در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال عمومی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:12:20
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
کاتیشوا اثر فاخری بود که جامعه‌ی ما دقیقا به آن نیاز دارد، الهه‌ی جنگ(بانو کارولین)، با تمام وجود فریاد صلح را در سالن طنین‌انداز می‌کرد، الهه‌ی جنگ من و هم‌نسلان من بودیم، اجرایی در سطح بین‌المللی از بانو کارولین این همذات‌پنداری را پدید آورد، فریادی از ته دل که سالن را فتح کرد و مخاطب را به فکر فرو برد و لب به تحسین گشود، فریاد چند نسل بود و اجرای پایکوبان بانو کارولین لرزه بر اندام هر جنگ طلبی می‌انداخت، الهه‌ی جنگِ کاتیوشا، همه‌ی ما بودیم که خسته از جنگیم، و صلح و دوستی می‌خواهیم و چقدر باشکوه این هنر فاخر توسط بانو کارولین اجرا و خلق شد، منتظر اجراهای آتی‌تان در بزرگترین آمفی تئاترهای دنیا توسط شما هستیم.
محمد فروزنده این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اگر قرار بود آقای میرزاییان در نمایشی بازی کند، بی هیچ شکی آن نمایش را ببینید. چون از تسلط و هنر بازیگری او لذت خواهید برد.
هلیا حسینی و امیر مسعود این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مجموعه ای با نور و اتمسفر جذاب و اجراهای خاص (تماشاخانه یک میزبان سلبریتی و تماشاخانه سه که ما رفتیم کار دانشجویی).
رفتار پرسنل تا جایی که ما دیدیم بسیار محترمانه و باحوصله. سرویس بهداشتی و تمام فضاهای مرتبط و غیر مرتبط بسیار تمیز و بانظم. سیستم هوای مطبوع عالی. اجرا تقریبا سر وقت. مدیر مجموعه با فروتنی در حال غذارسانی به گربه های محل و بعد با تعدادی به داخل امد و به تماشای دوباره کار نشست و اوضاع را بررسی کرد (واقعا از اینهمه تواضع تعجب کردم! مگه داریم!)
پارکینگ را ندیدیم (ماشین ندارم!) اما به هر حال موجوده. در فضای کافه بوی سیگار نمیاد!
خلاصه کلام،
خواستم چندخطی بنویسم در مورد لبخند. مجموعه ای شریف که شک ندارم سمت و سوی جدیدی در تاتر این کشور رقم میزنه.
نوشته من بماند به یادگار در صفحه لبخند.
عزیزان دست مریزاد.
#شهربازی

