در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مائده مرادی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:00:37
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایش خوبی بود.به راحتی میشد با موضوع ارتباط برقرار کرد و نقش آفرینی‌ها ‌‌و دیالوگ‌های قدرتمندی داشت. با تشکر.
درود بر شما. سپاسگزارم از مهرتون 🌸🌹😍🙏
۲ روز پیش، سه‌شنبه
ممنونم ازتون🙏🌹
۲ روز پیش، سه‌شنبه
ممنون از نگاه شما🌻🙏
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش متوسط و عامه‌پسندی بود. طراحی صحنه و نورپردازی خوبی داشت.
یکی از بهترین هایی که میشد تماشا کرد.
موافقم
۱۶ بهمن ۱۳۹۶
ممنون از شما خانم مرادی و خانم مقدم ... :) لطفتان مستدام :)
۱۶ بهمن ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
واقعا عالی بود.
نشون دادید که یک گروه جوان تا چه اندازه میتونه فوق العاده باشه.
توجه:نوشته های زیر تنها استنباط و احساس من پس از تماشای تئاتر “شرقی غمگین” اتفاق افتاده است.



عشق را تجربه می‌کنم و خیانت را می‌چشم و پَس‌میزنم.

دیگر ... دیدن ادامه ›› نمی‌شود عشقی را به دیگران بسط داد؛فقط او و او و او می‌بایست عشق من ...

روزهای بسیاریست که به یاد دلبر نشسته‌ام و تارک‌دنیا شده‌ام و چه چیزها که نکشیدم و ننوشیدم و برایت ضبط نکردم.شاید آن را بشنوی!

عشق تو مرا بی‌خانواده کرد و حالا نه تو را دارم نه خانواده را.

اعتیاد،ریشه‌هایی در خاک سست خانه‌ام بی‌تو دارد.

اخبار را در تلگرام دنبال می‌کنم؛گوشت کیلویی۴۰هزار،اختلاس میلیاردها دلار،پلاسکو،زلزله،سانچی،آتنا،حوادث ‌غیرمترقبه،قتلهای عمد و غیر،خیانت و خیانت و خیانت...

چرا بیرون بیایم؟

تفنگی تهیه‌کرده‌ام برای قتل‌عام تمامی افرادی که دلبرم را آرزو کرده‌اند.

پس از ۲ سال بیرون می‌آیم،در مترو پس از دیدن دختری عجیب رفتار می‌کنم.عشق؟

نه،به یاد می‌آورم که عشق تنها یکبار است و بارهای دیگر فرار از تنهایی.

صاحبخانه مرا بیرون می‌کند؟وعده تمام است؟

دوستم می‌گوید باید تو‌ را هم روی این خانه بگذارند!باور نمی‌کند امروز را بیرون بوده‌ام.

وسایل را جمع می‌کنم یا حداقل سعی می‌کنم،آه که هر وسیله بارسنگینی از خاطرات تو را حمل می‌کند.

قتل آنان یعنی تباه کردن خود!

مگر چیزی از خود مانده که تباه شود؟

واقعیت؟رویا؟خیال؟توهم؟خواب؟احساس؟حقیقت؟عشق؟عشق؟عشق؟

چراغ‌ها را خاموش می‌کنم،کف اتاقی مدفون خواهم‌شد که او آن‌را درنوردیده،ماشه را...