در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال حمیدرضا ایران نژاد | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:00:12
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
من بعنوان یک مخاطب ساده و عام (غیرهنری) این فیلم مستند را در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر دیدم. موضوعی که به آن پرداخته شده بود و جسارت کارگردان ... دیدن ادامه ›› و عوامل فیلم در انجام چنین کاری جای تحسین دارد. ماسکهای بچه های زندان خوب طراحی و ساخته شده بود ولی بنظرم بهتر بود رنگی بودند و هر کدامشان هم یک رنگ جدا. نقش بازی کردن نیمه آکروباتیک بازیگر لاغر و آذربایجانی که جرم معاونت در قتل را داشت در صحنه سازی جرمش چقدر دلنشین بود. ایده سایکودرام و تاتر درمانی و خود رفتن به اون محیط و شاد کردن بچه ها یک کار معنوی بزرگ بود چون این بچه ها اگر از هر دیدی غیر از دید قضایی نگاه گنیم معصوم و بیگناهند و همه جامعه بنوعی در بزهکار شدن اینها سهیمند و بنابراین بنوعی کل جامعه هم باید با کمک به اینها بکنه -جه وقتی زندانی هستند و چه وقتی آزاد شدند- و بار جرم اینها را بطور غیرمستقیم و مجازی بدوش بکشد. چیزی که بیشتر از همه توی این مستند در خورد تقدیر بود بحث فیلمبرداری بود. فیلمبردار واقعا ٌ حرفه ای بود و در ضمن عکسهای جالبی که در حین انجام و تمرین حرکات نمایشی و بویژه اکروباتیک از بجه ها گرفته میشد جالب بود. اون شخصی که سرپرست گروه بود که هدایت بچه ها رو به عهده داشت (که نمیدونم شاید خود کارگردان هم بود) خوب بازی میکرد ولی یه کم زمخت و خشن شده بود بخصوص چهره اش و بویژه لباسشو حتی طرز حرف زدنش که گاهی فرمانده گروهان رو تداعی میکرد. آدم با عوامل یا بازجوهای زندان اشتباه میگرفتش! بنظرم مگر انیکه با جبر یا سیاست! خاصی بوده باشه نباید اینقدر با ظاهری خشن میرفت پیش بچه ها و ظاهرا ً آخراش دیگه مجبور شد به صفایی بخودش بده و لباسشم تغییر بده که شایدم به اصرار بچه ها بوده. گریمهای رنگی خیمه شب بازی که بچه ها رو کرده بودند خیلی حرفه ای و تمیز میزد و بنظرم از اون ماسکای زمخت بهتر بود. موزیک هم عالی و متناسب بود و و اقعا ٌ ادمو تو حس میبرد. گریم و صدا هم خیلی خوب و قابل قبول (البته به غیر از گریم خود کارگردان). یه مساله هم استفاده از نام مناسب برای این فیلم بود که میشه استنباطهای مختلفی ازش کرد مثلا ً اینکه این بچه ها یه خطوط قرمزی رو رد کردن که گاهی خیلی پر رنگ و ضخیمند ولی چون بچه اند باید اون خطوط را باریک دید. بازیگر نقش مادر بنظرم زیادی مصنوعی بازی میکرد و بیشتر شبیه مددکارا و مشاروا بود و حتی طریقه حرف زدنش باعث شده بود این بچه ها خشک و مودب شده بودند درست مثل وقتیکه جلوی خانم دکتران. باید واقعا ً تو حس میرفت که هیچ حتی بلکه با هر بچه ای هم متناسب با خودش و جرمش و شرایطش یه جور دیگه بازی میکرد و حتی گریمش هم در هر مکالمه عوض میشد یا لااقل از چند بازیگر مونث برای این نقش (مادر مجازی) استفاده میشد. یک خلاقیت در این فیلم فیلمبرداری صامت از سوژه های مختلف تو زندان مثل غذاها , تختها , وسایل , حمام و ادوات و ... بود که با توجه به اینکه زندان یک محیط جدیدی است ایده در خورد توجهی بود. اشاره به برخی از برخوردهای خشن فیزیکی که با مجرمین شلوغ کار و باصطلاح شیطون توی کانون مشابه زندانهای بزرگسالان میشه هم ایده خوبی بود چون این برخوردها بویژه برای مجرمینی که مشغول گذراندن دوران حبس و بازداشتی دائمشون هستند درزندان نوجوانان کار صحیحی نیست هر چند در نقطه مقابل آن ایکاش کارگردان بنوعی اشاره ای هم به سختی و پرمشقت بودن کار باصطلاح زندانبانان و دست اندرکاران و ضابطان زندان میکرد و حتی پای یکی دو تا از اینها رو هم با دریافت مجوز باز میکرد و میشست پای در دلشون و نشون میداد تو فیلمش. چه زیبا بود اون صحنه های خاموش شدن کامل یا نسبی چراغها و سکوت و خلا نیمه شب زندان . کارگردان بنظرم اگه اینجور پیش بره کارگردان آینده داری است و حتی میتونه فیلمای بلند غیرمستند خوبی بسازه با همین گروه. در ضمن ای کاش حضور دلنشین آقای اصلانی بیشتر و طولانیتر بود. واقعا ٌ این فیلم به ما ثابت کرد که هنر حد و مرز و حصار نداره و هرجایی و با هر کسی قابل اجراست هر چند این منافاتی با ضرورت یادگیریهای علمی و آکادمیک نداره که هیچ و تازه اینا شرط لازم هم هست. منتها سوای از این بحثها یک نقطه جدا ً منفی و قابل سرزنش بحث ورود به حریم خصوصی آدمها و مطرح ساختن مسائل جنسی که در شان مخاطب عمومی داخل سینما نیست بود و سوای این جدا ً از حیث حیثیتی هم مشکل داشت و اتفاقا ًعوض اینکه اهالی فرهنگ اینجور طرح دادنها رو نقد کنند نباید خودشون بر این خطا صحه بذارند. بنظرم سازمان زندانها باید جلوی این قضیه را میگرفت و یا لااقل ناظرین جشنواره باید دستور موکد اعمال سانسور و تصحیح رو این فیلم رو میدادند. من خیلی عذرخواهی میکنم ولی این قبیح بود! اینقدر که حتی مسئولین برگزاری جشنواره بنظرم یا باید همین الان دستور سانسور فوری برای باقیمانده اکرانها را بدهند یا از اکران فیلم منبعد جلوگیری بشه! ببینید یک کارگردان باید همیشه فرض کنه که فیلمشو رئیس جمهور و وزیر و پروفسور و پزشک متخصص یا یک شخص روحانی یا حتی یک فقیه داره میبینه. من و بقیه نفهمیدیم این نامه اعتراضی بچه ها برای چی بود و نمیدونم جناب کارگردان چرا پس محتویات اونو سانسور کرد! یا شایدم یادش رفته ولی من بعید نمیدونم که هیچ, حتی از متلک زشت و البته نامربوطی که یکی از زندانیان به آقای سرپرست گروه (کارگردان؟؟) تو یک صحنه ها انداخت یه کم بوش میومد که همین اعتراض اونها علنا ً یا مخفی بنوعی اعتراض به این جسارت افراطی کارگردان و فیلمنامه نویس در هتک حیثیت دوستاشون بوده. حتی میشد بطور مصلحتی نوع جرم انتصابی برخی از این بازگیرا رو تغییر داد. اینو به این خاطر میگم که ظاهرا ً عوامل فیلم زحمت زیادی برای انتخاب افراد مستعد از میان خیل کثیر داشته اند و پرواضح بود که همونطور که در خود فیلم هم نشان داده میشد زحمت زیادی هم کشیده بودند برای تربیت هنری اینها. مهمترین چیزی که من دلواپسش هستم اینه که آیا از ورود افراد زیر 16 سال بسالن برای دیدن این فیلم جلوگیری میشه؟ اگر اینطوری نیست من واقعا برای زعمای جشنواره از این بابت متاسفم! در ضمن اگر اینطور نیست (که ظاهرا ً چنین محدودیتی وجود نداره) در آنصورت با وجودی که حقیر نه سر پیازم و نه ته پیاز ولی پیشنهاد میکنم اگر کسی مصلحت دونست و از دستش بر میومد و احیانا ً جایگاهی داشت دفتر یکی از آیات محترم عظامو در جریان قرار بده! چون اینجور بدآموزیها خط قرمز کلفتیه. من واقعا ً خوشایند نمیدونم اینگونه خطاها مجددا ً تکرا بشه. در جریان باشید که حتی بعضی از خانواده ها تو جامعه بطور مصلحتی مجرم بودن و یا زندانی بودن و یا نوع جرم عزیزشون ر و از اطرافیانشون پنهان میکنند. چون این بحث مربوط به ایران فقط نیست و بنظرم اگه مشابه این فیلم و این ایراد اساسی در کشور غربی هم اتفاق می افتاد با همچین واکنشی مواجه میشد. در مجموع فکر کنم از حیث ارزش دیدن این فیلم مستند خیلی خوب بود ولی نه اینکه عالی.
