در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال Farnaz Dn | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:28:30
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
بنا به دلایلی که نمی خوام این جا مطرح کنم تاحالا به تالار مولوی نرفته بودم تا اینکه به اصرار یکی از دوستانم برای نمایش «آخرین فریب پینوکیو» تردید رو کنار گذاشتم و بلیط تهیه کردم و چهارشنبه هفته گذشته به این تالار رفتم. اجرا در سالن اصلی این تالار بود. متأسفانه کیفیت صندلی ها اصلاً خوب نبود و من که ردیف اول نشسته بودم وقتی متوجه شدم با کوچکترین حرکت من روی صندلی، صدا ایجاد میشه به احترام عوامل نمایش سعی کردم تکان نخورم و واقعاً معذب بودم. متأسفانه وقتی وارد این سالن شدم تا صندلیم رو پیدا کردم سالن بسیار تاریک بودم و ردیف ها حروف گذاری نشده بود یا به دلیل تاریکی سالن بنده موفق نشدم حرف C را پیدا کنم. وقتی هم که از آقایی که هنگام ورود دیدمشون در مورد صندلی که رزرو کرده بودم سوال کردم. از بنده سوالی کردند که باعث تلخند من شد. ایشون پرسیدند که من بلیط تهیه کردم یا نه. ببخشید آقای محترم این چه سوالیه؟! البته برای سالنی که وقتی واردش میشی بلیط خریداری شده رو اسکن نمی کنند و همه فقط وارد میشن این چیز عجیبی نیست. در مورد تهویه سالن هم اصلا تهویه مناسبی نداشت و زمانی که یکی از بازیگرها شروع کردند به کشیدن پیپ هوای سالن عوض نمیشد. بنده فقط مشکلم با شرایط سالن بود وگرنه آقای بازیگر که کارشان حرفه ای و به جا بود. و حرف آخر اینکه گر زلف خویش به شال نپوشانی هم، با تو کاری نیست:-))
و در نهایت آخرین تجربه در مولوی
۴ ساعت پیش
مهدی آزادی
و در نهایت آخرین تجربه در مولوی
خیر. اگر باز هم نمایشی مثل «آخرین فریب پینوکیو» در این تالار اجرا بشه حتماً میام. بعضی از نمایش ها رو نباید به هیچ قیمتی از دست داد.
۲ ساعت پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش «آخرین فریب پینوکیو» به نویسندگی و کارگردانی سعید نیکورزم، برداشتی فلسفی، چندلایه و جسورانه از افسانه‌ی کلاسیک پینوکیو است. این اثر با ... دیدن ادامه ›› عبور از روایت کودکانه‌ی آشنای ماجرا، تماشاگر را به دنیای تاریک‌تری از دروغ، خودفریبی و جستجوی معنا پرتاب می‌کند.
نمایش با صحنه‌ای آغاز می‌شود که تماشاگر را شوکه می‌کند: دو پینوکیو. یکی با حرکات خشک، چوبی، تحت سلطه؛ دیگری ناآرام، جستجوگر و مشوش. این دوگانگی، استعاره‌ای‌ست از سیر آگاهی. پینوکیو از "ساخته شدن" به "ساختن" می‌رسد، ولی آن‌چه بین این دو مرحله قربانی می‌شود، پدر است.مرگ ژپتو در میانه‌ی نمایش نه‌تنها نقطه‌ی عطف روایی‌ست، بلکه استعاره‌ای‌ست از گم شدن تکیه‌گاه. پینوکیو در پایان موفق به ساخت عروسکی دیگر می‌شود—تکرار خودش—اما هرگز نمی‌تواند پدری برای خود بسازد. او خالق می‌شود، بی‌آن‌که ریشه داشته باشد.در تقابل با پینوکیو، دو شخصیت نمادین دیگر—روباه مکار و گربه نره—چهره‌های متفاوت فریب‌اند. روباه، فریب با زبان است؛ استدلال، وعده، و منطق معیوب. اما گربه نره، که صلیبی بزرگ بر گردن آویخته، از مسیر احساس وارد می‌شود. او با نگاه‌هایی خالی، تن صدایی پایین و ژستی مظلوم‌نما، پینوکیو را راضی می‌کند به کشتن پدر.استفاده از صلیب در لباس گربه نره، نمادی پرمعنا و کنایه‌آمیز است.
در یکی از درخشان‌ترین صحنه‌های نمایش، پینوکیو از فرشته می‌پرسد: «تو کارت برآوردن آرزوها نیست؟»
و فرشته پاسخ می‌دهد: «هست... ولی فقط وقتی که تو دعا کردن رو بلد باشی.»

اینجا دعا، نه یک آیین، بلکه نوعی آگاهی‌ست؛ درکِ کمبود، پذیرشِ درد، و امیدی خالص. پینوکیو باید بیاموزد که خواستن به تنهایی کافی نیست.
کارگردان از صحنه‌ای مینیمال با استفاده دقیق از نور، سکوت، و رنگ بهره می‌برد. لباس‌ها حامل معنا هستند؛ نورها، خطوط ذهنی شخصیت‌ها را دنبال می‌کنند، و حرکات بازیگران، بیشتر از دیالوگ‌ها حرف می‌زنند.

دو پینوکیو، چکمه‌ی براق روباه، صلیب گربه نره، و پارچه‌ای بر آستین روباه—همه در خدمت نشانه‌پردازی‌اند. کارگردان، ضرب‌آهنگ را با دقت کنترل می‌کند و تماشاگر را بین رؤیا، کابوس و واقعیت معلق نگه می‌دارد.

یکی دیگه از نقاط قوت این نمایش استفاده از طنز برشتی وار هست.
دیالوگی که تا مدت ها پس از تماشای این نمایش ذهن رو درگیر می‌کنه. و اون لحظه باعث تلخند میشه چراکه پشتش یک حقیقت تلخه.

گربه نره:
«تو یه عمر اون همه کتاب خوندی، هیچی نشدی!»

روباه مکار:
«بهتر از توام که یه کتاب رو هی خوندی، ولی هیچی نفهمیدی!»


پیام:دانش سطحی و ایمان کور، هردو خطرناکند.

سخن پایانی:

آخرین فریب پینوکیو» نه نمایشی برای مصرف است، نه روایتی برای سرگرمی. این اثر، تماشاگر را به ساحت پرسش، تردید، و درون‌نگری می‌کشاند. این پینوکیو، نسخه‌ی بلوغ‌یافته‌ای‌ست که درد دارد، سوال دارد، و دیگر نمی‌خواهد فقط «بازیچه» باشد.

امتیاز نهایی: ۵ از ۵
اون لحظه‌ای که پینوکیو از گربه نره و روباه مکار می‌پرسه «چجوری آزاد بشم؟» و خودشون توش می‌مونن، دقیقاً نقطه‌ایه که نمایش از یه قصه‌ی نمادین به یه تأمل عمیق فلسفی می‌رسه.اون یه لحظه‌ی ناب بود، پر از معنا، بی‌نیاز از شعار. یه جور سکوت پُر حرف، وقتی گربه نره و روباه مکار خودشونم نمی‌دونستن چی بگن. انگار برای اولین بار، قدرتشون رو از دست داده بودن، چون پینوکیو دنبال جواب واقعی بود، نه فریب.

طراحی پوستر بسیار هوشمندانه و پرمعنا بود👌
۳ روز پیش، پنجشنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فیلمی که بسیار به دلم نشست. ریتم کندی داره و صبوری میخواد. فیلم عام پسند و پاپ کورنی نیست. ذهن رو درگیر می‌کنه. دیالوگ ها تأمل برانگیز هست. راستش ... دیدن ادامه ›› این فیلم مخاطب خاص خودش رو میطلبه.
1. فیلمنامه و روایت (8/10)
فیلم ساختار کلاسیکی نداره. روایتش خطی نیست، بلکه پر از سکوت، مکث و ابهامه.

تمرکز بر روابط بین شخصیت‌هاست، نه حادثه‌ها.

اطلاعات به‌مرور و قطره‌چکانی به مخاطب داده می‌شه که حس کشف ایجاد می‌کنه، اما ممکنه برای بعضی‌ها کند یا گنگ باشه.

پایان فیلم و نخواندن نامه، عمداً باز و تفسیربرپذیره.

نکته مثبت: روایت غیرمستقیم و شاعرانه
نکته منفی: گاهی ابهام بیش‌ازحد و کندی بیش‌از‌اندازه

2. شخصیت‌پردازی (8.5/10)
شخصیت‌ها خاکستری، واقعی و درونی‌ اند. حتی شخصیت‌های فرعی هم عمق دارند.

جلال، ستاره و رضا هرکدوم زخم‌خورده و پر از ناگفته‌اند.

کارگردان با دیالوگ کم، اما جزئیات رفتاری زیاد، به شخصیت‌ها شکل داده.

نکته مثبت: پرهیز از تیپ‌سازی
نکته منفی: نبود اطلاعات کافی درباره گذشته بعضی شخصیت‌ها

3. بازی‌ها (9/10)
حسن معجونی در نقش جلال یکی از بهترین بازی‌هاشو ارائه داده: درونی، کنترل‌شده، بی‌ادعا.

باران کوثری با سکوت‌ها و نگاه‌هاش خوب تونسته شخصیتش رو منتقل کنه.

بازیگر نقش رضا هم حس غربت و گم‌گشتگی رو عالی درآورده.

4. کارگردانی (8.5/10)
علیرضا صمدی خیلی خوب تونسته فضا بسازه: کافه‌های خلوت، خانه‌های ساکت، سکوت‌های بین دیالوگ‌ها.

انتخاب زاویه دوربین‌ها، میزانسن و نورپردازی کمک کرده فضای سرد و معلق فیلم شکل بگیره.

5. موسیقی و صدا (7.5/10)
موسیقی خیلی محدود و به‌جا استفاده شده.

شعر کردی انتخاب خوبی بود اما برای من تماشاگر که کردی بلد نیستم نباید زیرنویس میذاشتید تا بهتر با آن شعر ارتباط برقرار کنیم؟!

6. تم و پیام (8/10)
فیلم درباره سوگ، جدایی، گم‌گشتگی، و «بی هویتی» در جامعه‌ست.

افراد در فیلم نه‌ فقط بی‌نام، بلکه بی‌جایگاه هستند؛ از هویت قومی گرفته تا جایگاه عاطفی و شخصی.

امتیاز نهایی: 8.3 از 10

من علاقه ای به پایان باز در فیلم ها ندارم و از ایجاد حس تعلیق در مخاطب خوشم نمیاد اما اون باز نکردن نامه رو گذاشتم به حساب اینکه اون زوج تصمیم گرفتند در عمل و نه فقط در حد حرف، گذشته را رها کنند و فقط اگر این طوری به سکانس پایانی فیلم نگاه کنم می تونم بگم باز نکردن نامه و بستن لپ تاپ حرکات درست و هوشمندانه ای بود👌از طرفی باز نکردن نامه می‌تونه به دلیل ترس باشه یعنی گاهی وقت‌ها آدم‌ها از دونستن حقیقت می‌ترسن چون ممکنه اون چیزی نباشه که انتظارشو دارن. ستاره شاید ترجیح می‌ده با همون تصویر ذهنی‌ای که داره زندگی کنه تا این‌که با حقیقت تلخی مواجه شه که توی اون نامه هست. از نظر من جالب بود و تأمل برانگیز. ولی جدی میگم فضای فیلم سنگینه، امید کمی توشه. مخاطبی که با این نوع فیلم ها راحت نیست، ممکنه خسته یا دل‌زده بشه.

امیر مسعود و محمد فروزنده این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فقط دو ستاره آن هم به خاطر دو عنصر «فضاسازی و لوکیشن» و «موسیقی و صدا»

متأسفانه پایان بندی مبهم بود و من تماشاگر پس از پایان این فیلم هزاران سؤال برام به وجود اومد که واقعاً بی جواب ماندنش آزاردهنده ست. نقطه ضعف دیگه ی این فیلم «بازیگری». واقعاً نمی دونم چی بگم:-/ بازی ها ضعیف و مصنوعی. ریتم داستان کند و روایت پراکنده. پیام فیلم چی بود دقیقاً؟! اقتباس از «باغ آلبالو» چخوف؟ واقعاً؟🤔حیف پول و وقتی که برای دیدن این فیلم گذاشتم.
ارمیا دخیلیان و امیر مسعود این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من به این نمایش امتیاز کامل رو میدم. طراحی صحنه عالی بود. المان های عمودی باعث ماسکه شدن بازیگر نمیشد. انتخاب بازیگرها بسیار خوب بود. بازی ها حرفه ای. نقش ها بسیار باورپذیر. شوخی ها به جا بود. خواننده خانم صدای بسیار دلنشینی داشتند و نوازنده هم بسیار زیبا نواختند. برای هر دوشون آرزوی موفقیت می کنم. صدای بازیگران کاملاً رسا بود. نورپردازی خوب بود. از این گروه حرفه ای جز این هم انتظار نمی رفت. حتی یک لحظه هم چشم از نمایش برنداشتم و درست جایی که یک مقدار ریتم نمایش کند میشد جناب آقای شهروز دل افکار هیجان خاصی به ریتم نمایش میدادند. دیالوگ ها ساده و قابل فهم بود.

نمایشی که نگاهی دقیق به روابط انسانی دارد و مخاطب را به تأمل در مورد ارزش های شخصی و اجتماعی دعوت می کند. این نمایش با بهره گیری از عناصر پست مدرن، روابط انسانی را نقد می کند. این اثر هم نقدیست بر مناسبات جنسیتی و طبقاتی هم دعوتی ست به بازاندیشی در باب موضوعاتی که معمولاً نادیده گرفته می شوند یا کم اهمیت تلقی می شوند.

تمام دنیا صحنه ی نمایشی است
که مردان و زنان، بازیگران آنند
«ویلیام شکسپیر»
اجرای چهارشنبه شب (بیست و هفتم فروردین)👌🎭
۲۸ فروردین
خوش حالم ب مواردی اشاره کردید ک دغدغه من و گروه اجرایی ما نیز هست ، ممنون از نگاه قشنگتون 🌱🕊️
۳۱ فروردین
شهره سلطانی
خوش حالم ب مواردی اشاره کردید ک دغدغه من و گروه اجرایی ما نیز هست ، ممنون از نگاه قشنگتون 🌱🕊️
بزرگوارید🙏
۳۱ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش «مهمانی شام» با ظرافت مرز بین خیانت عاطفی و خیانت فیزیکی رو به چالش کشیده و نشون می‌ده که گاهی زخمِ «آن‌چه ممکن بود باشد» دردناک‌تر از واقعیته. روان‌شناسی روابط، تفاوت‌های شخصیتی، و سوءتفاهم‌های عاطفی بین زوج‌ها در این نمایش به خوبی مطرح شده است. فضای نمایشنامه طنزآمیز، تلخ‌وشیرین و گاهی فلسفیه، ولی نه به‌صورت صریح یا عمیق وارد مباحث جنسی می‌شه و نه به موضوعات کینک می‌پردازه.

با این حال، در صحبت‌ها و شوخی‌هایی که بین شخصیت‌ها رد و بدل می‌شه (به‌ویژه از طرف شخصیت‌هایی مثل آندره یا گابریلا)، ممکنه کنایه‌های کوچکی به رفتارهای زناشویی یا روابط فیزیکی زده بشه، ولی این‌ها بیشتر برای رنگ‌دادن به فضای کمدی و تفاوت نگرش‌هاست، نه پرداختن جدی به کینک.نیل سایمون کاری کرده که حتی شوخی‌های جنسی هم بیشتر از اینکه صرفاً جنسی باشن، شخصیت‌پردازانه‌اند.همچنین طنز موقعیتی رو در ترکیب با روابط جنسی و عاطفی به نمایش می‌ذاره. آندره و گابریلا به جای اینکه یکدیگر را به‌طور جدی نقد کنند، از شوخی و زبانی طنز برای انتقال احساسات و تفاوت‌های خودشون استفاده می‌کنند.
با وجود این که سبک کمدی این نمایش، ساده و سرگرم‌کننده به نظر می‌آید، لایه‌های عاطفی و فلسفی عمیق‌تری در آن نهفته است که به مشکلات در روابط انسانی، خیانت، وابستگی و یافتن معنا در زندگی اشاره می‌کند. شوخی ها صرفاً محض شوخی کردن و خنداندن تماشاگر به کار نرفته اند بلکه به طور غیر مستقیم بیانگر آسیب های روحی و روانی شخصیت های نمایش ... دیدن ادامه ›› هستند.

در یک جمله، پیام اصلی این نمایشنامه این است که:

«اگر شهامت گفت‌وگو کردن و قدرت بخشیدن را داشته باشیم و دروغ نگوییم در روابط عاشقانه و زناشویی خود به مشکل برنمی خوریم»

اگر مهر باشد، اگر صبر و ساز،
شکسته دلان را امیدیست باز



از نگاه من تماشاگر:🤔

+یک کمدی-درام جذاب که بازی حرفه ای بازیگران به جذابیت آن افزوده بود.
+نمایشنامه بسیار قوی و پرمعنا
+سالن نمایش فاقد سیستم تهویه مناسب
+کارگردان بسیار حرفه ای و درجه یک
آیا نمایش عامه پسند هست؟ بله✅
+امتیاز:۵/۵


پ.ن خانم سوسن پرور عزیز ممنونم به خاطر حس خوب و آرامشی که پیش از اجرای نمایش در من تماشاگر ایجاد کردید. موفق باشید🩷🙏

سلام و عرض ادب مهمانی شام ۱۹:۴۵ فردا ۱۲ فروردین
دوتا بلیط ردیف ۱۰ شماره ۲۰و۲۱
موجود هست کسی خواست تقدیم میکنم
متاسفانه مشکلی هست نمیتونیم بریم
09128027704 پاک نژاد تماس بگیرید
۱۱ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید