خدا قوّت به اساتیدِ صبور،دلسوز و کاربلدِ آموزشگاهِ آبان؛
خانومِ فاطمه اَمینی و بانو قُلی خانیِ عزیز و مهربان❤❤
واقعاً برامون لذّت بخش بود تماشای اثر نمایشیِ قابلِ تحسینتون
*هرچند که کمی دیر نظرمو مینویسم
و تقدیر و تشکّرم رو اینجا مکتوب میکنم:
چون با اجراتون یک خاطرهٔ خوش ساختید برای بنده و بهترین رفیقم که مفتخر بودیم در شبِ وَلِنتایْن ، به حضور در مهمانیِ عِشق و هُنر،گفتم کم لطفیِ و حیف،توی تیوال یه یادگاریِ کوچولو نداشته باشیم از این شبِ قشنگ ، که بعدها شاید روزی ببینیم و بخونیم و بگیم
... دیدن ادامه ››
یادش بخیر...😊✌
بخشی از این لذّت رو مدیونِ عشقم به تئاتر ، بچّه ها و از این رو،دیدنِ هنرنمایی و بعضاً شیطنتِ این وروجک های دوست داشتنی روی صحنهٔ مقدّس بودم که به حق،مشهود بود حضور و تلاشِ یک استادِ کاربلد و باتجربه کنار این کودکان مستعد
بخش دیگری رو مدیونِ خانومِ فاطمه امینی میدونم که خودم سالهاست از طرفدارانِ پرو پا قرصشون هستم و این نکته رو کاملاً جدای از طرفداری و تعصّب میگم:
نمیدونید تماشای ایشون حین دیدنِ درخششِ شاگردانش،چقدر دلنشین و شیرین بود...،
یک صحنهٔ عاشقانه،خالصانه،مادرانه و سرشار از رفاقت و صمیمیّت و سادگی...👌😍💖
برقی که توی نگاهِ ایشون دیدم،خنده ها و دست زدن هاشون که با تمامِ وجود سعی میکرد در تمامِ طولِ نمایش،به هنرجوهاش انرژیِ مثبت و اعتمادِ به نفس بده و با زبونِ بی زبونی و در عمل،بهشون بگه:"خیالتون راحت،من کنارتونم و کارِتون حرف نداره...😉👍"
*بَلا نسبتِ اساتیدِ عزیزِ خودم و همهٔ خوبا،امّا زیاد شنیدم و دیدم اساتید پولَکی و کارگردان هایی که بعد از اتمامِ کلاسها،گرفتنِ دستمزد از آموزشگاه،به قولی بستنِ کار و شروع اجراها،غیبشون زده یا تک و توک توی شبهای اجرا رؤیت شدن و کسی هم نمیتونه بگه چرا و چی شد یهو..؟!
پس امیدوارم آموزشگاهِ آبان و بچّه های نفرِ سوّم کیه ، قدر این استادِ بزرگوار،عشق،حضور،دغدغه مندی و مسئولیّت پذیریشون رو بدونن...🌞
★★★★★
این قسمتم برای ادای دِیْن
اوّل به عنوانِ یک انسان و ایرانی
دوّم به عنوانِ یک هوادارِ قدیمی
دِلی مینویسم برای بانو فاطمه امینی عزیز و صبور:
دلم لک زده برای دوباره شنیدن و دیدنِ مُرشِد شدنتو سبیل گذاشتن و حجیم کردنِ صدای زیبا و تَکِتو کف زدناش،
برای نَنه نُقلی شدنتو
پیر شدنو لهجهٔ شیرینشو نصیحتا و درس دادنا و دعوت به کارِ خیر و هوای همو داشتن و قربون صدقه رفتناش،
برای گُلی باقلوازاده شدنتو کوچولو شدنو بچگونه حرف زدنو نفسای عمیق و آتیش سوزوندناش...💔
برای دوباره انتخاب شدنت به عنوانِ بهترین مُجریِ #زَن از سوی مردم #ایران 💪 و ذوق کردنم #برای موفقیّتی که سالهاست داری برای بدست آوردنش میجنگی...🙌🌟🙆،
ولی مهمتر از این مهم،انسانیّت،شرافت و دَمِ گرمته که تبدیلت کرده به یه انسانِ واقعی و هنرمندِ محبوب و مردمی👑
من میدونم چقدر زحمت کشیدی واسش و چقدر حرف و تیکه و طعنه شنیدی و قضاوت شدی تا گُلی رو گُلی کنی و عمرتو بزاری برای بچّه هایی که آیندهٔ این مملکتن و هم بخندونیشون هم کارای خوب خوب یادشون بدی،من خوب میدونم چقدر دوسش داری این باقلوازادهٔ حلال زادهٔ پاک و دوست داشتنی رو،الهی تا همیشه زنده و سلامت بمونی برامون و تا آخر همینجوری #خورشید باشی💝(شما اسمشو بزارین چاپلوسی یا هرچی دوس دارین،ولی من بازم میگم تو این زمونه که ما،آدماش اینقدر بد و بی خیر و ترسناک شدین،وقتی بین اینهمه ریا و بدی و آدمای هزار رنگ و حزب باد،یه انسانِ خالص و خوب که خودشه همیشه
و واسه همه خوب میخواد و عشق و انرژی مثبت میده و مثل خورشید به همه میتابه و اینقدر تعریفی مونده،کمترین کاری که میتونم بکنم همینه،ازش تعریف کنم و حق رو بگم
والسّلام.
از نظراتم راجع به اجراشون بیش از این دور نشیم😜 و در پایان اینم بگم : ایــنــقـــدر از بازیِ بچّه ها و متنِ باحالش خـنـــدیـدیـم که گونه ها و پهلوهام درد گرفتن😂👏
امیدوارم اجرای مجدّد بزارن و ایندفعه از دست ندین اگر ندیدین
*ببخشید بابتِ زیاده گویی😅
سعی کردم چکیدهٔ بیش از یک دهه هواداریم
نظراتم راجع به اجرا و خلاصهٔ نکاتِ مثبتش
درد و دلهام به عنوانِ هنرجوی بازیگری😓
همه رو توی یه نظر کوتاه بگم براتون...!
ارادتمند؛فیّاض💌
یا حَق💚