من بعنوان مخاطب عام (غیرهنری) این نمایش رو در ًخانه نمایش مهرگانً دیدم. البته دیدن این نمایش توفیق اجباری بود چون من در اصل برای دیدن نمایش ... دیدن ادامه ›› ًخرسً در سی و هشتمین جشنواره تاتر فجر رفته بودم ولی به دلیل بی نظمی و غیرمتعارف بودن این تماشاخانه کوچک متاسقانه به طبقه فوقانی رفتم که جمعیت در آنجا اجتماع کرده بود و در اصل فکر کردم که نمایش جشنواره در آنجا اجرا میشود ولی هنوز چند دقیقه نگذشته بود که متوجه شدم به اجبار مخاطبِ یک اجرای دیگر شده ام ولی ترجیح دادم سالن را ترک نکرده و تا آخر دنبال کنم. واقعیت این است که نویسنده رمان "نعشی برای فروش" یا همان "مرده فروشی" به روحیه ضد قلدری و اجتماعگرایانه مشهور است که البته هم نقاد برجسته جامعه بود و هم سیاست و تقریبا ً در تمامی آثارش نقد مشهودی بچشم میخورد یا بعبارتی انگیزه پشت پرده نوشتن کتابهایش نقد یک موضوع اجتماعی-سیاسی بوده است. مرحوم فو انصافا ً با روحیه و چیره دست بود و برای همین هم نوبل ادبیات را ز آن خودش کرد. این اثر ظاهرا ٌ اولین و قدیمیترین اثر رسمی و چاپ شده اوست که در سنین جوانی نوشته است و شاید به همین خاطر ویژگی نقادانه آن مستتر تر و آرامتر است و همین کمک کرده بتوان از آن یک نمایشنامه ساخت. در این اثر دراصل ماهیت تابع پول و تغییرپذیر و بی محتوای آدمهای جلف , سطح پایین , ضعیف النفس و زیادی مادیگرا به نمایش گذاشته میشود که گاها ً ریشه ذاتی تبهکاری و تحرکات مافیایی را تشکیل میدهد و به نوعی فو از وجود چنین آدمهایی که بعضا ٌ کج فهم هم بوده و سر آخر رودست از امثال خودشان میخورند اما دیگران را هم منحرف و تباه میکنند در جامعه می نالد. گریم بازیگران البته با توجه به محدودیتهای مالی که برای اهالی تاتر بعضا ً وجود دارد بنظرم خیلی خوب بود. فقط گریم بازیگر نقش نامزد دختر جالب نبود بخصوص شلوارش که به قول معروف تابلو بود و به یک اروپایی دهه 50 قرن 20 اصلا ً نمیخورد و تازه بلوزشم زیادی ساده و امروزی بود و کلاه مکزیکیش دیگه من نفهمیدم تو وسط اروپا چه صیغه ای بود! ولی در عوض گریم پدر ودختر و مرد مقتول خیلی خوب بود و جبران میکرد و با اون دهه و سده هم سازگاری داشت. بخصوص گریم مرد حقه باز مقتول واقعاٌ با کشور مربوطه میخوند. بازیگر نقش پدر واقعا ً