روز جمعه به همراه برخی از دوستان عزیز تیوالی به تماشای نمایش شهربازی نشستیم. با هایپی که در موردش ایجاد شده بود خیلی مشتاق بودم ببینم شاهد چه اثری خواهیم بود و نظرم در مورد این اثر را در این نوشته عرض می‌کنم.
آن‌چیزی که در نمایش شهربازی شاهد بودم و آن میزانی تکیه بر نمایش پرفورماتیو را آخرین بار در نمایش "کمدی الهی" در کاخ هنر دیده بودم و بعد از دیدن این نمایش احساس کردم شاید بیش از حد به نمایش کمدی الهی خرده گرفته‌ام. چیزی که در مورد نمایش کمدی الهی وجود داشت این بود که حداقل بر سر سبک پرفورماتیو خودش در ارائه روایت ماند و این چنین پایانی برای کار رقم نزد.
به نظر من نمایش شهربازی، اگر هم حرف‌های خوب برای گفتن در شعر پایانی و کلیت پایان‌بندی‌اش داشت، از نظر من در دسته نمایش‌های غیرقابل قبول قرار گرفت چرا که این نوع پایان‌بندی به نظر من دارای چند ایراد اساسی است. به نظرم رسالت یک نمایش پرفورماتیو در وهله اول انگیزش کشف و شهود در مخاطبان آن و دامن زدن به ماتریسی از تجربه‌های یکتای حسی است، اتفاقی که اتفاقا به عنوان مخاطبی که سعی کرده بودم بدون توجه به شنیده‌ها در سالن حضور پیدا کنم با آن درگیر شدم، هر چند گاهی مثل برخی نمایش‌های پرفورماتیو دیگر با حجم مسائل نیازمند تحلیل بر زمان مشکل داشتم اما سعی کردم روایت خود را از بین این بی‌دیالوگی ... دیدن ادامه ›› و این حرکات و این نور و صحنه برداشت کنم، چیزی که شاید در بخش‌هایی نزدیک به روایت ارائه شده نویسنده در پایان بود، اما در جاهایی نیز شاید تفاوت‌هایی داشت. این‌جا مشکل اول به نظر من به وجود می‌آید، اینکه با ارائه یک شعر سعی کنیم یک روایت را غالب در نظر بگیریم که این اولین نقطه کاهش لذت کار برای من بود. اما نکته دوم و مهم تر از نظر من این است که باور دارم یک کار پرفورماتیو قدرتمند، هرگز نیازی به توضیح خود نخواهد دید و چیزی که در پایان شهربازی مشاهده کردم یک توضیح بود که برای من خط بطلانی بود بر هر میزان ارزشی که تحلیل آن نمایش پرفورمنس‌محور می‌توانست داشته باشد.
شهربازی ایده‌ی جسورانه‌ای داشت، ابزار خوبی نیز در بحث‌های بصری داشت، اما این ایده به نظر من ناپخته بود و همین نیز سبب شد که شاید این ایده نیاز به توضیح یا حتی توجیه در پایان نمایش را داشته باشد. بنابراین، چند نکته به نظرم بهتر است در هنگام خوانش نوشته من مورد توافق‌مان باشد (بین من و شمای خواننده این متن): اینکه من شهربازی را اثری کاسب‌کارانه نمی‌دانم اما در عین حال آن را اثری عمیقا ناپخته می‌دانم، من شهربازی را یک کار "ادایی" نمی‌دانم اما آن را عمیقا ناپخته می‌دانم. اتفاق دیگری که در شهربازی افتاد و قبلا مشابه آن را در نمایش همهمه‌های نامفهوم مشاهده کرده بودیم، تلاش کارگردان برای مرعوب کردن مخاطب بود که آن را در برگه این نمایش توضیح داده‌ام و مجددا اینجا ذکر می‌کنم:
"مسئله من با این دست اجراها این است که در واقع بستری است برای کارگردان تا به نوعی مخاطب را مرعوب کارگردانی خود بکند و اگر نه تزریق این حجم از نماد بدون اینکه به مخاطب اجازه فکر کردن یا پردازش بدهد بیشتر این احساس را به من می‌دهد که در یک کلاس هنر‌های دراماتیک هستم، راستش یاد زمانی می‌افتم که در دوران راهنمایی معلم ریاضی سخت گیری که داشتیم گاهی بدون اطلاع قبلی دانش آموزان بر روی پلتفرم جلوی تخته می‌برد و سوالاتی را می‌پرسید تا به دانش آموزان یادآوری کند آن‌ها چیزی نمی‌دانند (حتی دانش آموزان برتر کلاس) و من شخصا برای مرعوب شدن به تماشای تئاتر نمی‌روم چون تئاتر برای مخاطب ساخته می‌شود نه برای تمرین جلوی مخاطب یا فهماندن دانش کارگردانی کارگردان به مخاطب، چون هر قدر هم من در مورد تئاتر بدانم قطعا چیز‌هایی هست که در دانشکده هنر‌ به کارگردان آموخته شده است و من از آن بی‌خبرم. "
این موضوع به مراتب کمتر در نمایشی مثل کمدی الهی رخ می‌دهد و البته یک شباهت دیگر نیز بین این دو کار وجود داشت (شهربازی و همهمه) و آن‌ هم "نیاز به توضیح برای مخاطب" بود. هر چند این توضیح به نظرم در شهربازی خفیف‌تر و روان‌تر ارائه گردید و به همین دلیل شهربازی از من امتیاز دو را به جای یک می‌گیرد.
فلسفه امتیازدهی نیز این است که نمایشی که 2 می‌گیرد هرگز نمی‌تواند در منطق و روایت فعلی‌اش برای من 5 بشود اما این موضوع در مورد نمایش‌هایی که 3 می‌گیرند صادق نیست.
به نظرم شهربازی بهتر بود روی مدیوم قصه‌گویی خودش که یک مدیوم پرفورمنس‌محور بود باقی بماند و حداقل آن را به خوبی اجرا کند اما مشابه چیزی که از یکی از دوستان (اگر اشتباه نکنم، محمد کارآمد عزیز) شنیدم، احتمالا این تلقی نهایی وجود داشت که این میزان نماد‌گرایی و این نوع از تکیه بر روایتگری پرفورمنس‌محور، احتمالا به این منتهی خواهد شد که مخاطب چیزی دستگیرش نشود.
کلا تجربه‌ای نبود که از آن پشیمان باشم، گاها بیشتر یاد می‌گیریم از خواندن نظرات عزیزان صاحب‌نظرتر و این هم برداشت من از این اجرا بود.
سانس ویژه دانشجویان نمایش «شهرِ بازی»

نمایش «شهرِ بازی» با طراحی و کارگردانی نوید محمدزاده سانس ویژه دانشجویان خواهد داشت.

