«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
نمایش جذابی بود.
بدون رمزنگاری و نمادسازی، سرراست و بیپیرایه، یکی از مهمترین دغدغههای جامعهی امروز رو از چند زاویه مطرح کرده بود: مهاجرت!
نمایش رو دوست داشتم.
بازی مرجان (خانم بیتا عزیز) بهنظر من فوقالعاده بود هرچند بهنظرم ایفای نقش الهام (خانم ناهید استواری) و ادای ترکیب اشتباه کلمات و جملات خیلی کار سختی بود.
تنها نقدی که به متن نمایش دارم اینه که این ایده ظرفیت طرح زوایای بیشتری از این چالش رو داشت. مثلا ما میتونستیم در جلسههای مختلف با افراد دو یا سه کلاس مختلف و درد و دغدغههاشون آشنا بشیم.
هرچند همین اندازه هم درگیرکننده و تأثیرگذار بود.
به کل گروه خسته نباشید میگم.
کلا کارهای اپیزودیک را دوست دارم.
بعضی از داستانها عالی بودند، در یک قطعهی چند دقیقهای، شخصیتها، ویژگیهایشان و داستان زندگیشان هم درآمده بود.
اما همهی قطعهها به این قوت نبودند.
بعضی کمی شعارزده، بعضی کمی تکراری ...
در نمای دور، کلیت اجرا، شبیه ریزاتودهای یک میانهکار (و نه تازهکار) از روی آثار بزرگان بود. (کمی ساعدی، کمی بیضایی، کمی کیمیایی...)
لازم میبینم که دستمریزادی هم به گروه بازیگری بگم که توی بعضی از قطعهها عالی بودند.
نمایش «باغ دکتر کوک» خیلی خوب بود.
داستان کامل، شخصیتهای پرداختشده، طراحی صحنه/لباس مناسب و اجرای خوب، ویژگیهای اصلی این نمایش هستند.
اما مؤثرترین شاخصهی این نمایش برای من، واقعی بودن کنش/واکنشها بود که برای اولین بار (بعد از بیش از ۳۰ سال تماشای تیاتر) به من حس تماشای نمایش واقعی روی صحنه را داد.
اضافه کنم که تا حالا، انتخاب نمایش براساس حضور ستاره پسیانی، من را ناامید نکرده.
بیشتر بدرخشی ستارهی صحنه. یاد پدر بینظیرت گرامی.
آیا راهی برای افزایش ظرفیت این برنامه هست؟
لطفا اگر هست ما رو بینصیب نگذارید.
خواهش...
دیشب این نمایش بیادعا و تأثیرگذار را دیدم.
از وحید رهبانی بهخاطر انتخاب خوب و اجرای قوی و از سارا بهرامی بهخاطر حضور مؤثر و پررنگش تشکر میکنم.
کوانتوم، ذرات، زمان و تئاتر، ترکیب فوقالعادهای ازکار دراومده بودند.
امیدوارم جایزه منتقدین سینما باعث بشه که این هنرمند خوبمون هم بهتر دیده بشه.
اگر درست به خاطر بیارم، این نمایشنامه سال ۶۹ با بازی امین تارخ و فردوس کاویانی، روی صحنه سالن قشقایی تئاتر شهر رفت.
اون زمان تماشای این کار، من رو با تئاتر واقعی آشنا کرد.
امیدوارم این کار هم به همون خوبی باشه.
همیاری عزیز؛
در فهرست بازیگران فیلم، اسم خانم گلستانی اشتباهاً «پرستو» درج شده که همانطور که در خلاصه داستان هست، «سهیلا» درست است.
«همهوایی» فوقالعاده بود.
ترکیب بینظیر و پرظرافتی از نوستالژی دهه شصت، شخصیتها و داستانهای واقعی، احساسات زنانه، عشق و حماسه.
اجرایی بسیار تأثیرگذار، با نمایش احساساتی حقیقی، بغضهای فروخورده و اشکهای غلتان در دوسوی صحنه.
و امشب این گنجینه با حضور همسر شهید دوران، جلای دیگری نیز بهخود گرفت.
از همه عوامل این اثر باارزش سپاسگزارم.
این فیلم یک اثر فوقالعاده و کمنظیر در سینما (نه فقط سینمای ایران) است که ارزش چندین بار دیدن را دارد.
تکلیف آقای مکری که روشن است. ایشان نیازی به تبریک من ندارند، من به خودم تبریک میگویم که موفق شدم تماشاگر اثر باشکوهشان باشم.
پدیدار شدن چنین هنرمندی در عرصه سینمای ما یک اتفاق بزرگ است ولی دوست ندارم خلق این اثر را یک «اتفاق» بدانم.
امیدوارم بهزودی شاهد اکران عمومی فیلم باشیم، تا هم دیگر عاشقان سینما بیبهره نمانند و هم ما بتوانیم دوباره و چندباره فیلم را ببینیم.
راستی این عبارت «شنبهلوکی» از کجا میاد؟