زیبا ایفای نقش کرد و عالی هم دیالوگ گفت و اصلا ً انگار خودش بود و بعد از اون بازیگر نقش مرد مهمان کافه و قمارباز که به ظاهر قتل رسید هم خیلی خوب ایفای نقش و دیالوگ کرد و حرفه ای بودند این دو تا. بعدش بنظرم بازیگر نقش دخترهم خیلی خوب وطبیعی بازی میکرد و تو حس و حال رول خودش بود مثل اون دو تا بازگیری که گفتم. ولی بازیگر نقش مرد بد مست بنظرم ضعفایی داشت. واقعیتش نقش سختی روبه اون داده بودند (فکر کنم خود کارگردان بازی میکرد) ولی دیالوگاش لوس و مصنوعی میزد هر چند بازی و حرکاتش خوب بود. بازیگر نقش داماد (نامزد دختر) رو متوسط دیدم و بخصوص دیالوگاش زیادی زمخت و جدی بود و با نقشش کمی فاصله داشت ولی در کل اون هم حرکاتش بد نبود و لی کمی تو حس نقش خودش بویژه بعنوان یک جوانک اروپایی نبود. نورپردازی خیلی خوب بود و همینطور صوت و موزیک و ریتم. صحنه هم واقعا ً قشنگ بود و با حداقل امکانات دکور جالبی رو درست کرده بودند. اون سوند بقل پای پیرمرد و عصای چوبیش خیلی نظرمو جلب کرده بود! زمان نمایش هم مناسب بود و بیراحه و اضافه کاری یا وقت کشی دیده نمیشد. کارگردانی هم واقعا ً خوب بود. راستش اگرچه برای نویسنده مرحوم این نمایش احترام زیادی باید قائل شد ولی اسم این نمایش خیلی برازنده اقلیمی است که نویسنده متعلق به اونجاست و به خصوص برازنده سیاستمدارای اونجا! شاید یه جواریی این نمایشنامه رو نمیشد در هیچ جای دیگه دنیا نوشت. در مجموع با توجه به انتظارات و سوابق عوامل نمایش و نیز محل اجرا و هزینه بلیط نمایش میتونم بگم از حیث ارزش دیدن نمایش خیلی خوبی بود ولی نه عالی.
سپاس از شما دوست گرامی و نظرات دقیقتان،برای بنده جای خوشحالی است مخاطبانی ریز بین و با وسواس همچون شما از کارمان دیدن نمایند.پاینده باشید و استوار
۱۵ بهمن ۱۳۹۸
آقای یزدی
چرا؟ ؟
گاهی کارهای خوبی توی مهرگان اجرا میره، همون طور گاهی کارای واقعا بدی توی تئاترشهر ...
۱۵ بهمن ۱۳۹۸
خانوم خاتون عزیز، سلام؛ واقعیت به دلیل تجربه پیاپی مشکلات عدیده‌ای همچون حضور عکاس، تاخیرات، کیفیت نمایشها و غیره؛ چندی از تالارها را از انتخابهایم حذف کرده‌ام. البته با شما هم‌نظرم که زندگی سیاه یا سپید تمام نیست و تالارها نمایشهایشان و شرایطشان متغیر است و بعضن اجراهای خوبی را هم ارائه می‌دهند.
