سلام و درود
با تشکر فراوان از عوامل نمایش راهنمای جامع هیولا شدن، گروه بازیگران و تیم کارگردانی.
در ابتدا باید عرض کنم اگر دنبال نمایشی هستین که بخندین و سرگرمتون کنه «راهنمای جامع هیولا شدن» گزینهٔ مناسبی نیست چرا که شما رو با سایه ها و بخشهای تاریک ناخودآگاهتون روبرو میکنه و البته که تقابل با بخشهای تاریک درونمون، میتونه مثل یک جلسه روانکاوی رنج آور و مخاطره آمیز باشه.
بدون تعارف عرض میکنم بیش از یکبار باید به تماشا بنشینید تا درک درست تری از پیام نمایش دریافت کنید. فضای دارک نمایش، فلاشبکهای خاطرات، روابط مسموم والد و فرزندی (در هر دو نسل) و عقده های فرو خوردهٔ دوران کودکی، آرزوهای بربادرفته دوران جوانی و انحرافات رفتاری (خیانت، دروغ، انکار، اجتناب....) شاید که نه، حتما حالتون رو دگرگون میکنه و سهیم کردن تماشاگر در روند نمایش قطعا تلنگری به نیمه تاریکتون
... دیدن ادامه ››
میزنه
هیولا زادهٔ بی چون و چرای کودکی و سرکوبهای آرزوهای ماست
تمام زندگیه نزیستهٔ ما،، تراژدی که اگر فرصت هویدا شدن داشته باشه همهٔ ما کریستوفر هستیم و همزمان همسرش و فرزندانش
تمام کارکترهای نمایش در وجود ما هست و ما به جای تک تکشون در زندگیه حقیقیمون ایفای نقش میکنیم. اینکه بهش آگاه هستیم یا نه تفاوت ما رو با کاراکترهای نمایش مشخص میکنه.
کنار اومدن ما با زندگیمون، دست آوردهامون، شکستهامون، بغضهای فروخورده و زندگی زیسته و. نزیستهٔ ما، قدرت و ابعاد هیولای درونمون رو تعیین میکنه
بی شک همه ما هیولاهایی درونمون داریم که مارو تشویق به کشیدن ماشه به روی شقیقهٔ خودمون یا اطرافیانمون میکنه بین خودمون باشه ما فقط در زمان چکاندن ماشه متفاوتیم.... بلافاصله یا کمی بیشتر شایدم هرگز
نفس بکش..... نفس بکش..... بعضی وقتا نفس کشیدن ما باعث گرفتن جان بقیه میشه
درسته که ما در بیشتر مواقع در شکل گرفتن هیولامون نقشی نداریم و این زیست در این جهنم به ما تحمیل میشه اما جهان با تموم شدن رنجمون و تبدیلش به عشق جای بهتری میشه برای زندگی
شاید تنها دلیلی که اینجا هستیم همین باشه روشن کردن نوری در اوج تاریکیِ پنهان درونمون و گذر از رنجها و و تبدیل تاریکی به نور
مطابق نظریه تئوری انتخاب ویلیام گلسر ما ناگزیر به انتخابیم و هرآنچه هست از انتخابهای ماست و نوع زیست و خشنودی و. ناخشنودی ما ازین انتخابها تاثیر میپذیره
درد و رنج منجر به جنایت ناخشنودی از شرایط موجود نیست بلکه متاثر از روابط کودکی و طرحواره های شکل گرفته و تحمیل شده به ماست
نفس بکش.... نفس بکش.... برای من تعبیر به رنجی بی پایان و مبارزه ای بی انتها با طرحواره های خودمه.... شناختشون و زندگی آگاهانه با اونها الزاما حس خوشبختی و رضایت در پی نداره
شاید نگاه سیاهی باشه به زیستن ولی هست
بیرون ز تو نیست هر آنچه در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
جالبه که هیولای درون کریستوفر یک خانمه (با بازی درخشان سرکار خانم نوشهری) شاید خلاء حضور مادری مهربان که نهایتا به میل سیری ناپذیر عشق در خانمهای مختلف منتهی میشه.
مهربان باشید اکنون همین حالا.... جهان با عشق ورزیدن جای بهتریست برای زیستن.
سپاس از آقای سهاب عزیز بابت کارگردانی دقیق و ساخت و پرداخت نمایشی با مضمون روانشناسانه که صد البته کار بسیار دشوار و طاقت فرساییست.
با احترام به نظرات همه دوستان بسیار نمایش خوب با بازیهای درست و بکارگیری نور و موسیقی برای القای بیشتر سهم تاریک نیمه پنهانمون.
امید دارم از دیدن این نمایش لذت ببرید و در انتها پس از دیدن نمایش انسانهای بهتری باشیم برای خودمون و در رابطه با جهان هستی
نفس بکش.... نفس بکش.... براستی نفس کشیدن ما چقدر ارزشمنده برای خودمون و عزیزانمون 😉
شاد باشید و سلامت
ما اینجاییم جهان و جای بهتری کنیم برای زیستن یادمون باشه.