در توضیح این نمایشنامه در ترجه انگلیسی ش نوشته شده:
"این نمایشنامه یک درام واقع گرایانه است، طنزی در مورد طبیعت انسان، صحبت از افرادی مانند من و شما ... گاهی بدبینانه، گاهی سطحی، شوخ و مضحک، سخاوتمند و در عین حال ترسو. نمایشنامه دنیایی غم انگیز و مضحک را خلق می کند، دو شخصیت آن «مردی با چوب» و «مردی با کلاه» شبیه به ولادیمیر و استراگون از بکت در «در انتظار گودو» هستند که مکاشفه ای پوچ را تجربه می کنند و درگیر بازی قدرت و اختیار هستند."
سبک این نمایشنامه ابزورد است و در توضیح سبک ابزورد آمده است:
"ارتباط چندبعدیای که بازیهای زبانی، کلیشههای اغراقآمیز، تکرار و ترکیبات بیربط یا حتی عبارات ابتکاری را به دنبال خود دارد و از
... دیدن ادامه ››
زبان شخصیتهایی بیان میشود که معمولاً در یک تراژدی-کمدی (تراجیکمدی) اسیر شرایط جبری و فشارهای ناخوشایند ناخودآگاهند....."
و من در بسیاری از کامنتها دیدم که دوستان به این موضوع اشاره میکنن که خیلی کلیشه ای بود و ...
اینکه آیا سبک ابزورد در فرهنگ نمایشی ما میتونه جای بگیره یا نه بحثی جداست که در سواد من نمی گنجه.
ولی وقتی من نمایشی رو از این سبک انتخاب میکنم، پس فقط از این دیدگاه به نمایش نگاه میکنم.
در این خصوص به نظر من نمایش تونسته بود نمره قبولی رو دریافت کنه، با اینکه روز اول این نمایش رو دیدم ولی در مجموع نمایش منسجم و کم اشکالی به اجرا در اومد.
سرکار خانم بهرامی با وجود مصدومیتشون و درد شدیدی که داشتند (با آرزوی سلامتی برای ایشون) ، با انرژی تمام در خدمت اثر بودن و مصدومیت رو تبدیل به تیپ و کارکتر اثر کردند (خدا قوت بانو) بازی و تیپ سازی جناب محدث زیبا بود
و در مجموع من از تماشای نمایش راضی بودم.