۱۶ بهمن ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من بعنوان یک مخاطب عام (غیر هنری) این فیلم-تاتر زنده را در سی و هشتمین جشنواره تاتر فجر نگاه کردم. خوب این تاتر سوژه خاصی نداشت ولی به موضوع ... دیدن ادامه ›› جالبی میپرداخت و به نظرم بنوعی در یک رویکرد شبه-داستانی و تا حدودی یکنواخت و در پس پرده موضوع سوء ظن به خیانت همسر به معضلات سیستماتیک پس پرده زندگی مهاجرین آسیایی در کشورهای پیشرفته غربی میپرداخت. معضلاتی مثل تنهایی خانواده ها , ترس زنان تنها در خانه در طول روز در یک محیط غریب, سختیهای مسکن زندگی به دلیل شرایط مالی و استطاعتی , تربیت و مشکلات روحی خاص کودکان , مشکلات افسردگی منتهی به رو آوردن به سیگار مفرط یا مشروبات , سوء ظنهای خاص و کنکاشهای تا حدودی افراطی خاص زوجین غرب-نشین به همدیگر و ترس افراطی موضعی از خیانت همسر , نقش مهمتر زنان در زندگی زناشویی نسبت به همسر خود در قیاس با زنانی که در موطن خودشان زندگی میکنند , محافطه کاری مهاجران در رو آوردن به پلیس و ضرورت مدارای بیش از حد با همسایگان موذی یا نامتعارف و ... که همه اینها به میزان کم یا زیا د و دسته جمعی یا موردی بسته به شرایط مهاجرین گریبانگیر آنها میشود. دکور سه بعدی که یک آپارتمان کوچک وساده اروپایی را شبیه سازی میکرد زیبا بود ولی بیشتر یک آپارتمان در خانه های متداول دو-سه طبقه قدیمی را تداعی میکرد تا طبقه هستم یک ساختمان نسبتا ً بلند. به نظرم بهتر بود در اینصورت دکور تراسها مدرنتر وجذابتر و بزرگتر بود و در عوض آن پله فرار وسط حذف میشد. پنجره ها نیز کمی زیباتر و مدرنتر ساخته میشد و گهگاهی که بازیگران در طول اجرا لب پنجره یا روی تراس میرفتند صداهای محیطی بویژه تردد خودروها شنیده میشد تا واقعی تر جلوه دهد یا اینکه بجایش نویسنده قید طبقه هشتم را میزد و وانمود میکرد آنها در یک آپارتمان نسبتا ٌ قدیمی از یک خانه معمولی زندگی میکردند. نورپردازی موضعی داخل دکور خیلی خوب بود و نورپردازی عمومی و کلی یک ایراد اساسی داشت و آن اینکه فرق روز و شب اصلا ٌ مشخص نمیشد و گویی تمام صحنه های نمایش در شب اجرا میشود. بازی خانم مومنی عالی بود و حتی نسبت به بازی آقای علیمحمدی سر بود البته بازی آقا ی علیمحمدی هم خیلی خوب بود فقط بنظرم بر عکس خانم مومنی ضعفهایی در کیفیت ادای دیالوگ داشتند بطوریکه بعضی وقتها انگار دارند سر کلاس درس میدهد یا توی خونه خودشون پای تلفن حرف میزنند و دور از جون در نادر موارد بوی نعشگی و بیحالی از دیالوگش می اومد! دائم از خودم میپرسیدم که چرا کارگردان یک مرد را برای بازی در نقش پیرزن همسایه انتخاب کرده است. چقدر صداش مصنوعی و ضمخت بود اگرچه خیلی خوب بازی میکرد ولی وقتی در رورانس این اجرا بازیگر اون روپوش مضحک رو از صورتش برداشت و معلوم شد یکی از بازیگران شناخته شده سینماست من دلیلش رو فهمیدم و توجیهی براش پیدا کردم. در ضمن بهتر بود دیالوگهای آلمانی پیرزن همسایه رو یک مترجم یا فارغ التحصیل مسلط زبان آلمانی میانسال یا مسن مونث میگفت چون واقعا ً مصنوعی و بی کیفیت خوانده میشد. این صداو غرشهای ضمخت و بعضا ً ترسناک آقای محمدزاده برعکس بازی حرفه ای ایشان آدمو یاد گرگها مینداخت تا گوزنها (حیوان هدف در نمایش) و علارقم بیان ماهیت روانپریش پیرزن همسایه ولی زیادی اغرق آمیز بود. گریم خوب بود وهمچنین لباسها و البته دکور ولی صدابرداری و صوت مشکلاتی بویژه در 3/1 ابتدایی نمایش داشت به گونه ای که دیالوگهای بین مرد و زن بعضی اوقات بطور مفهوم شنیده نمیشد و گاها ً احتیاج به تمرکز زیاده از متداول بود. بالعکس صدای کوبیده شدن درها یا در زدن همسایه زیادی بلند و گوشخراش بود. آقای حافظ پور که در کنار وظیفه خطیر فیلمبردای زنده (لایو) مضافا ً نقشی صامت و نقش یک شبح مجازی نظاره گر را داشت؛ یک چیزی مثل روح خودنگر و ناظر بر انسان. ایشان هم نرمال و طبیعی بازی میکرد ولی بهتر بود لباسش اینقدر طبیعی و بقول معروف سر صحنه ای نبود تا ماهیت خاص و مجازی و صامت اون راو بهتر به بیننده القاء میکردو حای یک لباس خاص براشون طراحی میشد مثل پیرزن همسایه. من نفهمیدم چرا در صحنه پایانی جای شوهر زن با این شخص فیلمبردار عوض شد شاید نویسنده میخواسته اینطور القا کنه که حقّه شوهر در ایجاد یک خیانت ساختگی ممتحن بر عکس تصورش به واقعیت تبدیل شده و زن همسر اصلی خودشو از دست داده و به خیانت تن داده و در عین حال بر برتری و بیگناهی زن در مقابل مرد صحه بذاره وگرنه من نفهمیدم چرا این تعویض رخ داد و بنظرم هضمش برای مخاطب عام سخته. در ضمن فی- فی نام مناسب و حتی واقعی برای فرزند یک خانواده ایرانی نیست و بهتر بود از نامهای دیگری استفاده میشد مثل آرتین , آرشام , آرش و چه میدونم .... و چه بسا مخفف این نامها. در پایان باید به کیفیت بی نظیر فیلمی که در بالای صحنه بصورت زنده نمایش داده میشد تا به درک بهتر فضای سه بعدی آپارتمان محل اجرای نمایش کمک کند اذعان کرده و آن را ستود. در مجموع با توجه به انتظاری که از نمایشی که در این سطح و در سالن اصلی بزرگترین نمایشخانه کشورمیرفت میشود گفت از حیث ارزش دیدن نمایشی خوبی بود ولی نه خیلی خوب چه برسد به عالی.
فی فی قطعا بچشون نبودا.حیوون خونگیشون بود.یا سگ یا گربه
۱۶ بهمن ۱۳۹۸
ما قبلا یک گربه پشمالو و سیاه سفید داشتیم اسمش فی فی بود ☺
۱۸ بهمن ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من بعنوان یک مخاطب ساده و عام (غیرهنری) این فیلم را د ر جشنواره فیلم فجر 98 دیدم. یکی از ویژگیهای این فیلم تقابل بازی آقای جمشیدی به عنوان یک بازیگر با پیشینه بدوی غیر هنری در مقال آقای درخشانی با برخورداری از این پیشینه و حتی پیشینه نسبی آکادمیک در هنر بازیگری است. بخصوص از این جهت که هر دو همسن و سال بوده و نقش یکسانی هم در طول فیلم دارند. به نظر فیلمهای این چنینی اهمیت شرکت در دوره های بازیگری بخصوص در سطح دانشگاهی را نمایان میسازد. بنظرم بوضوح آقای درخشانی در بازی بهدلیل فوق الذکر نسبت به آقای جمشیدی سر بود. آقای جمشیدی با وجود اینکه به برکت حضور متمادی در فیلمهای مختلف در سالهای اخیر تبحری در بازیگری پیدا کرده اند -بطوریکه میتوان هم اینک وی را یک بازیگر لااقل متوسط دانست- لیکن به دلیل عدم آغاز بازیگری از دوران عنفوان جوانی یا چه بسا نوجوانی چطور بگویم شاید یک جورهایی خون بازیگری درونش نیست و در همین فیلم ضعفهایی چه در نحوه و حس گفتن دیالوگ و چه در اجرای حرکات (بویژه با توجه