به گزارش روابط عمومی نمایش، در ادامه اجرای نمایش «شهرِ بازی» به طراحی و کارگردانی نوید محمدزاده، این نمایش در روز یکشنبه بیست و پنجم آذر ١۴٠٣ یک سانس ویژه برای دانشجویان به صحنه می‌برد.

دانشجویان برای تهیه بلیت این نمایش می‌توانند از ساعت ١۶ به صورت «حضوری» از گیشه مجموعه تئاتر «لبخند» با تخفیف ویژه دانشجویی بلیت نمایش «شَهرِ بازی» را تهیه فرمایند.

در نمایش «شَهرِ بازی» به طراحی و کارگردانی نوید ‌محمدزاده، گروه بازیگران و گروه اجرایی به شرح زیر حضور دارند:
نوید ... دیدن ادامه ›› ‌محمدزاده، مریم حسینی، حدیث نظری، کوشان ‌همتی، سجاد ‌اسیوند، سینا ‌فاتح به عنوان گروه بازیگران، سیدمحمد ‌مساوات سراینده شعر، نورالدین حیدری ماهر، محمد قدس و نوید محمدزاده تهیه کنندگان، داوود ونداده مجری طرح، مریم حسینی دستیار کارگردان، سیدمحمد مساوات، یوسف ‌باپیری، مجتبی کریمی و فرشته ‌حسینی مشاوران کارگردان، امیرعلی حسینی (koti) طراح صدا و آهنگساز، نوید محمدزاده، شاهین سی سان و فرشید جعفری طراحان صحنه، فرشته ‌حسینی و محمد امین پوراسکندریان طراحان لباس، نوید محمدزاده طراح نور، سیدمحمد ‌مساوات طراح گرافیک، کمال خسروی صدابردار، حسین اناری مدیر تولید، رضا رضایی مدیر اجرا، محمد دارآفرین مدیر صحنه، فرهود فرهمند دستیار صدا، شیرین طیبی، دستیار لباس، هیوا امین زاده گریم، مرسده نقی زاده منشی صحنه، شاهین سی سان تیزر و ویدئو مپینگ، سعید مومنی مجری مپینگ، رضا رضایی مجری نور و امیر قالیچی روابط عمومی و تبلیغات (تئاتربازها) به عنوان گروه اجرایی حضور دارند.
نیلوفر ثانی، نرگس رضوی و امیر مسعود این را خواندند
انوشه زاهدی و شاهین این را دوست دارند
عههههه چراا پیامتون هاید نشده🤔
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اجرا و خوانندگی عالی شما رو دیدم در کنسرت نمایش لیلای بی مجنون و لذت بردم.موفق باشید.
📌به تیم محترم تیوال

ما به‌عنوان مخاطبان تئاتر و کاربران همیشگی شما، قدردان زحماتی هستیم که برای ارائه خدمات بهتر و حمایت از فرهنگ و هنر انجام می‌دهید. اما اخیراً مشاهده شده که برخی از نظرات کاربران، به‌خصوص نقدهای منفی درباره آثار یا سالن‌ها، حذف شده یا نمایش داده نمی‌شوند.

شفافیت و صداقت، پایه‌های اعتمادسازی بین شما و مخاطبانتان است. سانسور نظرات باعث می‌شود کاربران احساس کنند صدای آن‌ها شنیده نمی‌شود و از بیان تجربیاتشان خودداری کنند. این امر نه تنها به اعتماد کاربران آسیب می‌زند، بلکه کیفیت خدمات شما را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد.

ما از شما خواهش می‌کنیم با حفظ شفافیت و اجازه دادن به نمایش تمامی نظرات (چه مثبت و چه منفی)، به جایگاهی که در میان اهالی هنر دارید پایبند بمانید. این موضوع تنها در جهت بهبود خدمات شما خواهد بود و کاربران را به حمایت از تیوال تشویق می‌کند.

