در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نادر توپال | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:59:23
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
دوستان سلام
من شاعر نیستم فقط چند روزی مهمان جمع گرم و صمیمی شما بودم اگر حرفهام تلخ بوده منو ببخشید راستش دلم خیلی واسه پالت رنگ و قلمام تنگ شده. نقاشی هامو دوست دارم اما بهشون وابسته نیستم چون اونا پول رو بمن ترجیح میدن اما عاشق لوازم نقاشیمم چون سالهاست با منند.
در آخر برای تک تکتون آرزوی موفقیت و شادکامی دارم اگر روزگاری خواستید احوالی از حقیر بپرسید......

toopal.kalam@yahoo.com

گر صدایم میکنی با دل صدایم کن که من
حرف دل را بهتر از حرف زبان فهمیده ام
اه! نادر نرو!!
۰۴ تیر ۱۳۹۲
دروووود

جدا از حضورتون خرسندیم و از نبودتون دلتنگ

تیوال و تیوالی هارو تنها نذارید

:) همیشه موفق و خوشحال باشین
۰۴ تیر ۱۳۹۲
آقای توپال عزیز، این دیوار متعلق به هر کسی هست که به هنر علاقه داره، شما هم که این همه هنرمند هستید. حیفه ما رو تنها بذارید و دلمون تنگ میشه، خوشحال میشیم بمونید و یا لااقل گهگاه سری بزنید.

امیدوارم سربلند و موفق باشید...
۰۴ تیر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از تو گفتن دیگه بسه

خسته ام

آخه عمری چشم به راهت
هستم

پس کی از جام وجودت
مستم ؟

بگو اصلا تو خیالت .. هستم ؟
تو واژه می گویی
و من یاوه
هر دو در یک صفحه هستیم
صفحه ای که رو بتو و پشت بمن دارد
تو از رو میخوانی و من......
و او هر چه پیش می رود بتو نزدیک و از من دور...
....
انتظار از من ؟
جالب بودخسته نباشید
۰۴ تیر ۱۳۹۲
سینوهه عزیز پرفتتو درسته!:)
۰۴ تیر ۱۳۹۲
همون :پی
۰۶ تیر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام
دوستان این شعر کمی طولانیه اما بخونید فکر کنم خوشتون بیاد اگه لطف کنید نظر بدید خوشحال میشم.

اشرف خلقت

خلایق نه اعضای یک پیکرند
که در آدمیت به یک سو نرند

یکی درد دارد هزاران هزار
یکی هرچه خواهد کند بی خیال

یکی از غم مشکلات شد هلاک
نداند یکی معنی مشکلات

یکی از نداری شده بی نوا
شده ... دیدن ادامه ›› دیگری از نداران جدا

یکی شرم دارد ز فرزند خود
دهد دیگری شهر به فرزند خود

یکی بهر همنوع خود سینه چاک
کشد دیگری یار خود را چه باک

یکی همسرش می کند ریز ریز
کند آن یکی با برادر ستیز

شده رسم گر خواستگاری روند
یه ظرف اسید همره خود برند

ندارد دگر احترام مادری
نسوزد دلی بهر هیچ خواهری

پسرگشته چون بی حیا این زمان
ندارد پدر احترام نزد آن

ندارد برادر خبر از غمت
چه هی نام او آوری بر لبت ؟

تو گر بر زمین میخوری یک زمان
نگیرد کسی دست تو رایگان

شوی چون معلق لب پرتگاه
لگد می زنند خود روی قعر چاه

تو گر خواهشی از برادر کنی
دگر دیدنش آرزو می کنی

نداند کسی مرده یا زنده ای
رسد آن زمان بی خبر رفته ای

برادر زند بر سر و سینه اش
کشد خواهرت آه از سینه اش

تورا می برند بی نفس سمت گور
بسی اشک ریزند چه اشکهای شور

به دنبال تو می دود خواهرت
برادر شود نقش خاک رهت

چنان می زنند زجه از رفتنت
شوی خود پشیمان تو از مردنت

عجب گشته ای پر کس و کار تو
عزیز گشته ای نزد هر یار تو

به جیب رفته دست همه آن زمان
شده صحنه کارزار آن مکان

یکی می کند پول گورت حساب
کند دیگری مدعوین احتساب

غذا کی مهیا شده مانده ای
به عمرت چنین قصه ای خوانده ای ؟

ندانم که با اینچنین طینتی
چه شد ما شدیم اشرف خلقتی

چه غم دارد این غصه آدمی
عجب دارد این قصه آدمی..


محمد کسایی فرد، افشین اسکندری و عرفان پاکزاد این را امتیاز داده‌اند
یه جاهایی ریتم شعر به هم میخورد اما در کل کار جسورانه و خوبی بود.
۰۳ تیر ۱۳۹۲
مرجانه عزیز ممنون بخاطر نقد بجای شما
ومحبت دوستان دیگه
۰۳ تیر ۱۳۹۲
ممنونم
محتوای جالب و خوبی بود
برقرار باشید
۰۴ تیر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گویی که شعر تو غمینه
گویمت که حال من همینه

یک عمر اگر تو هم خوری سنگ
از دوست و رفیق و یار صد رنگ

بینیم شعر تو هم همینه
در قلب تو گوی آتشینه
ای خدا جانم تویی
تمام ایمانم تویی

هم به دنیا و سپس
روز جزا یارم تویی

چون یه روز یادت نباشم
روزم آخر کی شود ؟

چون تو آقای منی
آقای من عادل شود

هر که راهت می رود
حیران شود در کار تو

هر که نامت می برد
بیمه شود با نام تو

زندگی در راه تو
آدم کند هر بنده را

خود نمیدانی که ایی
حیران کنی بیننده را




طنز

آغوش مرا خواندی و گفتم جا نیست
این پا واسه پرسه شبانه پا نیست

گر مرتکب جرم شوی میگویم
تا جان به تن است بسوی من راهی نیست

تقدیم به مازیار عزیز
نادر جان! به صورت اتفاقی این مازیار منم؟؟ :)
۰۱ تیر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
رویا

رهایم کردی و رفتی ز پیشم
ندیدی طعنه ها بستند به ریشم

ندادم من جواب حتی کلامی
به امید زمانی که بیایی

اگه روزی بیایی در کنارم
منم حس میکنم که رستگارم

دلم میگه همین روزا میایی
در آغوشم همین روزا میایی

من هر بار میشنوم صدای زنگو ... دیدن ادامه ››
میگم اومد ببینه دل تنگو

دل تنگم کنارت میشه دریا
همون دریا که دل وا میشه اونجا

حالا دیگه تو هستی در کنارم
منم تو آغوش تو بی قرارم

خدایا من چه حالی دارم امشب
نشسته دلبر من پیشم امشب

مبادا باشه رویا همه اینها
که من دق میکنم هر لحظه اینجا

اگه اینه قرار چشم باز کنم من
ببینم غرق رویا ها بودم من

همون بهتر خدا چشمم بگیری
سپس خارج کنی جان از تن من
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بی معرفتان عاشق این جمله شدند
از دل برود هر آن که از دیده رود

از دل نرود هر آن که از دیده رود
چون معرفتش کی از دل ما برود ؟
عالیه آقا....قابل بحثه
۳۱ خرداد ۱۳۹۲
ممنون آقای صلاحی
خیلی از اشعاری که مردم برای هم بازگو میکنند جای بحث داره متاسفانه
من سوادشو ندارم
۰۱ تیر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
رضا صادقی

اون رضا صادقیه اهل صفا و سادگی
میخونه از سادگی افتادگی مردانگی

مشکی عشقشه عشق به تموم خوبیا
به همه ایرونیا اللخصوص جنوبیا

با غم ایرونی دلگیر با خوشیش شاد میشه
وقتی از عشق میگه خرم و آباد میشه

با دو رنگی دشمنه خاک پای یه رنگیه
شک نکن اون واقعا بیزار ... دیدن ادامه ›› از زرنگیه

واسه گفتن شعر شب که میشه حالی داره
ولی صبح با خوندنش خستگیشو در میاره

همیشه شعراشو با نفس هماهنگ میکنه
بعد از اون اقدام به ساخت یه آهنگ میکنه

شعر اون از دلشه به نرخ روز نیست عزیزا
هر کی باورش شده شده مشکی پوش عزیزا

تا نفس تو سینشه میخواد باشه کنارمون
اونو محرم بدونیم میخواد بیاد تو خوابمون

اونو محرم بدونیم.....

دوستان گرامی این فقط یه دوست داشتنه




همیشه شعراشو با نفس هماهنگ میکنه
بعد از اون اقدام به ساخت یه آهنگ میکنه

درووووود
۳۱ خرداد ۱۳۹۲
ممنون سرکار خانم علی پور
۳۱ خرداد ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یاد یارت می کنی
با دل بکن چون یاد یار

با زبان گر می کنی
هرگز نماند در خیال
خیلی خوب بود،ممنون
۳۱ خرداد ۱۳۹۲
ممنون از لطفتون
۳۱ خرداد ۱۳۹۲
زیبا بود، سپاس
۳۱ خرداد ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آرام جان

بزن چنگ به چنگ و تار و تنبور
تو بنواز همی قانون و سنتور

بزن ساز که من هم خوانم آواز
بکن کاری کنم بی بال پرواز

بزن ساز که او آرام جان است
که پیوسته پناه عاشقان است

بزن ساز که من شعری نویسم
برای هر چه عاشق می نویسم

برای هر چه عاشق..
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عشق مخفی

هر چه یادت میکنم از من تو دوری میکنی
با من افتاده باز هم تند خویی میکنی

هرچه دوری میکنی بیشتر به یادت میشوم
چون که یادت میشوم بهتر که تو دوری کنی

کاش میشد کم کنی از این همه ناز و ادا
تا که من بهرت کنم این جان ناقابل فدا

این هه بازی ندارد از چه می ترسی عزیز
هرچه میخواهی همان ... دیدن ادامه ›› است دیگر اشکم را نریز

عشق مخفی میکنی با من تو اخمی میکنی
ولی از درون خودت را هی زخمی میکنی

کاش میشد تو کمی با من صداقت داشتی
عاشقت را نزد خود دشمن نمی پنداشتی.
طنز

می گویم و می گوییم
عاقبت چه می جوییم

می خوانم و می خوانیم
از تیوال چه می خواهیم

او می نگرد از دور
سرگشتگی ما رو

می خندد و می گوید
این بچه شاعرا رو

غافل شده اما او
پیوستگی ما رو

با تشکر از تیوال عزیز که موجب پدید آمدن
خانواده ای صمیمی شد.
لحظه ای خواهد رسید
که دیگر قلمم خشک و وجودم خاموش است
دیگران از من چه می گویند
سپیدم یا سیاه ؟
تفاوتی ندارد

ای کاش چرک نباشم ...
چرک
ای کاش چرک نباشم ...
چرک
۲۸ خرداد ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دیدار معبود

لقمه نانی میخورم شکر خدا را میکنم
من به یاد او شب و روز عشق بازی میکنم

من زیاده کی توانم خواست از معبود خود ؟
او که هادی میشود هر دم برم مقصود خود

او سلامت داده ام دیگر چه خواهم من از او
دوستانی بی ریا اهل وفا دارم از او

شاکری کردن چگونه است بگوید عالمی
من یکی نه که هزاران ... دیدن ادامه ›› بار در روز آن کنم

آن قدر شاکر شوم گوید بمن جانم بس است
من دگر غافل شدم جز تو دگر مخلوق هست

گویمش من جای مخلوقت هزاران شاکرم
گر بمن رخصت دهی جای همه من شاکرم

هر چه شاکر میشوم احساس دینت میکنم
تا ابد دین تو دارم بگو آخر چه کنم ؟

گر رسد روزی که من آرام از دنیا روم
شادم چون یحتمل نایل به دیدارت شوم
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گدایی

دانم به یادم هستی و غافل ز یادت نیستم
من که در دلدادگی همقد پایت نیستم

گر تو روزی بر در بیتم قدم رنجه کنی
نزد من آیی و دیداری دگر تازه کنی

من دگر هرگز نخوابم تا که بر وصلت رسم
چونکه بر وصلت رسم آنگه به حقم میرسم

به چه زیباست که عمری بهر تو همدم شوم
من جدا هرگز ز تو ... دیدن ادامه ›› ای دلبرم کی میشوم ؟

دارم امید خدا را تا رسم بر وصل تو
آید آن روز که گویم همچنان در وصف تو ؟

گر رسم روزی به وصلت پادشاهی میکنم
تاج شاهی را رها کرده گدایی میکنم

چون گدایی نزد تو از پادشاهی بهتر است
پادشاهی زیر پایت از گدایی کمتر است
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سوخته ی عشق

سوختم از عشق تو خاکستر شدم
من ز بی مهری تو پر پر شدم

سوختم و پر پر شدم ای بی وفا
ای که کردی با عزیز خود جفا

تو جفا کردی و من هم در عوض
این دل دیوونه کردم در قفس

من به دل آموخته بودم ای عزیز
غیر تو هرگز نداند کس عزیز

کاش او هرگز به فرمانم ... دیدن ادامه ›› نبود
تا چنین امروز نباشم ریز ریز

بگذریم دیگر چه کاری میشه کرد؟
قبل از این باید کمی اندیشه کرد

خواهشی دارم فقط ای دلبرم
نزد خود هرگز مدار خاکسترم

گر به بادم بسپری راضی ترم
لا اقل سوی خدا شاید روم..
۱ نفر این را امتیاز داده‌است
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گر صدایم میکنی
بادل صدایم کن که من
حرف دل را بهتر از
حرف زبان فهمیده ام

چون صدایم کردی و
پاسخ ز من نشنیده ای
آن زمان باور بکن
هرگز به دل ننشسته ای

گر صدایت کردم و
دادی تو پاسخ هر زمان
حتم دارم که تو هستی
همدم هر نوع مرام

چون که من هرگز به ظاهر
بر دلی ننشسته ام
دور شو از من که من
بیگانه ام با این مرام..
زیبا بود
۲۶ خرداد ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به یادت هستم و هستی ز من دور

دگر گشته وجودم زار و رنجور

تحمل تا به کی باید کنم من

وجودم گشته پر از درد و ماتم

نمی دانم کی آیی در بر من

که غم هم پر کشد از دامن من

همه اش گویم خدایا بار الها

شود روزی ببینم دلبرم را ؟

خدایا هدیه ی تو ... دیدن ادامه ›› بود یارم

پس از تو خواهم آن را در کنارم

اگر او را رسانی در کنارم

شوم شاکر ز تو پروردگارم

نباشم نا امید از لطف معبود

چون او هم از ازل در فکر من بود.
المیرا فرشچیان، الهام حصاری و مهسا علی پور این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید