در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال ایل ناز آذرى | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:50:01
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سحر لیلى ئیون/ روان شناش، هنر درمان گر:
پنجاه پنجاه نمایشى است که با خلق سه زمان یکى حال( زندان-موزه)، دوم زمان برپایى زندان و سوم زمان نمایشنامه_ ... دیدن ادامه ›› دوران فئودالیسم_ توانسته موقعیتى متفاوت از تئاتر در تئاتر را رقم بزند؛ چرا که زندانبان کارگردانیست که بازیگران ( زندانیان) را مجبور کرده با شکمى گرسنه، تحمل بى خوابى و شلاق نمایشنامه خودى ها و غیر خودى ها را بازى کنند.
سؤال این است که چرا زندانبان تئاتر را به عنوان ابزارى براى شکنجه انتخاب کرده است؟
طبق تعریف DSM5 ( کتاب مرجع راهنماى تشخیصى و آمارى اختلالات روانى) سادیسم عبارت است از علاقه فرد به آزار رساندن دیگران به صورت جسمى، روانى و جنسى طورى که این آزار موجب لذت و آرامش فرد آزار رسان شود.
بنابراین طبق این تعریف زندانبان( کارگردان) به تئاتر علاقه شخصى داشته تا آن جا که ظاهرا به قوانین کارگردانى مسلط است اینقدر که حتى یکى از بازیگرها در مقابل وى مى گوید تو شاید کارگردان خوبى بشى اما... و در جاى دیگر زندانیان ( بازیگران) را به دلیل بازى بد تنبیه میکند.
نکته دوم و مهم تر اینکه آنچه دیروز براى زندانیان ابزار دستیابى به آرمانشان( ضد فاشیسم) بوده ابزاریست براى شکنجه، به معناى دیگر آنچه دوستش داشتند؛ امروز ابزار آزارشان شده که این خود از نظر بار روانى شکنجه اى مضاعف است در حدى که سرانجام بازیگرى که زندگى خود را در راه تئاتر گذاشته است حاضر است بمیرد اما تن به ذلت اینگونه بازى ندهد.
نکته ى دیگرى که میتوان به آن اشاره کرد فاصله گذارى درست است تا شاهد نمایشى با کاتارسیس هر چه کمتر باشیم .
چرا که موقع درگیرى -هیجانى تماشاگر ، زندانبان(کارگردان) کات مى دهد یا نمایش از زمانى به زمان دیگر منتقل مى شود.
به هر حال پنجاه پنجاه نمایشى است که تماشاگر به گونه اى مسحور صحنه شده تا لحظه اى نتواند از آن چشم بردارد و در آخر بدون رورانس با همان حال سالن را ترک مى کند.
خریدار
علی نجاریان (alinajarian)
ممنونیم
۱۴ مهر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از صفحه اینستاگرام خانم بیتا الهیان/ فیلمساز ساکن امریکا:
من امشب به معنای واقعی تئاتر دیدم! بخند!
«پنجاه پنجاه » نوشته هاله مشتاقی نیا و مرتضی اسماعیل کاشی ، نمایشی مینیمال همراه با دیالوگ های جذاب ، یک اثر مدرن و ماندگار در دنیای معاصر تاتر است.
نمایشی بر پایه حرکات فرم و تصویر که نشان از جسارت و خلاقیت کارگردان و گروه است.
صحنه ، موسیقی، صدا و طراحی حرکات ، همه و همه در یک ریتم درست به جلو می رود .
تصویری از سرگذشت انسان‌هایی که در طول تاریخ رنج دیدند و می بینند و خواهند دید.
اگر مثل من می خواهید برای هفتاد دقیقه نفس تان حبس شود و لبریز از دیدن یک نمایش عجیب و دیدنی شوید تماشای نمایش « پنجاه پنجاه » را از دست ندهید .
یادداشت خانم هاله مشتاقی نیا برای آغاز اجرای نمایش پنجاه/پنجاه :

جناب برتولت برشت! ما از جهانِ شما شروع کردیم... بیش از یک سال است... از مصاحبه ها، یادداشت ها، شعرها، نمایش نامه ها، داستان ها و... ما تلاش کردیم به متنی برسیم که متعلق به جهانِ خودمان باشد... دشوار بود، بسیار!
امشب #پنجاه_پنجاه به صحنه می رود، و در اولین تجربه ی کارگاهی خودم، که در تصاویر ناب و جنونی بی وقفه در خلق و خلق و خلق... کار و کار و کار... #مرتضی_اسماعیل_کاشی شریک شده بودم، خوش حالم، بسیار!

جناب برتولت برشت! نوشته بودید: ما که خواستیم زمین را برای مهربانی مهیا کنیم،/ خود نتوانستیم مهربان باشیم! /اما وقتی شما به روزی رسیدید/ که انسان یاور انسان بود/ درباره ی ما به رافت داوری کنید!
و ما در تهرانِ امروز، به سالِ هزار و سیصدو نود و هشت، هم چنان دور خودمان می چرخیم و می چرخیم و می چرخیم...
مسلسل سنگین بود، باید رو دوشت حمل مى کردیش مثل اسب.
شب بود! سر پستت ایستاده بودى و باید به کوچکترین صداها توجه مى کردى. مثل سیاهگوش.
کوچکترین صداى خش خشى رو میفهمیدى...
میگن آدم تو جنگ نصفش انسانه، نصف دیگه ش حیوون! این حقیقت داره... جور دیگه اى نمیشه زنده موند. اگه فقط آدم باشى، سالم نمى مونى. سرت رو از دست میدى!
تو جنگ باید یه چیزى رو درباره ى خودت بیاد بیارى. چیزى... از اون زمان که هنوز کاملا انسان نبودى...


برگرفته از کتاب " جنگ چهره ى زنانه ندارد"
نوشته ى سوتلانا آلکساندرو آلکسیویچ