«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
یه خسته نباشید به بچه های نمایش هملت پشت کوهی
چقدر تیزرای این کارو دوس داشتم و باعث شد برای دیدنش رقبت پیدا کنم هر چند تک بازی هست
تماشاخانه شانو یه کم موقعیتش بد جا و بد مسیره.
یکی از مولفه های یک اثر نمایشی لذت بردن از رویدادهای نمایشی، شامل هماهنگی، ضرب اهنگ، انرژی و بازی بازیگران، نور، رنگ و.... هست که با تماشای این کار برای شخص من این لذت ممکن شد و لذت باران رو زیر سقف سالن به خوبی و کامل احساس کردم. ممنون از کارگردان خوب و بازیگران پر انرژی این اثر، یه تشکر ویژه هم از اتاق فرمان که خیلی منظم و درست کارشون رو انجام دادن و به نظرم تو این کار هماهنگی و نظمشون ارزشی کمتر از کار بازیگرها نداشت
خوب بود، یه جورایی تو فضای نمایش پیکر زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی نوشته ماتیی ویسنییک بود. فضاهای احساسی و دلهره آور جنگ رو من خیلی تاثیر داشت، گاهی به عنوان یه تماشاگر از بعضی صحنه ها می ترسیدم، گاهی اندوهگین می شدم و گاهی هم به فکر فرو میرفتم
یکی از سیاست های جشنواره ها همیشه اینه که چندتا کار تاپ و خوب رو اول بذارن تا حسابی جشنواره گرم و پر مخاطب پیش بره، خوشحالم از این که تونستم این کارو ببینم یه نمایش قوی و قدرتمند، که تونست منو به خصوص به عنوان یه دختر به شدت تحت تاثیر قرار بده و حتی احساستمو جریحه دار کنه. نمیدونم تو تیم داورا و منتقدا خانم هم دارن یا نه، اما امیدوارم بخاطر مسائل محتاطانه و محتوای چالشی کارشون رو نادیده نگیرن
یکی از خوب های صحنه تو این روزا که حتما باید دیدش. البته تو دانشجویی هم دیده بودمش که تغییراتی داشت و البته اونجا یه داستانی داشت
این نمایش رو دیدمو دیدنش رو هم پیشنهاد میکنم. این که بازیگران در حال تجربه هستن و بهشون اعتماد شده اتفاق خوبیه و باعث میشه نواقص رو چشم پوشی کرد
خسته نباشید به همه تیم که تو این شرایط کرونایی خستگی ناپذیر در تلاشن تا چراغ صحنه رو روشن نگه دارن. متن بیوگرافی جذابی بود، مواجهه شخصیت ها جالب کارگردانی شده بود، تلخ و شیرینی کار جذاب بود، سیال ذهن بودن اثر و متن هم از حالت تک خطی در اورده بود کار رو. اما به نظرم استفاده از نور های آبی و سبز و قرمز در این نمایش دم دستی بود همچنین موسیقی به نظرم نباید آرشیوی استفاده می شد، می تونست قدرتمند تر باشه، در کل نور و صدا میتونست بهتر و دقیق تر و منظم تر پخش و اجرا بشه تا مخاطب از کار کنده نشه. نحوه استفاده از پرژکتور به اون شکل به نظرم نه تنها در این کار بلکه در هیچ کاری نمایشی نیست، میتونیت تو قاب یه تلویزیون متحرک چهارده اینچ قدیمی بیاد رو صحنه و به اکت کار هم کمک کنه، یا دست کم میتونست روی پارچه سفید های جلو کار بشه،به هر شکلی جز این حالت کلیشه، البته متوجه محدودیت های سالن ها هم همه هستیم.