«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
فهرست
نمایشی بی دلیل طولانی بود، شاید میشد در یک ساعت، یک ساعت و نیم خلاصه میشد، آنهم در سالنی به شدت گرم، صندلی های نامناسب برای سه ساعت اجرا و ساعتی از شب که همه یا خسته از سرکار آمده اند یا دانشگاه و وقتی هم از سالن خارج میشوند دسترسی به وسایل نقلیه سخت است.
اجراها متوسط بود و حتی بعضی قسمت ها ضعیف، در قسمتهایی از نمایش بیش از حد گنگ بودن کار آزاردهنده میشد.
پ.ن: دوستان عزیزی که بلیط تهیه میکنند این نکته را در نظر داشته باشند که چیدمان صندلی ها به صورتی است که چهار ردیف A و B و G و H به دلیل قرار گرفتن دو ستون در سالن ممکن است به سختی قادر به تماشای این نمایش شوند.
کامنت را که دیدم احساس کردم یک قسمت دیگر از ویران را آن هم به طور ضعیف تر دیدم، ویران خیلی دلچسب و نو بود. اما کامنت دقیقا کپی ویران بود تک تک لحظه ها، مخصوصا اوج داستان و نوید محمدزاده که به شدت مرا یاد ویران می انداخت، موضوع بروز خشونت در هر مکان و صدمات بعدی اش بر انسانها، اما به نظرم بسیار مبهم و گنگ بود و به داستان کم پرداخته شده بود. دیدنش خالی از لطف نیست اما ویران بسیار عالی تر و ناب تر بود و از نظر من کارگردان در همان کار مانده و رشدی نداشته.
وقتی اسم سجاد افشاریان در میان باشد قطعا کار دیدنی است!
عالی بود! به شدت توصیه می شود!
نمایش دوست داشتنی و خوبی بود با بازی های عالی اما بنده دیگر هیچگاه به فرهنگسرای نیاوران پا نخواهم گذاشت حتی اگر بهترین کارها انجا اجرا بشوند! قبلا هم تجربه ی بد دیدن خدای کشتار را همین جا داشتم! :(
صدای گوشی های موبایل، خش خش چیپس خوردنهای عزیزان پشت سرم و بلند حرف زدن هایشان، بسته نشدن درهای سالن راس ساعت مقرر و در پی آن آمدن بعضی عزیزان در وسط اجرا، تذکرهای مسئولین حراست و حجاب!!! در وسط اجرا و پرت کردن حواس بینندگان با تذکر و ......!
اما به هرحال کار بسیار عالی بود! :)
از دستش ندین به هیچ وجه! بســـــــــــــــــــــــــــــــــــیار عالـــــــــــــــــــــــــــی!
بدترین تجربه من دیدن این نمایش بود! درواقع نمایش را ندیدم مردمی را دیدم که حقوق دیگران را پایمال کرده بودند! پشت سرم تعدادی تماشاچی فرهیخته بودند که دائم با تلفن همراه خود گپ میزدند و کمی آن طرف تر کسان دیگر که بی دلیل بلند قهقهه میزدند و قسمتهای مختلف را برای هم با صدای بلند تعریف میکردند! آنطرفتر گریه کودک خسته! و بازهم جیغ کودکی دیگر! اینها را از خدای کشتار دیدم :-(