در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال جواد هنرور | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:07:10
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
پرداخت زیبای یک موضوع مهجور!
این توصیف یک جمله ایِ من از بی تابستانه. منظورم از موضوع مهجور، کودکه، روانشناسیش، زندگیش، حضور اجتماعی و حتی ارتباطش توی خونواده. موضوع سختی که اغلب آدما چون نمیتونن ازش چیزی دربیارن، سمتش نمی رن. نقاط قوت و ضعف کلیِ نمایش رو تیتروار مینویسم:

قوت:
1. بازی خوب بازیگرا، به ترتیب کیفیت سعید چنگیزیان(معلم نقاشی)، لیلی رشیدی(ناظم) و مونا احمدی(مادر نگران). هرچند شخصیتها رو توی سریالای تلوزیونی ممکنه دیده باشیم ولی به نظرم همین کارشونو قشنگ تر کرده، اینکه یه شخصیت ساده و تکراری رو بتونی خاص دربیاری. دیالوگا بلندن که بازیگرا خوب از پس ادا کردنشون براومدن بدون اینکه حس تقریر به آدم ... دیدن ادامه ›› دست بده.

2. رویکرد نمادین نمایش. وجود المان هایی مثه زنجیر، چرخ و فلک، نقاشیای خاص رو دیوار مدرسه، کلیدواژه های خاصی که تو جامعه امروز خیلی شاهدشیم و یه سری چیزای دیگه که نمیگم که ذهن خودتون به عنوان نماد بشناستش

3. کارگرادنی خوب؛ سخته یه نمایشی که قرار نیست توش فراز و فرود شدیدی وجود داشته باشه رو بتونی جوری دربیاری که بیننده خسته نشه، به خصوص وقتی فضای کار جاییه که اقشار خیلی زیادی از بیننده ها ممکنه باهاش ارتباط برقرار نکنن چون دغدغه روزشون نیست.

4. استفاده از یه دوربین وسط کار و بازی با افکتها به طور موازی رو یه پرده نمایش، که تا آخر نمایش اتفاقای جالبی روش میفته و نوآوری جذابی به حساب میاد



ضعف:

1.دیالوگای گاها گل درشت. علی رغم اینکه نویسنده نمره خوبی میگیره از کل نمایش نامه، ولی اونجاهایی که سعی کرده تیکه بندازه (یه تیکه سیاسی اجتماعی مثلا) دیالوگا متفاوت تر و گل درشت ترن. جوری که همون لحظه میگی کاش این جمله رو ننوشته بود. البته تعدادش کمه

2.رک و صریح گفتن یه سری نکات، که به نظرم اگه میتونست یه مقدار آشنایی زدایی قاطی یه سری جاهای اجرا بکنه، (همونطور که چندین جا کرده بود و نشون داده بود از عهده ش برمیاد) خیلی کار عالی تری می شد

به طور کلی به نظرم نمایش خیلی خوبیه اگه خیلی عالی نباشه.

