در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال یاس سپید | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:46:08
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سکوت



در ایستای ذهنم

غروب را

به تماشای سپیده می برم ؛

آه !

چه بیکرانه ی سردی ست

و چه فصل غریبی ،

تمام رنگ های زرد

بر من پادشاهی می کنند

طلوع کن بر من

ای تمام سبزی فصل ها !
طلوع کن بر من
ای تمام سبزی فصل ها !
به کجاها رفتم,وای...
دوست داشتنی مثل همیشه بانو

۲۷ آذر ۱۳۹۲
خیلی زیبا و دل نشین هست این اثر شما
درود بر شما
۰۵ بهمن ۱۳۹۲
***سال نو مبارک***

امیدوارم سالی جاری سالی سرشار از هر خوبی وعاری از هر غم ومحنتی برایتان باشد
۰۵ فروردین ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سایه ی عشق


بیا !

در معبد عشق ،

نماز بگذاریم

که به جای نافله ،

تو را برخوانم ؛

به حرمت این شب مهتابی بود

که نه پیرهن سایه ها

با من جفت بود و نه ...

حالا

در این شب تب دار

پیرهن سایه را بر تنم ببین !
پیرهن سایه.........زببا...
۲۴ آذر ۱۳۹۲
خیلی قشنگ بود و دوباره خوندمش
۳۰ آذر ۱۳۹۲
بانو دلمان برای شعرهایت همواره تنگ است
۰۴ بهمن ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دل بارانی



شب که چادرش را سر کرد

زخم آفتاب جاری

و آسمان دلم بارانی شد ؛

در چشمان خواب آلود این شهر

خبری از « سپیده ، روشنی و آفتاب » نیست

هر چه که هست ،

تاریکی است و دشنه های آخته

که کمر به کشتن آیینه ها بسته اند !
چاره ای نیست
تاریکی، هست
اما رفتنیست
وخورشید
آمدنیست
........
سپاس یاس سپید
۲۳ آذر ۱۳۹۲
سلام برشما عزیزان خیرمقدم به کلبه ی شعرم خوش آمدید سپاسگزارم
۲۳ آذر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
افسوس



تو که رفتی ،

روی آفتابگردان های باغچه

به روی مهتاب می چرخد ؛

گریزی نیست

از بارش یکریز ستاره هایی

که در دامن شب می ریزند

نگاه کن

من و باغچه

در تو سرشته ایم .
سرشار از لذتم وقتی اشعار شما رو می نوشم بانو...
سپاس بیکران
۲۱ آذر ۱۳۹۲
آفتاب است و مهتاب
آسیاب به نوبت
ماهیت روزگار
آنروی سکه!
.......
ممنونم از یاس سپید
۲۲ آذر ۱۳۹۲
سلام برشاعران بزرگ سرزمینم آقایان کوهی ، نهدی و صدری سپاس از حضورسبزتون . راستشو بخواهید تا وارد سایت می شوم دنبالتون می گردم عزیزانم بهتون عادت کردم ...
۲۳ آذر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تنهایی



می دانم

دیگر نه به تو

و نه به دستهایت می رسم

تا لابه لای فردا قدم بزنم

چه زود شکست بلور احساس

و چه زود پژمرد

برگ ، برگ این رویا

تنها نصیبم بغضی سر بسته

و احساسی که هنوز نقس می کشد .
باز هم زیبا...
۲۰ آذر ۱۳۹۲
احساسی که هنوز نفس می کشد
مثل شیری است که چندین گلوله خورده
ولی جماعت ترسو
زهره به نگریستن به چشمانش ندارند
........
بسیار عالی بود
متشکرم از یاس سپید
۲۳ آذر ۱۳۹۲
سلام جناب صدری سپاسگزارم و خوشحال که خواننده شعرم بودی
۲۳ آذر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بهانه


به جرم آبی بودن

تمام آسمان دلم را

سُرخ کشیده اند

دیگر باران ،

در حافظه ی

باغچه نمی گنجد

این جا ،

تمام آبی ها را سر بریده اند !
چه هیجانی داره پایانش...
سپاس فراوان
۱۷ آذر ۱۳۹۲
درودبرشماجناب کوهی سپاس از حضورسبزت
۲۰ آذر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دلتنگی


دوباره کبوتر در پیچ و تاب لحظه های ناب

دلتنگی ام را پرواز می دهد

افسوس ...

در پس ناگهان های بی پایان هر روز

برهوت خستگی را

در می نوردم .
سپاس یاس سپید
۱۳ آذر ۱۳۹۲
تنهاییِ بعضی آدما به عمق یک دریاست
اما برای پر کردنش یک لیوان محبت هم کافیه ♥
زیبا بود
مرسی
۱۵ آذر ۱۳۹۲
درودبرشما جناب صدری امین آقا و محمدجان به خاطر حضورسبزتون سپاسگزارم
۱۷ آذر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کوچه


کوچه ،

ذهن خواب آلودم را

نشاند

بر قایقی شکسته

و در دریایی به وسعت غم هایمان

حالا ،

که قایقمان نشسته در گِل دل

ما به خط استوای تنهایی مان

رسیده ایم

حالا

... رد پای ما

و خاطرات ترک خورده

تن کوچه را

می آزارد .
رد پای ما

و خاطرات ترک خورده

تن کوچه را

می آزارد .
۱۳ آذر ۱۳۹۲
درودبرمرجانه عزیزم سپاس
۱۷ آذر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
حباب


شب که از جاده های خستگی

به خانه می رسم

نگاهت

سکوت حنجره ی شب را می شکند

در این دم نفس گیر ،

گویی از بغض سربسته تهی می شوم

چونان حبابی بر آب .
چقدر عالی!
:)
۱۱ آذر ۱۳۹۲
مرجانه عزیزو جناب صدری سپاسگزارم
۱۷ آذر ۱۳۹۲
سپاس سمانه جون درودبرشما
۲۳ آذر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
طرح 2


تو را سرودم
قطعه قطعه
قصیده قصیده
اما
چشمانت قافیه ی دلم را ربود
حال تو را می سرایم
سپید سپید
چه زیباست
سپید سپید
به روشنی نور*****



۰۸ آذر ۱۳۹۲
درودبرشماعزیزان نوبهاری ،baharinbahar و جناب کوهی سپاس به خاطر حضورسبزتون
۱۷ آذر ۱۳۹۲
درودخیرمقدم عزیزم به کلبه ی شعرم خوش آمدی سپاس
۲۳ آذر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
طرح 1


وقتی باتوام
نسیم ازشمال چشمانت می وزد
و کویر وجودم
پُر از شالی می شود .
بسیار عالی بود.
نامتان را نمی فرمایید بانو؟
۰۸ آذر ۱۳۹۲
سلام برشاعران عزیز جناب عمرانی،جناب کوهی وساناز جون سپاس به کلبه ی شعرم خوش آمدید
۱۷ آذر ۱۳۹۲
درودبرشاعران ایران زمین از حضورسبزتون در کلبه ی شعرم سپاسگزارم
۲۳ آذر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تولد ستاره


شب تولد تو
خدا خواست
آسمان مهتابی باشد
و عکس تو
جای ماه سنجاق شود ؛
ستارگان هر شب
برای دل آسمان
جشن می گیرند
و من
امشب
کنار تنهایی و اشک
برایت تولد گرفته ام ؛
ابرها هاله ای از مرگ تنیده اند
اما
در شرق دلم
آن ستاره ای که می درخشد
سهیل است .
آن ستاره ای که می درخشد سهیل است...
زیبا بود سپاس
۰۴ آذر ۱۳۹۲
یه چیز نو بود
.......
ممنون از یاس سپید
۰۴ آذر ۱۳۹۲
درودبرجناب کوهی و جناب صدری خیرمقدم و سپاس
۱۷ آذر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پرچین پاییز


باد ، این هیاهوگر پیر
خستگی ام را
با خود نمی برد
دیوار حاشا روز به روز
بلندتر می شود
و هر روز
نگاهم کوتاه تر
آن قدر کوتاه
که پرچین باغ همسایه را
حاشا می کند
مرغ مهاجر !
بیا !
مرا به شهر رؤیاها ببر
آن جا که هیچ حصار و پرچینی
نگاهم را نچیند .
چقدر شعرتان را دوست می دارم
:)
۰۸ آذر ۱۳۹۲
سلام برجناب وکیلی ،جناب صدری و مرجانه عزیز پاینده باشید
۱۷ آذر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نقش حاشا


دیوارها هی قد می کشند
و نقش حاشا می زنند
نگاه های منتظر را ؛
زمانی که
کوچه دامنش را
فرش ستاره می کند
مادر دلش می گیرد
« و کفش های من هی پشت در
پا به پا می شوند »
تو را به خدا ،
این بار کوتاه بیا
نگاهم را حاشا مکن !
باز هم زیبا...
۰۲ آذر ۱۳۹۲
پا به پا که می کنم ذره ذره لای لای
در بن دلم بخواب طفلک گریز پای
..........
متشکرم از یاس سپید
۰۲ آذر ۱۳۹۲
درودعزیزان جناب کوهی و جناب صدری ممنون از صرف وقت باارزشتون
۱۷ آذر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
طرح



در کویر بوم
نقاشی کردم
آسمان و پرنده ی بی پرواز را
در خلوت رؤیاهایم
یک سبد ، پرنده رویید.
عالیست...
سپاس ,لذت بردم!
۳۰ آبان ۱۳۹۲
خوب ،میتونیم توآسمون خیالمون که شکل بومه،تصویر یه سبد جوجه پرنده رو که تازه متولد شده اند رو متصور بشیم.
.............
قشنگ بود
ممنونم از یاس سپید
۰۱ آذر ۱۳۹۲
مرسی از الطاف شما
۰۲ آذر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
رؤیای شالیزاران


در انحنای این خشک سالی
گیسوی پریشان پری شالیزار
باران می خواهد
واین لب
بوسه ی مست ؛
می خواهم ، با حضورت
به آواز شرجی
و رؤیای سبز شالیزاران
بپیوندم .
این هم زیبا بود.تابلوی گیسوی پری شالیزار یا به قول گیلانی ها
بیجار
.......
متشکرم از یاس سپید
۰۱ آذر ۱۳۹۲
سپاس از شاعر با ذوق
۰۲ آذر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اوهام غریب


دریغا !
پرنده هایی که
پرواز شدند
میان قاب و خاطره
و پشت کلون تنهایی هامان
آواز شدند
و آوازشان پیچید میان تالارها
اینک ، غروب
سوت مسکوت تالار
حتی نام ها را غایب مفرد می داند
و گوش هامان پُر می شود
از هیاهوی کلاغان پاییزی
که لای پرده های سماخ جر می خورند
و گل ها را
می سوزند
در این اوهام غریب .
ممنون، بسیار زیبا :)
۲۹ آبان ۱۳۹۲
پرنده دل من آسمان قابش را
کثیف کرد و منم
از لج کلاغ سیاه
همان رفیق شفیق تیره دلش
به حبس ابد کردمش محکوم
............
ممنونم از یاس سپید
۳۰ آبان ۱۳۹۲
از ساره جون ،جناب کوهی و جناب صدری سپاسگزارم به نظر شما محتاجم
۰۲ آذر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کاخ های سایه



خمیده نیستند
این جماعت افرا
از هجوم پاییز ؛
آن سو
مادر
با صندلی لرزان
کنار خاطرات سیاه و سپیدش
آسمان و ریسمان می بافد
همیشه سربلند
زیر پای
کاخ های سایه !
عالی بود، سپاس @-}--
۲۹ آبان ۱۳۹۲
به نام او که ندانستم ونمیفهمم
سیاه و سپید آسمان و ریسمانش
همیشه سعی و صفا می کنم در آن اثنا
ولی نمیشود و می چکم به دامانش
...........
بسیارمتشکرم از یاس سپید
۲۹ آبان ۱۳۹۲
الطاف شما را ارج می نهم ساره جون و جناب صدری . جناب صدری از شعرزیباتون لذت بردم موفق باشید.
۰۲ آذر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بال فقر


نوشته بود
عزم سفر دارد
پرواز کرد ،
بر کاخ و کوخ گریست
و از به گِل نشستنِ قایق رؤیاها
در چاه های نفت پژمرد ؛
آری این جا
تمام رؤیاها
بوی نفت گرفته است
دلارها
از پارو بالا می رود
و خوراک ... دیدن ادامه ›› هر روزمان
اخبار بورس است ؛
پرواز کن ...
هنوز بال های فقر گسترده است
و ما پشت شیشه های مات
عینک ابری زده ایم
که مبادا
کودکی آرزوهای ما را بخواند
این جا
هنوز رنگ رؤیاهامان خاکستری است ؛
پرواز کن
و بنشین بر بام دل ما .
›› تا ۲ پاسخ


خیلی قشنگ بود
........
متشکرم از یاس سپید
۲۷ آبان ۱۳۹۲
جناب صدری من هم تشکر می کنم
۰۲ آذر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید