از ایده این که یک نفر برای این که ضایع نشه و آبروش نره دوست داشته باشه کشته بشه خیلی خوشم اومد خیلی آوانگارد و آنارشیستی بود. مخصوصا وقتی مادر فرزندش رو دلداری می ده که نگران نباش سراغ تو هم میاد. تو رو هم می کشه! تا اواسط فیلم شک داشتم که قراره از کلیت فیلم خوشم بیاد یا نه اما بعد از دیدن سکانس پایانی که به نظرم خیلی خوب بود و دوستش داشتم تصمیمم رو مبنی بر دوست داشتن کلیت فیلم گرفتم.
نگاه منتقدانه به تاثیر شبکه های اجتماعی و سرعت پخش شدن شایعه و رابطه های خارج از عرف بین هنرمندان جالب بود اما فکر می کنم گاهی نشون دادن بیش از حد این موارد تاثیر منفی داره و باعث عادی سازی اونها می شه. حسن معجونی عاشق بازیگر فیلمشه و خانمش از این قضیه خبر داره و مشکلی باهاش نداره؟!! دلیلش چیه؟ چرا حسن باید با آنی در پارک قرار بذاره و روی دریاچه قایق سواری کنن؟ اون که جای دخترشه و خود حسن هم چند بار اشاره کرد که نمی خواد این رابطه شکل بگیره.
اصلا قشنگ نبود کاملا ناامید شدم وقت تلف کردن بود
خوک ، فیلمی است با ایده و شروعی خوب . ایده ای که در یک سوم پایانی فیلم به هدر میرود . فیلم جدید مانی حقیقی به مراتب و در خیلی از موارد پایین تر از فیلم خوب " اژدها وارد می شود " بوده و نتوانسته بطور کامل ، موءلفه های
پست مدرنیسم را رعایت کند . (اما با این حال دوستش داریم)
فیلمساز در ایجاد اتمسفر و فضای موردنظرش تا حدودی موفق عمل کرده و با اغماض می توان گفت که توانسته مخاطب را وارد دنیای خاص (!) خود کند .
فیلم یک حسن معجونی خوب و به همان اندازه یک لیلا حاتمی بد دارد .
حسن معجونی که انگار خود نقش است و با آن شمایل و بیان منحصر به فردش ، فیلم را سرپا نگه می دارد . در این بین نباید از بازی خوب مینا جعفر زاده و سکانسهای خوب دونفره با فرزندش ( معجونی) ، که جزو معدود سکانسهای قابل قبول فیلم است ، غافل شد .