزار آزادیم باشم.

آه،ای درختان!شما را صدا میزنم؛
پاسخ دهید ،تا ببینم اصالت ،سخاوتتان را،
زیبایی ،شهامتتان را!،
تا بیش از پیش در وجود خود ریشه ... دیدن ادامه ›› دوانم.

طبیعت،من تو را صدا میزنم!

آه،ای کوهستان!بس دلتنگ توام؛
تا ببینم شکوه ،صلابتت را،
وقار،استقامتت را،
تا بیش از پیش جایگاهم را محکم سازم.

آه،ای چشمه ساران!شما را می طلبم؛
تا بیابم صداقت ، پاکیتان را،
روشنی ،صبوریتان را،
تا بیش از پیش راه گشا باشم.

طبیعت ،من تو را صدا میزنم!

آه،ای گل ها!،
ای گل های زیبا!بس آغوش کشیدنی هستید
گل های عالم را به آغوش می کشم؛
تا بجویم لطافت ،سادگی را،
طراوت ،زیبایی را!،
تا بیش از پیش حس زندگی یابم.