در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد. خریداران محترم این سانسها لطفا منتظر اطلاع‌رسانی بخش پشتیبانی تیوال از طریق پیامک باشند.
تیوال حمیده علی‌نظری | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:50:54
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
حمیده علی‌نظری (sorra)
درباره نمایش است i
سادگی یک واقعیت. حسی کاملا نوستالژی شاید برای تمام دختران. بازیهای روون و عالی، من طراحی صحنه و نور رو‌هم دوست داشتم. موجز و‌کافی. خوشحالم از دیدن این کار. شجاعت اجرا بردن این کارها شاید مقدمه ای برای تغییر باشه...
پ ن:الان که کمی نقدها رو‌خوندم اکثریت نقدهای منفی درباره نفهمیدن ارتباط نگرفتن توسط مخاطبین مرد نوشته شده.بعد نمایش فکر میکردم مخاطبین آقا چه حسی بعد دیدن این نمایش دارند.احتمالا هیچ حسی مگر اونهایی که به خاطر رابطه‌ی صمیمی با خواهری در اون سن یا... کمی از دنیای جنون آمیز دبیرستانهای دخترانه و فشاری که از طرف کادر روی دخترهای نوجوون هست آشنایی داشته باشند
اون فضای خاکستری در تلاش برای حذف هر رنگی در انسانها، روپوشهای خاکستری یا سرمه ای و مقنعه های مشکی
برای اونها از جدا کردن دوستها در تقسیم بندی کلاسها در سال جدید، گیر دادن و حساسیت روی دختران با موی کوتاه و تیپ اسپرت،حساسیت روی داشتن و نداشتن دوست پسر، محرومیت ها و اخراج موقت به خاطر اصلاح صورت، سختی و شرم دوران عادت ماهیانه و عذاب وجدان و شرمی که از طرف بزرگترها القا میشد، تشویق بچه ها به پشت سر دوستان حرف زدن و گزارش دادن، ایجاد حس رقابت منفی و دشمنی و ...بگو شاید ببینند شاید متوجه شند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش رو پس از گذشت سه سال از اجراش در فیلیمو دیدم.ساده و روون، بازی های سینمایی و کاملا رئال روی صحنه.امیر کوهستانی یکی از شناخته شده ترین و محبوب ترین کارگردانهای تئاتر ایرانه در خارج کشور.نقدهای مثبت این نمایش از منتقدین خارجی رو به راحتی میشه مطالعه کرد.اما نقدهای مخاطبین داخلی...متاسفانه ما یکی از مقاوم ترین ملتها دربرابر تغییر و عوض کردن دیدگاهها هستیم.هنوز درصد بالایی از مخاطبین ما فکر میکنند تئاتر یعنی صدای بم و بازی اگزجره و کارهای محیرالعقول روی صحنه.
«بعد از یک اجرا یکی از دوستان که خودش هم در دوران دانشجویی تئاتر کار میکرد اومد گفت این چه وضعش بود چرا تئاتری حرف نمیزدید! گفتم صدامون رو نمیشنیدی گفت نه صداتون خوب بود اما عادی حرف میزدید...»
به شخصه عاشق صحنه‌ی دو، خانه‌ی لبدف، زینا و مارتا روی مبل و اضافه شدن لبدف و سوشا بودم. بسیار رئال زیبا دیالگهایی که توی هم میرفت یک منظره‌ی کاملا واقعی از حرف زدن و غیبتهای روزانه یک خانواده و دوست صمیمیشون در یک مهمونی...و میدونم که چقدر درآوردن همچین صحنه ای به این سادگی در تئاتر سخته و تسلط و هماهنگی بالایی میخواد.و افسوس که اگر اسم بازیگران و کارگردانی آقای کوهستانی پشت این کار نبود اجرایی مشابه این کار اصلا در ایران دیده نمیشد چون اکثریت تماشاگران ما هنوز این سبک رو‌ نمیشناسند و بهش میگند خسته کننده،ساده حوصله سربر و تئاتری نبودن...
من از تاریکی بدم میاد ولی از نور میترسم
من از تنهایی بدم‌ میاد ولی از شلوغی میترسم
من از پدرم‌ بدم میاد ولی از مادرم‌ میترسم
من از موندن بدم میاد ولی از رفتن میترسم
آخرین اجرای‌کار رو دیدم و بازی ها واقعا خوب بود.طراحی صحنه رو‌هم دوست داشتم و از همه مهم تر نمایشنامه و‌ ایده‌ی ناب نمایش.چقدر لذت بخش بود دیدن یه نمایشنامه‌ی‌ جدید که نسبتا خوب هم پرداخت شده بود.تاثیر بعضی دیالگهاش توی ذهنم ماندگار خواهد شد.صداها کمی گوشخراش بود و‌ اگر از شدت و‌ بلندیش کم میشد تماشاگر کمتر اذیت میشد.نمایشی دارک‌ مثل این نیازی یه شکستن فضا با این صداها نداشت به نظرم.در کل کار بسیار خوب بود و اگر اجرای پایانی نبود من حتما برای دوباره دیدنش میرفتم
امشب برای بار دوم این کار رو دیدم.و بازی آقای مجید رحمتی ارزش سومین بار دیدن رو هم به کار میده
یک درد دل
در کشورما تئاتر هنر مهجور(و فقیریه) که کمابیش میشه گفت مخاطب محدود و خاص خودش رو داره.و تمام کسانی که این در این حوزه کار میکنند این دغدغه رو دارند.اما وقتی برای دیدن کارهایی میرم که به علتی فرصت دیده شدن میون همه اقشار و مخاطبین رو پیدا میکنند شک میکنم که این موضوع زیاد هم خوب باشه تا زمانی که فرهنگسازی درستی انجام نشده.
بخصوص در سالن‌ها تئاتر شهر که شاید مخاطب غیر تئاتری بیشتری دارند کارها.
در اجرایی پشت سر ما بسته‌ی چیپس باز شد...
و در این اجرا خنده های مداوم و الکی به میمیک صورت بازیگر(گویی برای دیدن دلقک بازی اومده بودند) تکرار کردن دیالگ‌ها با صدای بلند، دست زدن های مداوم وسط کار و صدای صوت!
افسوس
واقعا افتضاح بود امشب، مخصوصا اون خنده‌هایی که از همون لحظه اول نمایش شروع شدن
۱۱ مهر ۱۳۹۸
واقعا مونده بودم چرا همچین عکس‌العمل هایی رو دارم میبینم
خیلی سخت گذشت بهم :(
۱۱ مهر ۱۳۹۸
از همه بدتر اون اقایی بود که سمت چپ بالای سالن نشسته بود و سی ثانیه درمیان بلند میخندید تو سکوت!:(((
۱۲ مهر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
Hamide Alinazari (sorra)
درباره نمایش قلعه i
نمایش های ابزورد حال و‌هوا و مخاطب خاص خودشون رو دارند.فضای ساده و مینیمالیستی، تمپوی پایین، چرخه های تکرار و گاها هدف نامشخص یا بی هدفی کاراکترها.و این نمایش یک اجرای بی نقص در این سبک بود.خوشحالم که برای دیدنش رفتم
سالن دا بازسازی شده بود؟
۲۴ تیر ۱۳۹۸
مرسی
۲۴ تیر ۱۳۹۸
تغییر قابل مشاهده ای که نکرده.سالن جالبیه برا نمایش های خاص.مثل این نمایش یا برای پرفورمنس وجود عالی بود.فقط مشکل برا این فصل اینه که کولر نداره.بیش از هر چیزی خود بازیگرها اذیت میشند.