به طبع کمدی و نیمه اکشن فیلم) و حتی در فرم و صورت ایشان ملاحظه میشد. این تفاوت ایشان با سایر بازیگران نامدار فیلم حتی در صوت ایشان هم مشهود است. من شنیده ام که بازیگران حرفه ای حتی دائم روی صوتشان هم کار میکنند و حتی گاهی در زندکی روزمره در نحوه تکلمشان بعنوان تمرین و تاثیر ثانوی نکاتی را رعایت میکنند و چه بسا داروهایی (مثل خوانندگان) میخورند چون بازیگرانی که عمدتا ٌ دوبلر ندارند بنوعی نون صوتشان را هم میخورند. در هر صورت با وجودی که آقای جمشیدی واقعا ً جا افتاده ولی بنظرم بهتر بود کارگردان هنرمند دیگری را بجای ایشان برای این نقش از همان سری اول فیلم برمی گزید. مثلا ً همان زوج معروف آقای درخشانی در سریال نابرده رنج بنظر گزینه بدی نبود. امیدوارم ما در هنر هفتم دچار اپیدمی جذب افراد غیر رسمی در هنر سینما بصرف برخورداری از شهرتهای ورزشی , اجتماعی , سیاسی و متفرقه و یا دلایل مالی پوشش دهنده نگردیم. خانم خیراندیش که البته جزو پیشکسوتان هستند بحثی نیست که عالی و کاملا ً حرفه ای بازی میکردند مثل همیشه و واقعا ً این نقش به ایشان می آمد. بازی آقای کمیلی واقعا ٌ ستودنی بود و بقول معروف در این نقش جا افتاده بودند. خانم پارسا تجربه کمی در بازیگری دارد وبنابراین نمیشد انتظار زیادی داشت ولی این کم تجربگی در این فیلم هم بچشم میخورد. بعضی جاها بنظر افسرده و بیحال و ساده دیالوگها را میگفت که مناسب ژانر اجتماعی یا سیاسی است تا فیلمی با ژانر نیمه کمدی. به نظر با توجه به هزینه ای که تهیه کننده و کارگردان بطور واضح برای لوکیشنها و دکورها و اجاره اماکن ... دیدن ادامه ›› و خودروها و امکانات و وسایل کرده ارزش داشت بازیگر پر سابقه تری را هم نسبت به این خانم آینده دار و مستعد انتخاب میکرد. بازی آقا ی آئیش هم واقعا ً حرفه ای و آرام و حساب شده یود. بازیگر نقش نامزد آقای درخشانی هم خوب بود ولی بعضی جاها زیادی لوس بازی میکرد و بنظر احتیاج به تمرین بیشتری داشت و لباسش هم در صحنه هایی که در دفتر کارش بود جالب نبود بر عکس سایر بازیگران که لباسشان به خوبی و دقت نظر انتخاب شده بود. دو بازگیر فرعی دیگر (خانم پسیانی و ...) نیز که در فیلم رول عوامل گروه کارگردانی را بازی مکیردند هم با وجودی که نقش فرعی داشتند خوب و دلنشین بازی میکردند و همینطور همکار مرد آقای جمشیدی. انصافا ٌ انتخاب لوکیشنها خوب بود و صداگذاری و صدبداری هم بصورت حرفه ای و قابل قبول در حد یک فیلم اکشن بود. فیلمبرداری نیز رضایت بخش مینمود. افکتهای زیادی فیلم نداشت ولی خوب بودند. اسپشیالهای خونریزی در درگیریها خیلی نظرم را جلب کردو با مهارت و مواد بروز صورت گرفته بود. کارگردانی در مجموع عالی بود. فقط من نمبدانم چرا میترا بخاطر هکر بودنش جذب گروه شده و ربوده شده بود آیا بهتر نبود شغل ولو کاذب دیگری داشت تا مستعد جذب گروه حرفه ای امنیتی-مافیایی میشد. راستی تا یادم نرفته من اگه جای کارگردان بودم نمیذاشتم اون جایی که آقای جمشیدی در فیلم مشغول دیدن فوتبال هست اون شال قرمز رو بپوشند چون ممکنه کارگردان بخشی از مخاطبین رو در جامعه از دست بده!! در مجموع میشود گفت فیلم خیلی خوبی از حیث ارزش دیدن بویژه توسط مخاطب عام بود ولی نه اینکه عالی.
بدترین و چندش آورترین زوج سینمایی از نظر خودم جمشیدی و درخشانی هستن
۱۷ بهمن ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من در اکران جشنواره تاتر فجر ۹۷ در تماشاخانه ایرانشهر نمایش را دیدم که گفته میشد آخرین اجرای گروه هم در سال ۹۷ است. بنظرم بازیگران برای این نمایش چندان مناسب نبودند و دیالوگها را بیشتر میشود گفت که ساده و عامی ادا میکردند هر چند بخوبی آنها را حفظ کرده بودند و میگفتند. خانم جعفری بعضا ً انگار در یک اداره با یک کارمند یا مسئول صحبت میکرد یا مثلا ً با بچه ها در مهد کودک! آقای کرامتی هم گاه بنظر می آمد که در یک میتنگ (گرد هم آیی) سخرانی اجتماعی یا سیاسی میکند! بازی آقای ساعتچیان از دو بازیگر دیگر بوضوح بهتر مینمود. از آنجا که بازیگران این نمایش عمدتا ً برای فیلمهای سیما و سپس سینما مطرحند لذا بیشتر سبگ دیا لوگشان شبیه بازیگزان سینما بود تا تاتر. همچنین تعداد کم بازیگران نمایش (تنها سه نفر) باعث شده بود تا با توجه به متن نمایشنامه در رولهای متعددی ایفای نقش کنند و برخی از این رولها برای آنها مناسب نبود. بازیگر خود نقش شازده نیز بنظرم باید بهتر انتخاب میشد. بازی خانم جعفری را در این نمایش تقریبا ً بیروح دیدم. بنظر میرسید که کارگردان هزینه استفاده از بازیگران بیشتر را صرف دکور و لباس کرده بود چون انصافا ً‌دکور و لباس خوب بود هر چند گریم متوسط بود. نمایشنامه با شهرت بین المللی ««شازده کوچولو››› بنظر اجرای طویلتری لازم دارد و از سویی بازیگران بمراتب در خور برتری میطلبد هر چند این عزیزان نیز از فعالان مطرح صنعت سینما و تلویزیون کشور بودند. به نظر این نمایش بیشتر بعنوان یک آزمون برای عملکرد بازیگر در مقایل پیشکسوتان قدرقدرت تاتر مناسب بود تا برای مخاطب عام در جشنواره ملی تاتر ایران .بنظر میرسد که نمایشنامه نویسان و کارگردان محترم بخصوص وقتی کاری را برای جشنواره و آنهم جشنواره بزرگ وملی قصد دارند تا احیانا ً ارائه کنند باید در نگارش نمایشنامه و عملکرد بازیگران بحث مخاطب عام را که گاه تعدادشان خیلی زیاد است لحاظ کنند. محتملا ً درک این نمایش برای مخاطب عام بخصوص کسانی که قبلا ً کتاب معروف و اسطوره ای مرحوم ‹‹ سنت-اگروپری ›› را نخوانده و یا مجموعه فیلمهای ‹‹ شازده کوچولو›› را ندیده اند کار سخت و کسل کننده ای بود اگرچه ترفند کارگردان در کوتاه سازی نمایش و همچنین انتخاب لباس مناسب بازیگران و دکور عالی تا حدودی شاید این نقیصه را بر طرف کرده بود. در هر صورت بنظرم یک تاتر متوسط بود و نه خوب و نه بد بویژه برای مخاطبین عام ونه اهل تاتر.
امیر مسعود و لیلا مظاهری این را خواندند
نسبت به نمایش پیشتر نظر خودم را بیان کرده ام اما تصور می کنم شناخت شما نسبت به بازیگران نمایش اندک است. تمامی بازیگران حاضر در این نمایش دارای پیشینه و سابقه طولانی مدت تئاتر هستند و در طول چند سال اخیر اتفاقا بیشتر در تئاتر حاضر بوده اند تا عرصه تصویر. لطفا وقتی بیان نظر داریم با اندکی تحقیق بیشتر، نظری جامع تر ارائه دهیم
۲۵ بهمن ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید