ما اسطوره های دمکراتی هستیم,, . رستم و زال برای نرم کردن خاطر دختر و نوه شان بانوگشسب به زبان می آورند.,,,,
وارد سالن که میشوی احساس میکنی دیر رسیده ای چرا که همه بازیگران سر صحنه دارند به سر و وضع خود میرسند. نمیدانی که کی آمده اند؟ طنازی ماجرا از همین جا خوب خودش را به رخ تماشاگر میکشاند. مرشد این جا زن است . انتخاب بسیار هوشمندانه . خانم امامی با تسلط و صدای دلنشین که شروع به خواندن مینماید , درنگی در ذهن می آید که جدی شروع شد؟
گفتگویی بین مرشد و بازیگری برای معرفی شخصیت های اسطوره جاری میشود که بازیگر قانع شود از انتخاب بازیگران . از قد و بالا و چهار شانه ای رستم و پهلوان و زال هر چه خواندی و یا از دختر پهلوان , بانو گشسب چه ا نتظار داری را برایت در قالب همین قد و قامت بازیگران به ایجازی و کلمه ای بسنده ,که همین است!توضیح همین جزییات آهسته بیننده را هنرمندانه به دنیای قصه سر میدهد.
پدید اوردنگان, اثر خود را برای بینندگانی مشتاق آماده کرده اند . هر آنچه از نشانه های زندگی امروز در وطن است را به راحتی به تلفیق گرفته اند و به سرعت به اشاره ای بیان میشود . همین ارتباط که انتظارش را با اسطوره نداری و اینکه کش نمیآید شادمانه میخندانتت.
صحنه به درنگی تغییر دکور میشود و با حداقل تغییر لباس بازیگران داستان موازی دیگر
... دیدن ادامه ››
نقل میشود .
اینکه بتوانی حماسه را به بزرگی اش پاس بداری و طنز زمانه را هم بیافزایی کاری بزرگ است که تسلطی چنین بی بدیل میطلبد.
خنداندن کار سختی است . اینکه بتوانی کسی را بخندانی بدون اینکه دیگری یا فرهنگی دیگر را به سخره گرفته باشی.
امیدوارم این کار ارزشمند بتواند به سالن شهرهای دیکر ایران نیز سفر کند وساعتی دل مردم را به درستی خوش کند.