در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال یوسف نوروزی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 19:44:28
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
خیلی ها وقتی برای خرید میروند چانه می زنند برای تخفیف
شاید تنها وقتی که این کار را نمیکنند گرفتن محبت است
و شاید دلیلش این باشد که نمیخواهند در ازایش چیزی پرداخت کنند
و شاید وشاید برای همین است که سهم ما از محبت هر روز کمتر میشود.
۲ نفر این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
جا دارد یادی کنیم
از پائیز
از گوشه پنجره فصلی
که در آنیم
(بهار خجسته باد)
۲ نفر این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
حریفا ، میزبانا،
میهمان سال و ماهت پشت در چون موج میلرزد
(م.امید)
پائیز جان ، درمیزند در را برویش باز کن
همراه با برگ سبک پروانه شو پرواز کن
پائیز میخواند تو را بر سفره ی رنگین خود
رو در هیاهوی جنون این فصل را آغاز کن
آغاز کن با هلهله با نغمه ی آن چلچله
رنگی به قلب خود بزن سازی دگر را ساز کن
در برگ ریز کوچه ها ، جوش و خروش چشمه ها
رقصی بکن ،پایی بزن ،مستانه شو، آواز کن
در را بروی غم ببند از غم نیاید حاصلی
وانگه به امید بهار ، چشم بهاری باز کن

از: خود نوشته
پرند محمدی، ملیکا لشگری و bidar moradi این را دوست دارند
درودها
۱۶ آبان ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اگر انتخابی میداشتم
در انتخاب نامت!
نامی دیگرت برمیگزیدم!
تا اینگونه!
تا هرگونه!
که صدایت می کنند بغضی گلویشان را نفشارد!
زیرا اینان تشنه تر از آنند تا بشود آب را از لبان برآماسیده شان دریغ کرد
شاید آخرین کلام زندگیشان تو باشی!
.
.
.
"آزادی"
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
و تو را من پیغام کردم از پسِ پیغام به هزار آوا،
که دل از آسمان بردار که وحی از خاک می‌رسد.
پیغامت کردم از پسِ پیغام که مقامِ تو جایگاهِ بندگان نیست،
که در این گستره شهریاری تو؛
و آنچه تو را به شهریاری برداشت نه عنایتِ آسمان که مهرِ زمین است

از: احمد شاملو
کاش جایی بود که به آدم پیشنهاد میداد
"این خوب است ! آن را سفارش میکنم!
این را دوست دارم"
کتاب را سفارش میکرد
یک نمایش را پیشنهاد میداد
یک سفر سفارش میکرد
وموسیقی زیبا را پیشنهاد میداد
همه خوبها را سفارش میکرد که خودش از آن لذت برده است!
اصلا حس خوبش را به اشتراک میگذاشت.
کاش جایی بود که جایش اینقدر خالی نبود!


از: خود نوشته
بر درخت من
هم کلاغها می نشینند
هم کفتر چاهی
اما
آنکه لانه میکند گنجشک کوچکیست!
با کودکانی که مادرشان را عاشقانه دوست میدارم.

از: خود نوشته
از بازگشت تو آموختم
همه آنها که میروند با آنها که می آیند فرق دارند
حتی اگر هر دو ،



تو باشی.

از: خود نوشته
من خاکم
زندگی از من آغاز میشود
هرچقدر که بلند بالا شوی
در قلب من ریشه داری

از: خود نوشته