در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال سیامک | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:52:39
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سیامک (sasoni)
درباره نمایش کالیگولا i
از نمایش نامه ی قدرتمندی مثل کالیگولا انتظار همچین اجرایی می رفت.
اما اینکه توی ایران همچین اجرایی ببینی باعث خوشحالیه .
از هماهنگی عالی بازیگران در اجرای نقش ها تا نور پردازی فوق العاده که لحظه به لحظه با اجرا خودشو هماهنگ می کرد و به اجرا هویت می بخشید. تا موسیقی متن که با اینکه کلام داشت ،خیلی خوب احساس رو به متن نزدیک می کرد و زمان زدگی ناشی از اجرای بلند مدت رو کاهش می داد.
پس زمینه ی سن هم خیلی تم جالبی داشت و در کل مجموعه ی خوبی در کنار بقیه ی عنصر های نمایش شده بود.
انتقادی که میشه به این اجرا داشت طولانی بودن اجراست که مثل یک ماراتن در بعضی از دقیقه ها طاقت فرسا میشه. اگر یه زمانی برای استراحت داده میشد هم ذهن تماشاگر خسته نمی شد و در مسیر اجرا باقی می موند و هم ریتم کار بازیگر مانند ابتدا ثابت می موند و لحظاتی از ریتم خارج نمی شدند.
صابر ابر ، پانته آ پناهی و علی باقری و امیر جدیدی ایتدای اجرا با اواسط اجرا کاملا متفاوت بودند و اصلا اون ریتم رو نداشتند و در انتها دوباره ریتم رو پیدا کردند.معلومه که بازیگران ماشین نیستند و بعد از بازی کردن در زمان بازی افت کیفی ... دیدن ادامه ›› پیدا می کنند.
اما فرشید شایسته که در نقش غلام بازی می کرد فوق العاده بود و قانون اجرای تئاتر رو تو این اجرا شکست .اگر اشتنباه نکنم بیشترین زمان اجرا بدون استراحت رو داشت و حتی وقتی اون گوشه بود ریتمش رو با پا کوبیدنش حفظ می کرد.
دکور و طراحی لباس هم واقعا خوب بودند و گریم خوبی هم روی صورت بازیگر ها انجام شده بود.
اما در کل این اجرا با همه ی فراز ها و فرود هاش یک نمایش فوق العاده بود و کلاس اجرای تئاتر ایران رو
حفظ کرد.
ممنون از تیوال به دلیل حمایت از این هنر بی نظیر
سیامک (sasoni)
درباره نمایش غبار i
تئاتر یکی از هنر هفتگانه است. اگر ما هنر فرا گرفته رو با تند رویی های خودمون مخلوط کنیم. به هر کسی هر چی بخایم بگیم.خلاف عرف جامعه حرکت کنیم و قصد داشته باشیم فضا رو سمی کنیم این دیگه اسمش هنر نیست .بلکه اسمش خیانته.
در ضمن همچین افتضاحی نقدی نداره .
لطف کنید نمایش های جهت دار , بی محتوا , ضد ارزشی رو سایت قرار ندید.

ailaaar و عمو فرهاد قصه ها این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سیامک (sasoni)
درباره نمایش آنسفالیت i
یه نمایش استاندارد که تمام ایکون های یه نمایش خوب رو داشت.
البته بعضی وقتا اینطور به نظر میومد بعضی از بازیگران اونطور که باید روی ریتم کار نمی کنن و از ریتم خارج بازی می کنن اما حس میشد که تمام سعیشونو برای یه اجرای قوی انجام میدن.
برای یه همچین نمایش بی ادعایی خیلی خوووب بود . واقعا مقدار دیالوگ ها , شخصیت ها , نورپردازی زنده که حتی بعضی وقتا به دست بازگران انجام میشد رو خیلی دوست داشتم.از همه جالب تر تلخی واقع گرا در کنار طنز فوق العاده که شیرینی خاصی به نمایش داده بود واقعا تحسین بر انگیز بود.
یه کلام لذت بردم . هر چقدر از اجرا می گذشت بازیگران نمایش رو بیشتر به کمال می رسوندن.
ailaaar، عمو فرهاد قصه ها و فهیمه تردست این را خواندند
رومینا خلج هدایتی و زینب این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یک صبح ناگهان پر از غم و اندوه و اصرار کارگردان و نویسنده بر افزون شدن فضای حزن انگیز کار.
بازی بازیگران بسیار عالی و در لحظاتی بینظیر . مخصوصا خانوم ادبی و آقای سلطانی.
اما از دیدن این کار لذت نبردم و دلیلش نه به خاطر بازیگران یا نوع اجرا بلکه به دلیل انتخاب یه نمایش نامه ی به شدت کلیشه ای و خسته کننده است. تمام قدرت بازیگر صرف ایجاد فضایی می شد که دلیلی برای استمرار نداشت. وقتی ((ملک)) فضا رو پر از ترس و دلهره می کنه و اندوه رو به بازی اضافه می کنه چه دلیلی برای توصیف اندوه بیشتر توسط بازیگرای دیگه بود.با این کار سکته دائم به روال کار داده میشد و اجرا از ریتم خارج میشد.
این کار می تونست فضاهای بهتری داشته باشه یا اگه کارگردان نمی خواست فضا رو عوض کنه چه دلیلی داره نود دقیقه ادامه اش بده.ای کاش اقای پاکدل برداشت گسترده تری ارائه می کردن.البته من قصد نکوهش ندارم اما همیشه از دیدن کارها خوب لذت میبرم و متاسفانه امروز به قدر کافی لذت نبردم و دائم فکر می کردم یکی مثل (گوشت کوب) داره مغزمو وادار به ناراحتی و حزن و اندوه می کنه.
در کل خیلی اجرای پر حاشیه ای بود اما جدا از کاستی های مفهومی کلی ,بخش های مناسب و دوست داشتنی هم تو کار وجود داشت مثل پایان داستان که با صدای دلنشین مهدی پاک دل به دل می نشست.اجرای دوست داشتنی رحیم نوروزی و دیالوگ های خوب و کاملی که تو اجرا ... دیدن ادامه ›› کم نبود.

یه پیشنهادم واسه کارگردان هایی که تو ایرانشهر اجرا می زارن بگم که حتی ساده ترین بیننده هایی که برای دیدن نمایش به ایرنشهر میان دید هنری خوبی دارن .حتی اگه مثل من عام باشند.و اگه کاری خوب نباشه به دلشون نمیشینه. ما ایرانی ها شاید اندوه رو دوست داشته باشیم اما منتظر جلوه های بهتری از زندگی حداقل تو تئاتر هستیم .دیگه به این راحتی نمیشه راضیمون کرد لطفا نمایش های پر محتوا تری واسه نمایش بیارین و به یاد داشته باشین بازیگر معروف همه چیز نیست.

محتوا برادر من محتوا.......
برای بعضی از اجراها وقتی بلند میشی و بازیگران رو تشویق می کنی , تو ذهنت به این فکر می کنی که چقدر دلت برای اجرای این نمایش تنگ میشه...یک نمایش در ریتم نرمال با بازیه بازیگرانی که انگار سال هاست این نقش ها رو بازی می کردن. هرچند نقص هایی در اجرا به چشم می اومد ولی بازی بی نظیر جناب آذرنگ و خانوم ادبی , به نادیده شدنش کمک می کرد.در ضمن سیستم تهویه هوای
محل اجرا وحشتناک بود.
ریتم کار منحصر به فرد بود...هر لحظه حس میشد ریتم از دست میره اما به خوبی حفظ میشد.خیلی خاص و دوست داشتنی بود.
همیشه آرش دادگر منو قانع میکنه اگه کارگردان باشه می تونه اجرای تاثیر گذاری رو به نمایش بذاره.از اجرای خوبه بازیگران هم نباید گذشت.واقعا کامل و موثر.امیدوارم این روند ادامه و سیر صعودی داشته باشه.
به قول گیوم فارل: اعتراض وارد نیست.
بعضی اجرا ها رو باید چند بار دید تا حجم کلی اون اجرا رو درک کرد.... اجرای زیبایی بود.