با احترام،
هالین
سجاد آل داود (sajjadad76)
جایگاه تیوال در میانی اهالی هنر، یک سایت فروش بلیط است. به این جایگاه خیانتی نشده است :))
سجاد آل داود (sajjadad76)
امیرحسین سرمنگانی (هالین)
سجاد جان قرار نیست من و شما باهم بحث کنیم. این قضیه‌ای که با یک نقد مردم به جون هم می‌افتند چندسالی هست که داریم می‌بینیم. ذهنیت و نظر شما قابل احترامه. شما به دید بیزینسی به قضیه نگاه میکنی. ...
من به جان شما نیوفتادم امیرحسین جان، شما سعی کردید بنده رو در مورد آزادی و جایگاه آن لکچر کنید و از آن جایی که شما نیز دلیلی ندارد بنده را لکچر کنید پاسخ شما را در نهایت احترام دادم.
در ضمن به درستی نخواندید نوشته من رو، عرض کردم تیوال بیزنسی نگاه می‌کند، من طبعا سهامی در تیوال ندارم و اتفاقا ترجیح میدهم آزادی داشته باشم در پلتفرمش.
ارادت.
سجاد آل داود
من به جان شما نیوفتادم امیرحسین جان، شما سعی کردید بنده رو در مورد آزادی و جایگاه آن لکچر کنید و از آن جایی که شما نیز دلیلی ندارد بنده را لکچر کنید پاسخ شما را در نهایت احترام دادم. در ضمن ...
هرجوری نگاه میکنه، دلیل نمیشه ما حرفی نزنیم.
عزیزی
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
📌به تیم محترم تیوال

ما به‌عنوان مخاطبان تئاتر و کاربران همیشگی شما، قدردان زحماتی هستیم که برای ارائه خدمات بهتر و حمایت از فرهنگ و هنر انجام می‌دهید. اما اخیراً مشاهده شده که برخی از نظرات کاربران، به‌خصوص نقدهای منفی درباره آثار یا سالن‌ها، حذف شده یا نمایش داده نمی‌شوند.

شفافیت و صداقت، پایه‌های اعتمادسازی بین شما و مخاطبانتان است. سانسور نظرات باعث می‌شود کاربران احساس کنند صدای آن‌ها شنیده نمی‌شود و از بیان تجربیاتشان خودداری کنند. این امر نه تنها به اعتماد کاربران آسیب می‌زند، بلکه کیفیت خدمات شما را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد.

ما از شما خواهش می‌کنیم با حفظ شفافیت و اجازه دادن به نمایش تمامی نظرات (چه مثبت و چه منفی)، به جایگاهی که در میان اهالی هنر دارید پایبند بمانید. این موضوع تنها در جهت بهبود خدمات شما خواهد بود و کاربران را به حمایت از تیوال تشویق می‌کند.

با احترام،
هالین

@halin
📌به تیم محترم تیوال

ما به‌عنوان مخاطبان تئاتر و کاربران همیشگی شما، قدردان زحماتی هستیم که برای ارائه خدمات بهتر و حمایت از فرهنگ و هنر انجام می‌دهید. اما اخیراً مشاهده شده که برخی از نظرات کاربران، به‌خصوص نقدهای منفی درباره آثار یا سالن‌ها، حذف شده یا نمایش داده نمی‌شوند.

شفافیت و صداقت، پایه‌های اعتمادسازی بین شما و مخاطبانتان است. سانسور نظرات باعث می‌شود کاربران احساس کنند صدای آن‌ها شنیده نمی‌شود و از بیان تجربیاتشان خودداری کنند. این امر نه تنها به اعتماد کاربران آسیب می‌زند، بلکه کیفیت خدمات شما را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد.

ما از شما خواهش می‌کنیم با حفظ شفافیت و اجازه دادن به نمایش تمامی نظرات (چه مثبت و چه منفی)، به جایگاهی که در میان اهالی هنر دارید پایبند بمانید. این موضوع تنها در جهت بهبود خدمات شما خواهد بود و کاربران را به حمایت از تیوال تشویق می‌کند.

با احترام،
هالین
سلام. اجازه میدید این متن را با ذکر منبع، کپی و در اینجا پست کنم؟
ممنونم از گروه عزیز هالین بابت انتشار این بیانیه. امیدوارم صدامون به جایی برسه و نتیجه بده✌️
کسرا قنبری (kasraqanbari)
به‌به. مرسی از هالین. ان‌شاء‌الله به نتیجه می‌رسیم با سعه‌ی صدر تیوال عزیز
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

هم ز تفت عشق جانش سوخته
هم ز تاب جان زفانش سوخته

روزیِ آخرین روز اقامتم در تهران و پیش از راهی شدن به شیراز،سعادت تماشای سعدی و عاشقی هایش به روایت عمار تفتی عزیز و دوست داشتنی بود.
آنچه در مدت زمان این اجرا تجربه خواهید کرد بی زمانی است و به سودای عشق مشغول و از غوغای جهان فارغ خواهید شد.
جدای از محتوا و اجرای اثر،ملموس ترین اتفاق،شریک شدن در ذوق تک تک اعضای گروه بود،با همه قلب لذتی را که عشق در رگ هایشان جاری می کرد را می شد به خوبی دید و احساس کرد. هیچ چیزی گویی نمایشی نبود،بی ریایی و زلال بودن،بی پروایی،شادی،هم دلی،اشتیاق،آزادی و بی تکلّفی همان ویژگی های حقیقی عشق بود که بر صحنه می درخشید.
بر خلاف بسیاری از اجراهایی که این روزها _در سراسر جهان_ ویژگی مشترکشان مرعوب کردن و شگفت زده کردن مخاطبان است و برای نیل ... دیدن ادامه ›› بدین مقصود از تکنولوژی تا چهره های مشهور و تعدد نفرات بهره میگیرند ،این اجرا دستهایش را بر شانه های عشق گزارده بود و با سادگی تمام و بدون هیچ ادعایی که رنگ شعار به خود بگیرد با مخاطبش حرف میزند آن هم شاعرانه.
ما آدم ها سراسر گره در گره ایم و مناسبات جهان امروز نیز این کلاف را سردرگم تر کرده است،عمار تفتی که صورتش نیز از سیرت دردنوشش خبر میداد،دستانش را در دستان عالیجناب عشق،سعدی گذاشته بود و داستانش را به زبان عشق و شعر و حکمت، سرخوشانه روایت میکرد،دردنوشان حکایت آشتی انسان است با خودش و جهان.
اگر حال جهانتان چو‌ غنچه فروبسته است،دریغ نکنید و عاشقانه با دردنوشان هم نفس شوید که گره گشاست چرا که فرمودند:
بی عشق نگشاید گره.
امید که این تلاش شریف و ستودنی که حلقه مفقوده این روزهای زندگیست مهمان همه شهرهای ایران عزیزمان گردد و عشق و خرد در جای جای این سرزمین جاری شود.
آقای عمار تفتی
من چه در پای تو ریزم که پسند تو بُود .
بازی های درخشان شما در سه گانه آقای افشین زمانی
محمد فروزنده این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش تیتانیوم رو دیدم پشیمون شدم از اینکه وقت گذاشتم و رفتم دیدم. گفتم باز چند تا تینیج دیدم.‌یه تجربه جدید بوده ببینم تینیجرهای امروزی چطوری هستن. گفتم بیخیال. ولی امشب عشق موتور وسپا رو دیدم و دیگه واقعا از خودم عصبانیم که چرا دوباره یه نمایش دیگه از کارهای شمارو دیدم. بی مفهوم. بی نتیجه. بی داستان. بازی با احساسات. دیالوگ های الکی.
کاش ترتیبی می دادید پرینت کاغذی بلیط الزامی نباشه و با همون بلیط الکترونیکی روی گوشی مثل بقیه سالنها به تماشاگر اجازه ورود می دادید
یک گل پژمرده و غمگین و سرد

یک کتابم پر شده از شعر درد

وارث درد زمین و اسمان

خسته و بی روح و یک پاییز زرد

در جوانی پیرم و افسرده ام

زیر بار غم شدم من پیر مرد

صلح میخواهم ولی از بخت بد

با غمت هستم همیشه در نبرد

در نبودت قلب من مرد و نماند

تو بگو با قلب من باید چه کرد
بهنام دیناری این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دریای دلم غم زده و خسته ی طوفان

دل خونم و در حسرت یک قطره ی باران

از قطره ی باران که به دریای تو غرقم

من خسته ی طوفانم و از عشق گریزان

از عشق نوشتم دل من یاد تو افتاد

غم دارم و قلبم شده دلتنگ و پریشان

اندازه ندارد غم من بعد تو زیرا

بسیار که تلخ است شراب شب هجران
بهنام دیناری این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درود به بچه های گل دن کلاب کرمان
این پسر خیلی کارش درسته
خاص ،مسلط،ماندگار
مبین ناظری بازیگر و کارگردان
آقای سالور در زمینه کارگردانی چندان حرفه ای نیستن.