سلام
در ابتدا یه خسته نباشید و تشکر و تذکر اینکه بنده سوادی در تئاتر ندارم و نظر، نظر شخصیمه.
تا به حال تئاتر تعاملی شرکت نکرده بودم و فضای پرسش از تماشاگرا کمی مضطربم کرده بود که خدا رو شکر مخاطب خانم تیر انداز قرار نگرفتم
اگه قرار می گرفتم احتمالا حس اون پرنده ای رو در شعبده بازی داشتم که قرار بود در قفس غیب بشه (که ای کاش فقط غیب میشد)تا بقیه سرگرم بشن.(البته نه اینکه برای بقیه هم اینطور باشه)
با وجود این طرفدار تئاتر تعاملی هستم و
... دیدن ادامه ››
خواهم بود.
تسلط خانم تیر انداز به شدت فوق العاده است( که اگه غیر از این می بود باید تعجب کرد)
در ابتدای نمایش و در فاصله ی نشستن تماشاچیان ایشون و دیگر هنرمندان در حال راه رفتن در بین میزها(که فضای یک کافه است) هستند که به نظر می رسید نوعی شناسایی فضا و افرادی باشه که هر شب در حال تغییرن، تا مکالمه احتمالی و مخاطبان احتمالی انتخاب بشن،
بازیگرای این نمایش شامل چند دسته اند
در ابتدا خانم تیر اندازن که سهم بیشتر اجرا رو دارن(در واقع تنها بازیگر صحنه هستند)
بعد دو خواننده گرامی که در نقش خواننده کافه اند
بعد گروه هنرمندانی که در کل سالن پخش شده اند تا گاهی بجای تماشاگران سوال بپرسند
و در آخر تماشاگران
که این گروه آخر احتمالا باعث تفاوت هایی (هر چند مختصر)در اجرای شب های مختلف خواهند بود.
اما متن؛
تئاتری اجتماعی با دیالوگ هایی کاملا همراه با جامعه و هوشمندانه از نظر زمان شناسی اما...تقریبا هیچ.
شاید کمی درد دل، اما نه بیشتر...
در زمینه نور پردازی هم به خاطر تشبیه چشم به چراغ ها؛ استفاده چراغ قوه ها بجا بود. همچنین روشن شدن کل فضا در طول نمایش به نظرم برای اینکه کل سالن رو صحنه می دونستن هم بجا بود.
ولی خدا رو شکر منتظر تموم شدنش نبودم و از تمامش لذت بردم و در آخر خسته از سالن خارج نشدم.