2. پر و بال دادن
shima zamani این را خواند
حمیدرضا مرادی، محمد خداوردی، زهره مقدم و امید رستگار این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هدفی که شاید به بار ننشست.
از لفظ شاید استفاده کردم چون نظرات درباره کیفیت این نمایش به شدت متنوع بود و هست و با قاطعیت حاضر نیستم راجع بهش حرف بزنم.
پریشانی درونی، خودستیزی و کلبه تنهایی آدمها رو اگر محوریت نمایش بدونیم و پرداخت یک غم عمومی در یک اجرای فیزیکال رو هدف کارگردان، کار واقعا جذابی به نظر میرسه اما از طرف دیگه باید گفت که متاسفانه در پس دیالوگهای ضعیف و بعضا تصنعی، یکنواختی بیش از حد حرکات بازیگرا نسبت به هم، به خدمت گرفتن اصوات بعضا ناهمگون و از همه مهم‌تر نداشتن هیچ نقطه اوجی، بیننده در مجموع مسحور ایده جذاب کار نمیشه و در نهایت تو ذهنش این اجرا رو ملال‌آور تصور می‌کنه.
به نظرم با اندکی تغییرات کار خوبی بشه.
بی مایگی، سستی و در حقیقت لمپنیسم به معنای واقع کلمه، توصیفات بسیار محترمانه ایست که می توان به این نمایش نسبت داد.
اجرا 70 دقیقه است که به جز چند دقیقه اول که تماشاچی نمیداند با چه رو به رو خواهد شد، مابقی را نمی تواند به روی صندلی بنشیند. هدف کار که از اسم آن نیز مشخص است، نقد دیکتاتوری است، هیتلر نماد آن و در بخشهای مختلف تلاش شده با گره زدن رفتارهای دیکتاتوری در جامعه امروز ایران، نقدهای جدی به این موضوع وارد کند که ای کاش این هدف مبارک را به زردی شوخیهای دبیرستانی نمی کشید. شوخی های سرتاسر جنسی صرفا به هدف قهقهه زدن مخاطب عام، آن دست از شوخی ها که پسران و دختران نوجوان ورد زبانشان است و آنقدر پربسامد به یکدیگر می گویند که حتی در بین خودشان نیز بی معنی و بی مزه است.
نمایش به هیچ وجه حرف جدی برای گفتن ندارد، دیالوگها بسیار ضعیف و بی بنیه نوشته شده است. بازیگران مجبورند برای به خنده درآوردن تماشاچی پای خود را تا فرق سر بالا یبرند یا پشت به تماشاچی حرکت موزونی انجام دهند که تماشاچی با دیدن تکانهای باسن به خنده در آید، اسم یکی از شخصیتهای نظامی، یک لفظ جنسی است که از ابتدای نمایش تا انتها قرار است هربار نام او بیاید تماشاچیان بخندند! و کارگردان این موضوع را بالغ بر 15 بار به خدمت میگیرد.
رابطه جنسی محور اغلب شوخی هاست و اگر این موضوع را از نمایش فاکتور بگیریم میتوانیم با یک نمایش نهایتا 10 دقیقه ای رو به رو باشیم.
در سطحی بودن کار و کارگردانی همین بس که پس از پایان نمایش بیشتر از 10 دقیقه سخنرانی انجام شد با محوریت تعریف و تمجید از کارگردانی و ... دیدن ادامه ›› اعضای گروه.
روی هم رفته به جرات می توانم بگویم که آنچه در این نمایش اتفاق افتاد توهین به مقوله طنز و نقد اجتماعی بود. پایین کشیدن سطح اعتراض به دیکتاتوری تا سطح شوخی های ...

نیلوفر، محمد لهاک، جهان و امید رستگار این را خواندند
میترا، امیر، مسعود جعفریان و نرگس افشاری این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شاید بشه گفت نمایش کوررنگی تلاش خوبی از نشون دادن مجموعه ای از احساساته؛
احساساتی مثل ابهام، شرایط عدم اطمینان، رعب، ایستادگی در عین ناامیدی، امیدواری در عین اینکه به بن بست می خوری، شوق از آرمان گرایی و در عین حال شرم از آرمان گرایی.
روایت تلاشی در خور فضای سیاسی ایرانه که سعی داره ذهن رو از تطبیق با شرایط انقلابی ایران دور کنه که البته قابل درکه. دیالوگ ها در بسیاری از مواقع بسیار هوشمندانه نوشته شده و البته گهگداری نتونسته از پس ایجاد فضای مدنظر کارگردان بر بیاد.
از لحاظ استعاری و نمادین هم اگر به این کار نگاه کنیم، اونقدری توانا ساخته شده که بشه به اشخاص افراد یا حتی آرمانهای متنوعی ربطش داد.
در مجموع کوررنگی تلاش بسیار خوبی بود که به نظرم با تغییرات اندکی توی دیالوگ ها و یا حتی توی پایان کار بشه بهترین خروجی رو ازش گرفت.
امیرمسعود فدائی، امیر و عاطفه گندم آبادی این را خواندند
ماه باقری، Royah، Sanaz Kaviani و شاهین این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید