بال فقر
نوشته بود
عزم سفر دارد
پرواز کرد ،
بر کاخ و کوخ گریست
و از به گِل نشستنِ قایق رؤیاها
در چاه های نفت پژمرد ؛
آری این جا
تمام رؤیاها
بوی نفت گرفته است
دلارها
از پارو بالا می رود
و خوراک
... دیدن ادامه ››
هر روزمان
اخبار بورس است ؛
پرواز کن ...
هنوز بال های فقر گسترده است
و ما پشت شیشه های مات
عینک ابری زده ایم
که مبادا
کودکی آرزوهای ما را بخواند
این جا
هنوز رنگ رؤیاهامان خاکستری است ؛
پرواز کن
و بنشین بر بام دل ما .