شب اول و شب سوم اجرا به تماشای کار نشستم. شب اول برای لذت بردن از جادوی تیاتر و شب سوم برای دقت بیشتر در کار به دور از افسون تیاتر.
کار به شدت من رو درگیر خودش کرد (شاید چون تجربه مهاجرت داشتم) و بازی نازنین احمدی به شدت من رو تحت تاثیر قرار داد و بسیار گریه کردم(بهرام من خسته ام... بهرام من تنهام... یا جایی که نازنین احمدی بابت حفظ موقعیت خودش یه کاری رو انجام نمی ده و بابتش شرمنده است و این صحنه به بهترین شکل حال و روز ایرانی ها رو در خارج نشون می ده.) و برام جالب بود که دیالوگ های زبان آلمانی هم بسیار درست و تمیز ادا می شدند.
بازیگر نقش افغان تونسته بسیار عالی لهجه افغانی رو در بیاره و بازی تاثیرگذاری داره.
از موسیقی بسیار درست و به جا استفاده شده.
کار می تونست کوتاه تر باشه. به خصوص در اون قسمتی که بهنام یخچالی دلیل لقبش رو توضیح می ده.
در نهایت نباید بازی فوق العاده نورا هاشمی و هومن کیایی رو هم از قلم انداخت. کیایی به خوبی صداش رو تو دستش داره و حتی در آخر نمایش قدرت صداش رو
... دیدن ادامه ››
به رخ می کشه.
بعد از تماشای کار در شب اول، من تا فردا ظهر هم هنوز تحت تاثیر نمایش بودم و حالم بد بود(در واقع یه جور خوبی حالم بد بود، نمی دونم چطور توضیح بدم :دی) خیلی وقت بود که کار به این تلخی تماشا نکرده بودم و فکر می کنم کار هم نشده بود و خیلی وقت بود که دلم نخواسته بود یه کار رو دوباره تماشا کنم.
آقای مولانیا(چون گفتی نظرات رو می خونی)، من از اون موقع که تو کانال 4 مجری بودی دنبالت می کنم. وقتی کار داشت اجرا می شد داشتم نگاهت می کردم که چطور به اندازه بازیگرات اون پشت بالا و پایین می پریدی و دغدغه کارت رو داشتی. دوست دارم به خاطر جسارتت و برای کار کردن در چنین ژانری اونم با حال و هوای امروز جامعه بهت تبریک بگم. خیلی دمت گرمه