۲۵ تیر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
Hamide Alinazari (sorra)
درباره نمایش عزازیل i
حیف که تنها یک اجرای دیگه از این نمایش مونده.دوست داشتم دوباره کار رو‌ببینم.در یک ربع اول اجر یه این فکر میکردم چه اشتباهی کردم برا دیدن این نمایش اومدم.اما هر چه پیش رفت کار بهتر و بهتر شد.و یک پایان عالی.ریتم نمایش و حس و بازی بازیگرها هم بسیار خوب بود
امیر مسعود، شبنم یگانه و رضا غیوری این را خواندند
حمید عسکری و زهره الف این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بازیگری ها عالی بود همونطور که از این سه بانوی مسلط و بزرگ تئاتر ایران انتظار میرفت.اما متن بین سه چالش تعریف عشق و عاشقی و نشان دادنش،فروشندگان مترو و کودکان کار و مصائبشون گم بود و نمیتونست تعادل ایجاد کنه(که نه همه فروشندگان مترو کودک و زنان کار اجباری اند بلکه تعداد کمی از اونها) و بسیار پر اغراق بود گاهی برای یک تئاتر واقع گرا که هدفش بیان مشکلات هست.جایی در اجرایی دیشبی که ما دیدیم(۹تیر)بداهه پردازی و زمان از دست خانم پاوه نژاد در رفت و به گمانم داستانشون نیمه موند و توسط خانم صامتی قطع شد.در نتیجه مخاطب ارتباط کمی با داستان ایشون گرفت.این کار و فضای احساسی و بعضا پر اغراقی ای که ایجاد میکنه بیشتر جلب توجه عام رو میکنه نه مخاطبین خاص تئاتر رو. و فکر‌کنم از این نظر هم با حمایت پرشور تماشاگران موفق بوده.من کار رو به‌جز بازیگری ها و اجرای فوقالعاده ی زنده ی آقای یزدانی نپسندیدم.
Hamide Alinazari (sorra)
درباره پرفورمنس وجود i
خوشکالم که این سبک کار در ایران اجرا میره و خوشحالم که تونستم ببینمش.
فرزاد جعفریان و امیر مسعود این را خواندند
آقای سوبژه (محمد لهاک) و زهره مقدم این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
Hamide Alinazari (sorra)
درباره نمایش تن شوری i
چقدر لذت بخشه دیدن بازی خانم پناهی ها،قدرت بیانش، بدنش در بازیگری و میمیکهای صورتش
امیر مسعود، رضا غیوری و دایِه* این را خواندند
مریم فیضی و حمیدرضا مرادی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
Hamide Alinazari (sorra)
درباره نمایش سیزده i
نزدیک هفت یا هشت سیگار کامل در یک سالن بسته ی پر برای یک نمایش دو ساعت و نیمه توسط بازیگرها کشیده شد گاها بدون هیچ دلیل منطقی یا تاثیر هنری.شاید فقط برای اینکه بازیگرها نسخ نشند! سیگار کشیدن در سالن اجرا فول نیست؟ توی این چند سالی که تئاتر میبینم اولین بار بود تجربه ی این موضوع.نهایتا یک تا دو سیگار اون هم در حد چند پک کوتاه در معدود نمایشهایی نهایت مصرف سیگار در سالن‌های تئاتره.بهتر بود این موضوع هم در کنار خشونت کار ذکر میشد گیریم تماشاگری آسم یا حساسیت تنفسی داشته باشه اونوقت چه؟اگر از سر درد و کلافگی ناشی از دود سیگارها چشم پوشی کنیم هماهنگی و اکثر بازیهای گروه جوان نسبتا خوب بود.و موضوع هم که سلیقه است.این سبک کار در تئاتر ایران کار نشده در نتیجه بکر بودن و جذابیت خودش رو داشت
امیرمسعود فدائی، علی ژیان، میترا، امیر و بهناز این را خواندند
سعید شیشه گر و Hamid Askari این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش جالبی بود.خوشحالم از دیدنش.به خاطر موضوع و بازیها
امیرمسعود فدائی و میترا این را خواندند
مریم حاج محمدی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
Hamide Alinazari (sorra)
درباره نمایش شاه لیر i
در مورد به هم ریختگی فرمها و بازیها چیزی نمیگم.شاید یک روز بد این نمایش رو دیدیم...اما بیش از همه طراحی لباس، ترکیبی از لباسهای سنتی انگلستان و تیپ راک اند رولهای موتور سوار و تیپ حاجی بازاریهای خودمان و یک کولی با کتونی اسکچرز... از میان بازی این همه بازیگر تنها بازی محمدرضا علی اکبری به دلم نشست. هرچند پرداخت شخصیت و برداشت کارگردان از کاراکتر ادگار برایم بسیار عجیب بود...
نمایش زیبایی بود.با بازیهای بسیار هنرمندانه و نمایشنامه ای بسیار تامل برانگیز.