فیلم خوبی برای زنده کردن شعار "سینما زنده است" بود ولی در کل فیلم خوبی نبود:
1. بنیان فکری پارهپاره داشت و فکر کرده بود جزئیات جذاب
... دیدن ادامه ››
میدهد کلیت جذاب ولی نمیدونست که اگر این جزئیات درخدمت اثر نباشه هیچ فایدهای نداره: مثال: دو تا سکانس جذاب پانتهآ بهرام و علی شادمان اگر حذف میشد چه خللی در روند قصه اتفاق میافتاد؟ هیچ. تمام داده بعداً به تماشاچی منتقل میشه: از محل درآمدها تا عملی که انجام میشه تا حتا جلوگیری از آلوده شدن بچهمحلها به مواد. از اون بدتر افتتاحیه نسبتاً جوندار فیلم، چه نقصی در پیشبرد قصه اتفاق میافته اگر حذف بشه؟ هیچ.
2. گذاشتن اِلِمانهایی که در طول قصه رها میشن. از گیره سر گرفته که بعد از دیدار با مصیب فراموش شد تا بارندگی اول فیلم که دیگه هیچ اثری ازش تا آخر فیلم نیست و مشخصاً تحمیل نگاه کارگردان برای "خوشگل" شدن تقطیعهای پیش از قتلِ زنه.
3. عدم ایجاد زیرساخت فکری برای تبدیل آدمی پخمه به جایگزینی برای لات شماره 1 (به فیلمهای یک پیامبر و دشمن شماره 1 نگاهی انداخته شود.)
4.عدم تبیین عاطفی منطقی برای تولید انسانی با این درجه از شرارت که به زن و برادر خودش هم رحم نمیکنه (صرفاً گفتن دو جملهی از 7 سالگی پای عرق بودن و دَمپَر دایی کافر گشتن و جنون شماره 1 داشتن برای تولید همچین سفاکی کافی نیست)
5. ریشههای رها شدهی خانواده/ محله: نوسان بین اهمیت/بیاهمیتی حرف و عملِ خانواده بعضاً آزاردهنده بود.
6. این حجم از کلوزآپ هیچ منطقی نداره و هیچ کمکی به شخصیتسازی نمیکنه.
7. استفاده تکراری از افکتهای صوتی مریض برای القای حس به جای اجرای تمیز بازیگر و تقطیع درست نماها.
8. رها کردن "زخم" خوردن در طول فیلم: مکرراً کاراکترها دچار جراحت میشن ولی هیچ روندی از بهبود ارائه نمیشه (گذاشتن و برداشتن چسب و باند روی سر قطعاً کفایت نمیکنه)
9. بازیهایی که جذاب بودن ولی به شدت اَدا (از طباطبایی که ادای هیس بود با امیرآقایی که گفتن نداره)
درکل اما برای من سه ستاره بود فیلم ولی 4 ستاره میدم بهخاطر بازی درخشان پدر خانواده و سکانس فوقالعاده پدرـ پسری.
به دیدنش میارزید.